امام جعفرصادق(علیه السلام) در مسیرتکاملى حرکت شیعه گام دوم را برداشته بودند. یعنى پس از آنکه مردم بر اثر مجاهدت هاى امامان پیشین به ناصحیح بودن مذهب رسمى و دیگر اندیشه هاى منبعث از آن و نیزحرکت هاى سیاسى مبتنى برآن در سالهاى گذشته پى بردند
طبق روایات نیز، پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) لقب «شیعه» را در حال حیاتشان به پیروان امیرمؤمنان علی( علیه السلام ) عطا فرمودهاند.
قرآن در داستان حضرت موسی(علیه السلام) میفرماید دو نفری که با هم دعوا داشتند یک نفرشان از شیعیان ایشان بود، سؤال اینجا است که موسی از کجا او را میشناخت؟
از نظر شیعه مانند همة مذاهب اسلامی بر طبق قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام(ص) ملاک کفر نفی یکی از شهادتین و یا هردوی آن می باشد. لکن شیعه جهت تکفیر دیکران به دنبال بهانه نمی گردد و کشتن کسی را هم که واقعا کافر باشد جایز نمی داند.
در قرآن آیاتی متعددی وجود دارد که عقاید مذهب شیعه امامیه را مورد تأیید قرار می دهند. تأیید عقاید مذهب شیعه مساوی با حقانیت این مذهب است.
حق در برابر باطل قرار دارد. این دو عنوان در حوزه های مختلف استفاده می شود.
كلمه شیعه در لغت از ریشه «شاع» به معنی همراهی و تبعیت گرفته شده است[1] و معنی لغوی آن گروه و جماعتی است كه در انجام كاری همكاری می كنند و گاهی نیز به تبعیت كننده از یك فرد اطلاق می شود[2] چنانكه در قرآن می فرماید: «وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ»[3] همانا از پیروان او ابراهیم است».
مسئله اختلاف و تفرقه در دین و امور اعتقادی و اجتماعی و امثال اینها که از جهالت، خودخواهی، و پیروی از خواسته ای های حیوانی و نفسانی و سلیقه های شخصی ناشی می شود چیزی نیست که فقط دین اسلام گرفتار آن شده باشد بلکه هر دین آسمانی و غیر آسمانی دستخوش این پدیدۀ خانمانسوز گردیده و حتی در مسائل عادی اجتماعی و عرفی جامعه نیز این اختلاف ها جریان داشته و باعث شده تا ضربات مهلکی بر پیکر جامعه بشری وارد شود.
شیعه در لغت، به معنای پیروی از دیگری و محبت ورزیدن به او است. و در اصطلاح شیعه به کسانی گفته می شود که به امامت و خلافت بلافصل علی ـ علیه السلام ـ معتقدند و بر این عقیده اند که امامت او از طریق نصّ جلی یا خفی ثابت شده است، و امامت حق او و فرزندان او است که به دستور خداوند توسط پیامبر اسلام(ص) معرفی گردیده اند.[۱]
برای حقانیت یک مذهب اسلامی باید از آموزه های اسلامی که شامل قرآن و احادیث نبوی می شود و از تاریخ صدر اسلام استفاده جست و بعد از پذیرش اسلام در قالب قرآن و احادیث نبوی نیازی به دلایل عقلی وجود ندارد زیرا این اسلام است که اثبات حقانیت آن، نیاز به دلایل عقلی دارد و اثبات حقانیت آن به وسیله قرآن و احادیث مستلزم دور می باشد مگر اینکه آیات و روایات نبوی منتهی به حکم عقل گردد.