اي ز صولت لا فتي الا علي در شأن تو {خطاب به حضرت زينب کبري است سلام الله عليها و روحي فداها}
مي برد شمر از سرت معجر، فکيف تصبحون؟ {معجر=روسري، فکيف تصبحون= شما را چه پيش خواهد آمد}
آل بو سفيان به عزت، في بيوت آمنين {= در خانه هايشان در امنيت به سر مي برند}
آل ما دور از وطن، يا ليت قومي يعلمون {= کاش اين قوم مي دانستند}
انعم الله علينا برسول مدني {خداوند به واسطه رسولي مدني بر ما نعمت روا داشته}
هو جدي، و ابي و واسط الکون علي {که ان پيغمبر جد من است. و علي پدر من واسطه عالم است}
خيرة الله من الخلق أبي {پدرم علي بهترين خلق خداوند....}
بعد جدي، فأنا ابن الخيرتين {... پس از پيغمبر است. و من فرزند دو برگزيده}
فضة قد خلصت من ذهب {من نقره اي هستم که از طلا بيرون آمده است}
فأنا الفضه و ابن الذهبين {پس من نقره ام و فزند دو طلا- حضرت رسول(ص) و امام علي(ص)}
ذهب ٌمن ذهب ٍ في ذهب ٍ {طلايي از طلا و در طلا}
و لجينٌ في لجين ٍ في لجين ٍ {و نقره اي در نقره اندر نقره}
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
لم يا قوم تريدون ببغي و فساد؟ {اي قوم چرا خواستار بغي و فساد هستيد؟}
لم تسعون بقتلي بلجاج و عناد؟ { و چرا از روي اصرار و دشمني سعي در قتل من داريد؟}
ليس والله سوانا خلف بعد النبي {قسم بخداوند که جز ما کسي جانشين و باقيمانده پيغمبر نيست}
فرض الله علي طاعتنا کل عباد {و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده }
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
عجبا وا عجبا امت کفار که يک سر
چشم پوشيده ز حق نمک آل پيمبر
و ستجزون من الله اذا قام قيامة {و به زودي حين قيام قيامت، جزاي خود را از طرف خداوند خواهيد ديد}
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
عجبا وا عجبا امت کفار که يک سر
چشم پوشيده ز حق نمک آل پيمبر
همه در ريختن خون من آن بي کس و ياور
شده آماده و بگرفته به کف نيزه و خنجر
و ستجزون من الله اذا قام قيامة {و به زودي حين قيام قيامت، جزاي خود را از طرف خداوند خواهيد ديد}
لم يا قوم تريدون ببغي و فساد؟ {اي قوم چرا خواستار بغي و فساد هستيد؟}
لم تسعون بقتلي بلجاج و عناد؟ { و چرا از روي اصرار و دشمني سعي در قتل من داريد؟}
ليس والله سوأنا خلف بعد النبي {قسم بخداوند که جز ما کسي جانشين و باقيمانده پيغمبر نيست}
فرض الله علي طاعتنا کل عباد {و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده }
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
من له جد کجدي في الوري {چه کسي در عالم پدر بزرگي مانند پدر بزرگ من دارد؟}
او کشيخي؟ فأنا ابن العلمين {يا پدري چون پدر من دارد؟ پس من فرزند دو زعيم و سالار هستم}
فاطم الزهرا امي، و ابي {فاطمه زهرا مادرم هست و پدرم کسي است که...}
قاصم الکفر ببدر و حنين {... کمر کفر را در بدر و حنين شکست}
عبدالله غلاما يافعا {و پدرم- علي- در حاليکه نو جواني بود خداوند را پرستش مي کرد}
و قريش يعبدون الوثنين {در حاليکه قريشيان آن دو بت را مي پرستيدند}
يعبدون اللات و العزي معا {آنها لات و عزي را با هم مي پرستيدند}
و علي کان صلي القبلتين {در حاليکه پدرم - علي- بر هر دو قبله -مکه و قدس- نماز گذارده بود}
فأبي شمس، امي قمر {پس پدر من خورشيد است و مادرم ماه}
فأنا الکوکب و ابن القمرين {و من ستاره و فرزند دو ماه و خورشيد}
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
چيست تقصير من اي قوم که امروز جهاني
شده آماده به قتلم همه با تيغ و سناني؟
در شما نيست ز اسلام نه نامي و نشاني
أنا عطشان و قد احرق نطقي و لساني {عطش مرا فرا گرفته و کلام و زبانم آتش گرفته}
أنا ظمئان و قد احرق قلبي و فوادي {تشنه هستم و قلب و سينه ام سوخته است}
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
زير خنجر شه لب تشنه حسين گفت:
تو اي شمر ستمکار
تو اي ملحد مکار
تو اي کافر غدار
اگر من نشناسي، بگويم بشناسي:
حسينم و ضياء القمرينم، قتيل الودجينم {من حسينم و نور خورشيد و ماه هستم و کششده و دو رگ گردن بريده}
امام الحرمينم أنا الفضه وابن الذهبينم {پيشواي حرمين مکه و مدينه ام، منم نقره و فرزند دو طلا- علي و فاطمه سلام الله عليهما-}
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
منم شهپر جبريل منم آيه ي تقدير (يا تطهير)
منم نخله خوبان منم زاده زهرا
منم عرش و منم فرش
منم کرسي و لوح و قلم و باعث ايجاد دو عالم
أنا مظلوم حسين
أنا محروم حسين
جزاکم الله خیر الجزاء