فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ [1]
پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنتخدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
علماى حاضر گفتند منظور از كلمه (انفسنا) خود آن جناب است ، ولی وی گفت [2] : اشتباه كرده ايد، منظورشان على بن ابی طالب علیه السلام است ، يكى از ادله اين معنا كلامی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم است كه درباره قبيله بنى وليعه فرمود : بنى وليعه دست از خلاف كاريش بردارد و گرنه مردى را به سركوبشان مى فرستم كه چون نفس من است و منظورش على بن ابی طالب صلوات الله علیه بود و منظور از كلمه ابناء حسن و حسين عليهماالسلام و منظور از كلمه نساء فاطمه سلام اللّه عليها است و اين خصوصيت و امتيازى است كه احدى از امت مقدم بر ايشان نيست و فضيلتى است كه احدى از بشر در اين فضيلت و شرف به ايشان نمى رسد براى اينكه در اين كلام خود على بن ابی طالب علیه السلام را نفس خود خوانده است ...
و در تفسير ثعلبى از مجاهد و كلبى آمده : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نصارا را دعوت به مباهله كرد و اسقف نجرانی وقتى آن جناب و همراهانش (اهل بیت علیهم السلام) را ديد، به مردم خود گفت : اى گروه نصارا من به يقين چهره هائى مى بينم كه اگر از خدا درخواست كنند كوهى را از جاى بكند مى كند، زنهار كه مباهله مكنيد و گرنه هلاك مى شويد و از بین می روید .
(و چون اين دو گروه به هم رسيدند) مسيحيان گفتند: اى اباالقاسم ما مشورت كرديم و صلاح خود را در اين ديديم كه با تو مباهله نكنيم و شما را به دين خودتان و خود را به دين خود واگذاريم ، فرمود: حال كه از مباهله امتناع داريد، پس اسلام را بپذيريد تا به نفع شما باشد آنچه به نفع مسلمين است ، و به ضررتان باشد هر چه به ضرر ايشان است ، مسيحيان اين پيشنهاد را هم نپذيرفتند، فرمود: پس من ناگزير با شما مى جنگم ، عرضه داشتند ما طاقت جنگيدن با عرب را نداريم ولى حاضريم با تو مصالحه كنيم بر اينكه با ما نجنگى و ما را تهديد نكنى و از دينمان برنگردانى و ما در مقابل ، همه ساله دو هزار طاقه پارچه ، هزار طاقه در ماه صفر و هزار طاقه در ماه رجب ، و سى عدد زره عاديه آهنى (درعهاى قديمى ) بپردازيم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم با ايشان بهمين مصالحه كرد.
و آنگاه فرمود: به آن خدائى كه جانم به دست او است هلاكت تا بالاى سر اهل نجران نزدیک شده بود و اگر مباهله مى كردند بصورت ميمون و خوك مسخ مى شدند و بيابان در زير پايشان شعله ور گشته ، در آخر خداى تعالى نجران و اهلش را منقرض مى كرد، حتى مرغان بالاى درختهايشان را مى سوزاند و بقيه نصاراى دنيا يك سال طول نمى كشيد كه همه هلاك مى شدند و در روى زمين حتى يك نصرانى باقى نمى ماند ... [3]
پی نوشت:
[1]. سورهٔ آل عمران ، آیهٔ ۶۱ ؛ معروف به آیه ی مباهله
[2]. احتمالا منظور ناقل حدیث است ... والله اعلم .
[3]. الثعلبی (متوفی 427 هـ. ق.) تفسیر الکشف و البیان، ذیل آیه 61 سوره آل عمران
[3].السيوطی (متوفی 911 هـ.ق.) تفسير الدر المنثور فی التفسير بالمأثور، ذیل آیه 61 سوره آل عمران
[3].الزمخشری (متوفی 538 هـ.ق.)، تفسير الكشاف، ذیل آیه 61 سوره آل عمران
[3].الطبرسی (متوفی 548 هـ.ق.)، تفسير مجمع البيان فی تفسير القرآن، ذیل آیه 61 سوره آل عمران
[3].طباطبائی (متوفی 1401 هـ.ق.)، تفسير الميزان فی تفسير القرآن، ذیل آیه 61 سوره آل عمران
T