سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

راجع به سند و متن زیارت عاشورا توضیح دهید.

مصدر اصلی این زیارتنامه، دو کتاب معتبر؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی 348 هـ. ق) و مصباح المتهجد شیخ طوسی (385 – 460 هـ. ق) است. طبق برخی از مبانی سند ابن قولویه معتبر است، اما در باره اسناد روایتی که در کتاب مصباح المتهجد آمده است، باید گفت: این کتاب در مجموع دو سند را برای این زیارت ذکر کرده است که ارزیابی کلی در باره راویان آن از سه حال خارج نیست.
کد خبر: ۲۲۰۲۳۳
۰۷:۲۶ - ۲۹ اسفند ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی

مصدر اصلی این زیارتنامه، دو کتاب معتبر؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی 348 هـ. ق) و مصباح المتهجد شیخ طوسی (385 – 460 هـ. ق) است. طبق برخی از مبانی سند ابن قولویه معتبر است، اما در باره اسناد روایتی که در کتاب مصباح المتهجد آمده است، باید گفت: این کتاب در مجموع دو سند را برای این زیارت ذکر کرده است که ارزیابی کلی در باره راویان آن از سه حال خارج نیست. یا راویان ثقه هستند؛ یا در یک طبقه در کنار راوی ای که به وثاقت او تصریح نشده است، راوی قرار دارد که توثیق شده است، یا قراینی بر وثاقت راوی وجود دارد. لذا در مجموع می توان گفت که سند روایت زیارت عاشورا صحیح است و هیچ مشکلی ندارد. به متن روایت نیز از آن رو که در بردارنده لعن همه بنی امیه است و... اشکالاتی شده که در این سایت به طور تفصیل به آن پاسخ داده شده است. برای توضیح بیشتر پاسخ تفصیلی را مطالعه کنید.


پاسخ تفصیلی
زیارت عاشورا از امام باقر و صادق ( علیه السلام ) به ما رسیده است. بر این اساس، باید اعتبار سند مورد پذیرش قرار گیرد؛ علاوه بر این که مفاد آن نیز نباید با آموزه های قرآنی و روایات دیگر در تعارض باشد که اگر این گونه باشد نمی توان آن را در ردیف احادیث معتبر به حساب آورد. گزارش زیر به هر دو موضوع اشارتی خواهد داشت:
یک. سند زیارت عاشورا:
مصدر اصلی این زیارتنامه، دو کتاب معتبر؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی (متوفی 348 هـ. ق) و مصباح المتهجد شیخ طوسی (385 – 460 هـ. ق) است. بر این اساس ابتدا به بررسی کامل الزیارات و آن گاه مصباح المتهجد می پردازیم:
1-1. کتاب کامل الزیارات ابن قولویه
ابن قولویه در ثواب زیارت عاشورا می‌نویسد:
حَدَّثَنِی حَکِیمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَکِیمٍ وَ غَیرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَمْدَانِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیالِسِی عَنْ سَیفِ بْنِ عَمِیرَةَ وَ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ جَمِیعاً عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِی، وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مَالِکٍ الْجُهَنِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَینَ ع یوْمَ عَاشُورَاءَ مِنَ الْمُحَرَّمِ...". و بعد در بارۀ سند اصل زیارت عاشورا می‌گوید: قَالَ صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ الْجُهَنِی وَ سَیفُ بْنُ عَمِیرَةَ قَالَ عَلْقَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِی فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ( علیه السلام ) عَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی ذَلِکَ الْیوْمِ...".
علقمة بن محمّد حضرمى مى‏گوید: محضر مبارک ابى جعفر ( علیه السلام ) عرض کردم: دعائى به من تعلیم فرمائید که در آن روز وقتى از نزدیک به زیارت آن حضرت رفتم آن را خوانده و دعائى یادم دهید که هر گاه از نزدیک به زیارت آن جناب نرفته، بلکه از شهرهاى دور و پشت بام به آن حضرت اشارة سلام دادم آن را بخوانم.
حضرت فرمودند: اى علقمه ! بعد از آن که با اشاره به آن حضرت سلام دادى و پس از آن، دو رکعت نماز خواندى... در زیارت ابا عبد اللَّه الحسین روز عاشورا بگو: سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده‏اش، سلام بر تو اى فرزند امیرمؤمنان و فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو اى پسر فاطمه که سرور بانوان عالم مى‏باشد ... .[1]
پس صدر روایت توسط دو نفر به نام‌های «علقمة بن محمد حضرمی» و «مالک بن اعین جهنی» به معصوم می‌رسد. در هر دو طریق، صالح بن عقبه از آنان نقل کرده؛ منتها در یکی همراه سیف بن عمیره است و در دیگری به تنهایی. ذیل روایت را صالح بن عقبه و سیف بن عمیره از علقمة بن حضرمی از امام باقر( علیه السلام ) روایت کرده اند. در حقیقت روایت با سه سند نقل شده است:
الف. حکیم بن داود بن حکیم و غیره، عن محمد بن موسى الهمدانی، عن محمد بن خالد الطیالسی ، عن سیف بن عمیرة عن علقمة بن محمد الحضرمی.
ب. حکیم بن داود بن حکیم و غیره، عن محمد بن موسى الهمدانی، عن محمد بن خالد الطیالسی، عن صالح بن عقبه، عن علقمة بن محمد الحضرمی.
ج. محمد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبه، عن مالک الجهنی، عن أبی جعفر الباقر ( علیه السلام ).
در سند سوم دو احتمال وجود دارد: الف. ابن قولویه، زیارت عاشورا را از کتاب محمد بن اسماعیل نقل کرده باشد؛ چنانچه شیخ طوسی نیز از کتاب او نقل کرده است که در این صورت همان گونه که خواهد آمد سند روایت تا محمد بن اسماعیل و بعد از آن صالح بن عقبه درست خواهد شد؛ ب. محمد بن اسماعیل نیز به محمد بن خالد الطیالسی عطف باشد که در آن صورت سند این گونه می‌شود:
حکیم بن داود، محمد بن موسی الهمدانی، محمد بن خالد الطیالسی ، محمد بن اسماعیل بن بزیع، صالح بن عقبه، مالک الجهنی.
البته این احتمال بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ چون این احتمال قوی‌تر است که کتاب محمد بن اسماعیل در آن زمان معروف بوده و شیخ طوسی و ابن قولویه هر دو از این کتاب، زیارت را نقل کرده باشند.
بررسی سند ابن قولویه
ابن قولویه در مقدمه کتاب خود می‌فرماید:
من به تمامی روایاتی که از اهل بیت ( علیه السلام ) در باره زیارت و غیر آن نقل شده است، احاطه ندارم؛ ولی هر آنچه را که در این کتاب آورده‌ام، از طریق افراد موثق از اصحاب ما است و هیچ روایتی را که از افراد مجهول که اخبار ائمه را از راویان غیر معروف در روایات و غیر مشهور در علم و حدیث گرفته‌اند، نقل نکرده‌ام.[2]
شیخ حر عاملی بعد از این که به وثاقت روات تفسیر علی بن ابراهیم شهادت می‌دهد، در باره روات کامل الزیارات می‌گوید: و همچنین جعفر بن محمد بن قولویه به وثاقت روات کامل الزیارات شهادت داده است و تصریح او در اول کتاب کامل الزیارات نسبت به تصریح علی بن ابراهیم رساتر است.[3]
البته برخی از بزرگان این مبنا را پذیرفته اند که این عبارت تنها واسطۀ اول را توثیق می کند؛ یعنی شخصی که ابن قولویه بدون واسطه از او نقل می کند، موثق است.[4] این مبنا همان است که مرحوم آیت الله خویی (ره) در نهایت آن را پذیرفته اند[5]، اگر چه در نوشته های پیشین ایشان آمده است: این عبارت، دلالت روشنی دارد بر این که ابن قولویه روایتی را از معصومین ( علیه السلام ) نقل نکرده است، مگر این که از افراد موثق از اصحاب ما باشد.[6]
با این حال، نگاهی به راویان این حدیث خالی از لطف نیست:
حکیم بن داود بن حکیم:
اگرچه وی در کتب رجالی توثیقی ندارد. اما تضعیف هم نشده است. صاحب تهذیب از او حدیث نقل کرده است.[7] محدث نوری از او به عنوان یکی از مشایخ ابن قولویه یاد کرده است.[8] بر این اساس همین که توثیق عام او با تضعیفی معارض نیست، در اعتبار وی کافی است.
محمد بن موسی الهمدانی:
برخی او را تضعیف کرده‌اند[9]، البته به تعبیر مرحوم خوئی توثیق ابن قولویه و قولش در رجال کامل الزیارات، معارض آن تضعیف است و این تعارض در تضعیف و توثیق، به تساقط هر دو می‌انجامد و در نتیجه، محمد بن موسی، از نظر رجالی مجهول الحال می‌شود.[10]
در بارۀ محمد بن خالد الطیالسی و محمد بن اسماعیل بن بزیع در آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت.
عقبة بن قیس کوفی:
او پدر صالح از اصحاب امام صادق( علیه السلام ) است. ظاهراً توثیق و تضعیفی ندارد.[11]
مالک الجهنی:
در طریق دوم چنان که ذکر شد، نقل کننده از امام ( علیه السلام )، مالک الجهنی است که مقصود همان مالک بن اعین الجهنی است. وی از اصحاب امام باقر ( علیه السلام ) و به تعبیر شیخ مفید ممدوح آن بزرگوار بوده است.[12]
نتیجه این که با بررسی این افراد، اگر نتوانیم به صحت این سند حکم کنیم، به ضعف این سند نیز نمی توان به صورت صدرصد حکم کرد؛ زیرا بر اساس برخی از مبانی این سند مشکلی ندارد.
1-2. کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسى
شیخ طوسی در کتاب فوق با دو سند زیارت عاشورا را نقل مى‏کند.
1-2-1. سند اول شیخ طوسی
وی در سند اول مى‏گوید:
روى محمد بن إسماعیل بن بزیع عن صالح بن عقبه و سیف بن عمیره عن علقمه بن محمد الحضرمى «قلت لأبى جعفر: علمنى دعاءً أدعو به ذلک الیوم إذا أنا زُرته من قرب، و دعاءً ادعو به إذا لم أَزَره مِن قُرب و أَومات مِن بَعد البلاد، و من دارى بالسلام إلیه. قال: فقال لى یا علقمه إذا أنت صلیت رکعتین؛ علقمه می گوید: به امام باقر ( علیه السلام ) عرض کردم: دعایی به من آموزش بده که اگر در آن روز امام حسین ( علیه السلام ) از نزدیک زیارت کردم، آن را بخوانم و اگر نتوانستم از نزدیک زیارت کنم، از شهرهای دور و از خانه‌ام به سوی او با سلام اشاره کرده و آن دعا را بخوانم. امام فرمود: هر گاه که آن دو رکعت را به جا بیاوری و بعد از آن با سلام به سوی آن حضرت اشاره کردی، در حال اشاره تکبیر بگویی و بخوانی این زیارت را ، همان دعایی را خوانده‌ای که ملائکه در هنگام زیارت آن حضرت می‌خوانند ... سلام بر تو ای أبا عبد الله ... .[13]
در بارۀ این سند لازم است موارد زیر مورد بررسی قرار گیرد:
الف. سند شیخ طوسی تا محمد بن اسماعیل بن بزیع
شیخ طوسی روایت را از کتاب محمد بن اسماعیل بن بزیع گرفته و در کتاب «الفهرست» سند خویش به آن کتاب را چنین نقل کرده است:
محمد بن إسماعیل بن بزیع؛ له کتاب فی الحج، أخبرنا به ابن أبی‏ جید عن محمد بن الحسن بن الولید عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن إسماعیل؛ ابن ابى جید، او از محمد بن الحسن بن الولید، او از على بن ابراهیم قمى، او از پدرش و او از محمد بن اسماعیل بن بزیع.[14]
پس در حقیقت سند روایت این گونه خواهد شد: شیخ طوسی، علی بن أحمد بن محمد بن أبی جید، محمد بن حسن بن ولید، علی بن ابراهیم قمی، ابراهیم، محمد بن اسماعیل بن بزیع.
به اجمال می توان گفت که وثاقت همۀ آنانی که در این سلسلۀ سند قرار دارند مورد پذیرش تمام علمای رجال مى‏باشد. همۀ این مشایخ از ثقات مى‏باشند و نیازى به بیان وثاقت این افراد نیست.
اما بررسی تفصیلی سند اول:
ابن أبی جید: وی از اساتید شیخ طوسی وِ مرحوم نجاشی بوده و مشایخ مرحوم نجاشی همگی به اتفاق علما موثق هستند و نیازی به بررسی ندارند؛ چنانچه مرحوم خویی (ره) می‌فرماید: سند شیخ تا صفار در غیر کتاب بصائر صحیح است، بلکه در آن کتاب نیز بنا بر اظهر چنین است؛ زیرا در آن ابن ابی جید است و او ثقه است؛ به دلیل آن که وی از مشایخ نجاشی است.[15]
محمد بن حسن بن ولید: وی از اجلاء و بزرگان شیعه و خود از علمای جرح و تعدیل و بی نیاز از توثیق و تعریف است. مرحوم نجاشی او را این گونه می ستاید: ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پیشوایان و سرشناسان قم بوده است. ایشان از هر جهت مورد وثوق و اطمینان و مایه افتخار بوده است.[16]
علی بن ابراهیم قمی: وی ثقۀ در حدیث، مورد اطمینان و صحیح المذهب بوده است.[17]
إبراهیم بن هاشم: وی اولین کسی که حدیث کوفیین را در قم نشر داده است و برای او تألیفاتی بوده است.[18]
علامه حلی می گوید: ارجح آن است که قول او مورد قبول است.[19]
ب. از محمد بن اسماعیل بن بزیع تا علقمه بن محمد الحضرمى
محمد بن اسماعیل بن بزیع:
وی از دو نفر و آن دو از علقمه این روایت را نقل کرده اند.
مرحوم نجاشی در باره محمد بن اسماعیل بن بزیع می‌گوید: او در خاندانی به دنیا آمد که حمزة بن بزیع از ایشان است؛ از نیکان شیعه و مورد اطمینان بوده و عمل بسیار داشت.[20] و در ادامه این روایت را نقل می کند: پدرم به من گفت: محمد بن علی بن حسین گفت: محمد بن علی ماجیلویه به من روایت نقل کرد از ...گفت : ما گروهی نزد امام رضا ( علیه السلام ) بودیم، پس یادی از محمد بن اسماعیل بزیع شد، پس فرمودند: من دوست داشتم که در بین شما مثل او بود. [21]
شیخ طوسی نیز در باره وی می‌فرماید: محمد بن إسماعیل بن بزیع، ثقة صحیح، کوفی ، مولی المنصور.[22]
اما درباره دو نفری که محمد بن اسماعیل از آنها نقل کرده است؛ یعنی صالح بن عقبه و سیف بن عمیره، باید گفت:
صالح بن عقبه:
صالح بن عقبه بن قیس از اصحاب امام صادق ( علیه السلام ) مى‏باشد.[23] نجاشى می گوید: صالح بن عقبة بن قیس بن سمعان بن أبی ربیحة مولى رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) ... .[24]
برخی مانند مرحوم سید بحر العلوم می گویند: از این که شیخ و نجاشى او را در کتاب خود آورده، و درباره مذهب او گفت و گو نکرده‏اند گواه بر این است که او امامى مذهب است.[25]
اگر کسی این مبنا را بپذیرد، صالح بن عقبه نیز ممدوح به مدح عام از سوی مرحوم نجاشی و شیخ طوسی خواهد شد و حد اقل حُسن او اثبات خواهد شد. به هر حال دربارۀ او هر چند توثیق بالخصوص وارد نشده است، ولى در عین حال مى‏توان وثاقت او را از طریق دیگر ثابت کرد و آن این که:
اولا: شخصیت‏هایى؛ مانند محمد بن حسین بن ابى الخطاب (متوفاى 262 ) و محمد بن اسماعیل بن بزیع از او نقل روایت نمودند و این شاهدی است محکم بر وثاقت این شخص؛ چرا که شخصی همانند محمد بن اسماعیل بن بزیع، بعید است که از شخص ضعیف روایت نقل کند؛ با این که امام هشتم ( علیه السلام ) در باره او فرمودند: «وددت أن فیکم مثله». البته ابن غضائری (متوفاى 411 ه،) صالح بن عقبه را تضعیف کرده و می گوید: غال، کذاب، لا یلتفت إلیه.[26] و علامه نیز در رجال خود آن را نقل کرده است.[27]
این انتقاد غضائرى ارزش علمى ندارد؛ زیرا او در جرح و تعدیل غالباً پیرو سماع از مشایخ نبوده، بلکه با موازین دیگر به نقد افراد مى‏پرداخت، و غالباً افراد را به خاطر غلو مؤاخذه مى‏کرد، در آن روزگار برخى را به خاطر اعتقاد به نفى سهو از پیامبر یا آگاهى آنان از غیب به اذن الاهى، غالى مى‏شمردند، در حالى که این نوع عقاید برگرفته از قرآن و سنت است و نمى‏توان فردى را به خاطر آن غالى شمرد.
مرحوم آیت الله العظمی خویی (ره) با قاطعیت سخن وی را رد کرده و می‌فرماید: تضعیف منسوب به ابن غضائری با توثیق علی بن ابراهیم معارضه نمی کند؛ زیرا ثابت کردیم که انتساب کتاب به ابن غضائری ثابت نیست. پس این شخص از افراد مورد اطمینان است.[28]
ثانیا: شیخ طوسى و نجاشى سند خود را به کتاب او یادآور شده اند و این خود حاکى از نوعى اعتنا به مقام او است. بنابراین مى‏توان گفت: او فرد ممدوح و تا حدى مقبول الروایه مى‏باشد. بنابراین صالح بن عقبه راوى معتبرى است که مى‏توان به روایت او اعتماد کرد.
سیف بن عمیره:
سیف بن عمیره نخعى، کوفى ثقه است، از امام صادق و کاظم ( علیه السلام ) نقل روایت کرده، و نجاشى و شیخ طوسى به وثاقت او تصریح کرده‏اند. [29]
هرگاه فرض کنیم وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود، ضررى به صحت روایت نمى‏رساند، زیرا محمد بن اسماعیل بن بزیع حدیث را از این دو نفر در عرض هم نقل کرده، و ثابت نشدن و ثاقت یکى ضررى بر صحت روایت به خاطر وثاقت راوى دیگر نمى‏زند.
علقمة بن محمد الحضرمى:
علقمه از اصحاب امام باقر و صادق ( علیه السلام ) است[30]، و در کتاب هاى رجالى توثیق در حق او وارد نشده است و فقط مرحوم شیخ طوسی در باره وی می‌فرماید: علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی، أسند عنه.[31] البته مرحوم سید علی بروجردی از همین نکته و یک روایت دیگر ، حسن حال او را استفاده کرده است.[32]
قرائن دیگری می تواند اثبات کنندۀ وثاقت او باشد؛ مثلاً در بررسى سند دوم شیخ طوسى خواهیم دید که سیف بن عمیره ثقه، با صفوان بن مهران ثقه در کیفیت زیارت امام حسین ( علیه السلام ) اختلاف پیدا مى‏کند، و سیف بن عمیره به صفوان مى‏گوید: این دعایى که پس از زیارت مى‏خوانید در روایت علقمه که از امام باقر ( علیه السلام ) نقل کرده است، نیامده است. او در پاسخ مى‏گوید: من این دعا را از امام صادق ( علیه السلام ) شنیدم، این مذاکره گواه برآن است که هر دو نفر بر وثاقت علقمه اتفاق نظر داشته‏اند و لذا سیف بن عمیره با عمل او احتجاج کرده و صفوان بن مهران بدون انکار عمل او، به روایت امام صادق ( علیه السلام ) احتجاج نموده است.[33]
به عبارت دیگر؛ روایت صفوان صراحت دارد در این که وی زیارت عاشواریی را که علقمه نقل کرده تأیید نموده است، فقط تنها تفاوتی که دارد، در دعای بعد از زیارت است که علقمه نقل نکرده؛ ولی صفوان آن را از امام صادق نقل می کند. گذشته از این که کشی، در رجال خود مذاکرۀ وى و برادرش (ابی بکر حضرمی) با زید بن على را نقل نموده است که حاکى است هر دو برادر در امامت امام صادق ( علیه السلام ) ثابت قدم بودند.[34]
تا اینجا روشن شد این سند قابل اعتماد مى‏باشد. البته شیخ طوسى زیارت عاشورا را با سند دیگرى نیز به شرح زیر چنین بیان کرده است:
1-2-2. سند دوم شیخ طوسی
محمد بن خالد طیالسی، از سیف بن عمیره نقل‌کرده که همراه صفوان بن مهران جمّال و جمعی از اصحاب به‌سوی نجف رفتیم. وقتی که از زیارت فارغ شدیم، صفوان روی خود را به سمت ناحیۀ اباعبدالله ( علیه السلام ) [= کربلا] برگرداند و به ما گفت: از این مکان (نزد سر مبارک امیرالمؤمنین)، امام حسین ( علیه السلام ) را زیارت کنید که امام صادق ( علیه السلام ) از این جا به آن حضرت اشاره کردند درحالی ‌که من در خدمتشان بودم.
سیف می گوید: پس صفوان همان زیارتی را که علقمة بن محمد حضرمی از امام باقر ( علیه السلام ) در روز عاشورا نقل کرده خواند، آن گاه سیف به صفوان بن مهران مى‏گوید: دعایى که خواندید، در روایت علقمه از امام باقر ( علیه السلام ) موجود نیست، او پاسخ داد که من این دعا را از امام صادق ( علیه السلام ) شنیده‏ام».[35]
ظاهر این عبارت آن است که امام صادق ( علیه السلام ) به ‌سمت مرقد مطهر امام حسین ( علیه السلام ) با همان زیارتی که علقمه از امام باقر ( علیه السلام ) نقل کرده اشاره فرمود و به این زیارت ایشان را خطاب کرد.
در بارۀ این سند، باید گفت که در وثاقت سیف بن عمیره و صفوان بن مهران[36] حرفی نیست و تنها باید در دو مسئله بحث کرد: یکی از مسیر سند [از شیخ طوسی] تا محمد بن خالد طیالسی، و دیگری در وثاقت خود محمد بن خالد.
الف. سند شیخ طوسی به محمد بن خالد طیالسی:
در اثبات اعتبار وثاقت راویان این روایت تا محمد بن خالد طیالسی دو رویکرد وجود دارد: رویکرد اول: ظاهر عبارت «محمد بن خالد روایت کرد.» (رَوی محمد بن خالد) در مقابل «از محمد بن خالد نقل‌شد.» (روِی عن محمد بن خالد)، درستی نسبت روایت به محمد بن خالد طیالسی را نزد شیخ طوسی ثابت می‌کند و این مسئله در اعتبار سند روایت از این جهت کافی است.
رویکرد دوم: ظاهر این است که حدیث مذکور از کتاب محمد بن خالد طیالسی است. شیخ طوسی کتابی را به محمد بن خالد در فهرست خود نسبت داده و آن کتاب را از طریق حسین بن عبیدالله غضائری از احمد بن محمد بن یحیی عطار از پدرش از محمد بن علی بن محبوب از او (محمد بن خالد طیالسی) روایت کرده است.[37] همۀ این افراد از بزرگان و معتمدین امامیه هستند؛ یعنی سند شیخ طوسى به کتاب او در غایت اتقان و صحت است. در عین حال این افراد را مورد بررسی قرار می دهیم:
حسین بن عبید الله غضائری:
وی از مشایخ مرحوم شیخ طوسی[38] و مرحوم نجاشی[39] بوده‌اند. و قبلا گفتیم ، اساتید و شیوخ مرحوم نجاشی بالإتفاق ثقه هستند و نیازی به توثیق ندارند؛ چنانچه مرحوم خویی (ره) می‌فرماید: وی استاد نجاشی است و تمامی اساتید نجاشی مورد وثوق هستند.[40]
احمد بن محمد بن یحیی:
برای اثبات وثاقت این شخص، می توان به مؤیدات ذیل استناد کرد:
اولاً: وی از مشایخ مرحوم صدوق (ره) است و شیخ صدوق از او روایات فراوانی را نقل کرده و بعد از نام ایشان از جمله «رضی الله عنه » استفاده کرده که از این ما به وثاقت این شخص اطمینان پیدا می کنیم.
ثانیاً: وی از مشایخ اجازه بوده است که بسیاری از علمای علم رجال تمام مشایخ اجازه را موثق می‌دانند؛ چنانچه محقق بحرانی در این باره می‌فرماید: مشایخ اجازه در بالاترین مرتبه اطمینان و بزرگی مقام هستند.[41] وی می‌نویسد: نباید در عدالت مشایخ اجازه شک کرد.[42]
ثالثاً: بسیاری از علما حکم به صحت روایت ایشان کرده‌ و او را توثیق کرده‌اند؛ از جمله مرحوم علامه مجلسی می‌نویسد: احمد بن محمد عطار، از مشایخ اجازه است و علما حکم به صحت روایت وی کرده اند؛ شیخ از او با واسطه ابن غضائری و ابن ابی جید روایت نقل می کند.[43]
همچنین علامه حلی در فائده هشتم از کتاب خلاصة الأقوال، طریق شیخ صدوق به عبد الرحمن بن أبی نجران و عبد الله بن أبی یعفور را تصحیح می‌کند؛ در حالی که در هر دو طریق، احمد بن محمد یحیی عطار وجود دارد. این مطلب نشان دهنده آن است که وثاقت این شخص در نزد علامه حلی محرز بوده است.[44]
با این تفصیل، هیچ شکی در وثاقت این شخص باقی نمی‌ماند.
محمد بن یحیی العطار:
وی استاد مرحوم شیخ کلینی است که روایات بسیاری از طریق او نقل کرده است. مرحوم نجاشی در باره او می‌فرماید: محمد بن یحیى أبو جعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقة، عین، کثیر الحدیث. [45] و شیخ طوسی می‌فرماید: محمد بن یحیى العطار، روى عنه الکلینی، قمی، کثیر الروایة .[46]
4. محمد بن علی بن محبوب: مرحوم نجاشی در توصیف او می‌نویسد: محمد بن علی بن محبوب الأشعری القمی أبو جعفر، شیخ القمیین فی زمانه، ثقة، عین، فقیه، صحیح المذهب.[47]
ب. وثاقت محمد بن خالد طیالسی:
برای اثبات وثاقت محمد بن خالد طیالسی به نکات زیر اشاره می شود:
اول: روایت محمد بن علی محبوب ـ که از بزرگان شیعه است ـ که از محمد بن خالد نوشته و این بر اعتماد او بر طیالسی دلالت دارد.
دوم: قرار گرفتن طیالسی در طریق نقل ثقات (معتمدان) از کتب اصحاب (اصول).
از اصحاب اصول، سیف بن عمیره و محمد بن معروف را می‌توان نام برد که کتاب این ‌دو را محمد بن جعفر رزاز ـ که از بزرگان مشایخ معتمد شیعه است ـ از محمد بن خالد طیالسی نقل کرده و این دلیل اعتماد رزاز به طیالسی است.
یکی دیگر از اصول، اصل رزیق بن زبیر است که عبدالله بن جعفر حمیری از محمد بن خالد طیالسی از او نقل کرده‌اند. همچنین حمید بن زیاد ـ که شیخ طوسی و نجاشی علی‌رغم واقفی ‌بودنش او را توثیق کرده‌اند ـ از محمد بن خالد طیالسی اصول بسیاری روایت کرده است.
سوم: این‌که بسیاری از ثقات علاوه بر آنچه ذکرش گذشت، از او روایت نقل و بر او اعتماد کرده‌اند؛ مانند سعد بن عبدالله، سلمة بن خطاب که وثاقت او نیز اثبات شده است، پسر طیالسی (عبدالله بن محمد بن خالد)، علی بن ابراهیم، علی بن سلیمان الزراری، محمد بن حسن صفار، محمد بن حسین (همان محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب)، و معاویة بن حکیم.[48]
چهارم: شیخ طوسی در بارۀ وی می‌نویسد: محمد بن خالد الطیالسی، یکنى أبا عبد الله، روى عنه حمید أصولا کثیرة.[49] روشن است که این جمله در حق او، مدحی جلیل و عظیمی است که حداقل حسن او را ثابت می‌کند.
این مسائل از قوی‌ترین نشانه‌ها بر وثاقت محمد بن خالد طیالسی هستند و هیچ مذمت حتی از ابن غضائری که مذمت بسیاری از ثقات اشتباهاً از او نقل می‌شود، از وی نیامده است. پس هیچ کلامی در وثاقت محمد بن خالد طیالسی باقی نمی‌ماند. بنابراین معلوم شد که این طریق برای زیارت عاشورا نیز صحیح است.
تا این جا دو سند شیخ طوسى نسبت به زیارت عاشورا مورد بررسى قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم که سند نخست شیخ کاملًا صحیح است، و نباید در وثاقت علقمه بن محمد حضرمى تردید کرد. اما سند دوم به غیر از محمد بن خالد طیالسى همگى از ثقات بوده و مى‏توان گفت طیالسى نیز از روایان مقبول الروایه است؛ زیرا مشایخ بزرگ از او نقل روایت کرده‏اند.[50]
از آنچه تا کنون گفته شد روشن شد: مرحوم شیخ طوسی، در مجموع دو سند ذکر می‌کند که در مجموع این دو سند، در هر طبقه بیش از یک نفر وجود دارد:
طبقه اول: علقمة بن محمد الحضرمی و صفوان بن مهران الجمال؛
طبقه دوم: سیف بن عمیره و صالح بن عقبه؛
طبقه سوم: محمد بن اسماعیل بن بزیع و محمد بن خالد الطیالسی.
حتی اگر وثاقت علقمه در طبقه اول قطعی نشود، با وجود صفوان در این طبقه، سند روایت صحیح خواهد شد و در طبقه دوم اگر وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود، با وجود سیف بن عمیره، جبران می‌شود و همچنین در طبقه سوم حتی اگر بر فرض این که محمد بن خالد مجهول باشد، با وجود محمد بن اسماعیل بن بزیع سند روایت صحیح است و هیچ مشکلی ندارد.[51]
دو. متن زیارت عاشورا:
برخى در محتوای زیارت عاشورا تردید و اشکالاتی را مطرح کرده اند. به این اشکالات در همین سایت پاسخ داده شده اشت.
[1]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 325 – 328، یک جلد، انتشارات مرتضویه نجف اشرف، 1356 هجرى قمری.
[2]. وقد علمنا انا لا نحیط بجمیع ما روی عنهم فی هذا المعنى ولا فی غیره، لکن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته ، ولا أخرجت فیه حدیثا روی عن الشذاذ من الرجال، یؤثر ذلک عنهم عن المذکورین غیر المعروفین بالروایة المشهورین بالحدیث والعلم . کامل الزیارات، ص 37.
[3]. وکذلک جعفر بن محمد بن قولویه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلک فی أول مزاره. وسائل الشیعة (آل البیت) ، الحر العاملی، ج 30 ، ص 202، الفائدة السادسة من خاتمة کتاب الوسائل.
[4] . حول أسانید "کامل الزیارات" لابن قولویه، (على کل حال، فإن فی المراجع و المجتهدین الحالیین من یرى وثاقة جمیع الرواة فی "الکامل" و منهم – مثل الأستاذ فی الحوزة العلمیة الشیخ جعفر السبحانی - من یقوی کلام المحدث النوری و یراه هو الصحیح و بالتالی لا یرى وثاقة أحد من رواة الکامل إلا الراوی الأول فی کل سند).
[5]. اما بالنسبة الى من ورد فی أسانید کامل الزیارات فقد رأینا أخیرا اختصاص التوثیق بخصوص المشایخ المروی عنهم بلا واسطة، و علیه فلم تثبت وثاقة الجوهری أیضا، و أما التمییز فی الروایات المشترکة باشتراک الراوی و المروی عنه- على تقدیر وثاقة الجوهری- فهو منتف طبعا فتسقط الروایة عن الاعتبار. صراط النجاة (للخوئی مع حواشی التبریزی)، ج‏2، ص 457.
[6]. فإنک ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا یروی فی کتابه روایة عن المعصوم إلا وقد وصلت إلیه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله. معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 50.
[7]. شیخ طوسی، التهذیب: ج 6، ص 41. معجم رجال الحدیث، ج2، ص186.
[8]. خاتمه مستدرک الوسائل، ج3، ص 251-256، موسسه آل البیت قم، چاپ اول، 1416 ه ق.
[9]. نک: معجم‏رجال‏الحدیث، ج 15، ص 207 ؛ رجال‏النجاشی، ص 348؛ فهرست‏الطوسی، ص 174 و 410.
[10]. معجم‏رجال‏الحدیث، ج 17، ص 283. البته همان گونه که بیان شد این نظر پیشین این رجالی بزرگ است اما بر این طبق آخرین نظریات ایشان که اولین واسطه ابن قولوله توثیق می شود، دیگر نمی توان محمد بن موسی الهمدانی را طبق نظر ابن قولویه توثیق کرد و اساسا نوبت به تعارض نمی رسد.
[11] . معجم رجال الحدیث، ج11، ص156.
[12]. نک: معجم‏رجال‏الحدیث، ج 14، ص 156-158؛ فرهنگ کوثر - شماره 72؛ ماخذ شناسی زیارت عاشورا، مهدی سلطانی رنانی.
[13] . شیخ طوسى، مصباح المتهجد، ص 772، یک جلد، مؤسسه فقه الشیعه بیروت، 1411 هجرى قمری
[14]. الفهرست‏ للطوسی، ص 140، شماره 594. وی در جای دیگر سند دیگری هم به این کتاب ذکر می کند: محمد بن إسماعیل بن بزیع؛ له کتب منها کتاب الحج، أخبرنا به الحسین بن عبید الله عن الحسن بن حمزة العلوی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عنه و أخبرنا به ابن أبی جید عن محمد بن الحسن عن سعد، و الحمیری، و أحمد بن إدریس و محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد، و محمد بن الحسین عنه. الفهرست‏للطوسی ص : 155، شماره 691.
[15]. طریق الشیخ إلیه [ صفار] صحیح فی غیر کتاب بصائر الدرجات، بل فیه أیضا على الأظهر ، فإن فی طریقه ابن أبی جید ، فإنه ثقة ، لأنه من مشایخ النجاشی. معجم‏رجال‏الحدیث، ج 15، ص 250، نرم افزار داریۀ النور.
[16]. محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید أبو جعفر شیخ القمیین ، وفقیههم ، ومتقدمهم ، ووجههم . ویقال : إنه نزیل قم، وما کان أصله منها . ثقة ثقة، عین، مسکون إلیه؛ رجال النجاشی، ص 383، نرم افزار داریۀ النور.
[17]. نجاشی می گوید: ثقة فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب سمع فأکثر (و أکثر) و صنف کتبا و أضر فی وسط عمره. و له کتاب التفسیر رجال‏النجاشی، ص 260؛ همین تعبیر در رجال ‏ابن‏داود، ص 237 و الخلاصة حلی، ص 100 آمده است. نرم افزار داریۀ النور.
[18]. رجال‏النجاشی، ص 16؛ فهرست‏ الطوسی، ص 12.
[19]. و لم أقف لأحد من أصحابنا على قول فی القدح فیه و لا على تعدیله بالتنصیص و الروایات عنه کثیرة و الأرجح قبول قوله. الخلاصة للحلی، ص 5.
[20]. محمد بن إسماعیل بن بزیع أبو جعفر مولى المنصور أبی جعفر، وولد بزیع بیت، منهم حمزة بن بزیع . کان من صالحی هذه الطائفة وثقاتهم، کثیر العمل؛ محمد بن اسماعیل ... .
[21]. أخبرنا والدی رحمه الله قال: أخبرنا محمد بن علی بن الحسین قال : حدثنا محمد بن علی ما جیلویه ، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه ، عن علی بن معبد ، عن الحسین بن خالد الصیرفی . قال : کنا عند الرضا علیه السلام، ونحن جماعة ، فذکر محمد بن إسماعیل بن بزیع ، فقال : " وددت أن فیکم مثله "؛ رجال النجاشی، النجاشی ، ص 330 – 332 .
[22]. رجال الطوسی، الشیخ الطوسی ، ص 364 .
[23] . رجال شیخ طوسى: باب اصحاب امام صادق (ع )، ص 138.
[24]. رجال نجاشى، ص 200.
[25] . زیرا بنای مرحوم شیخ طوسی در فهرست و مرحوم نجاشی در رجالش این بوده که راویانی را نقل کنند که امامی باشند و اگر غیر شیعه هستند ، حتماً ذکر می‌کنند ؛ پس هر راوی را که این دو بزرگوار به صورت مطلق آورده است ، دلالت می‌کند که صحیح المذهب و همچنین ممدوح به مدح عام هستند . ایشان در فائده دهم از فوائد الرجالیه می‌فرمایند:
فائدة الظاهر أن جمیع من ذکر الشیخ فی (الفهرست) من الشیعة الإمامیة إلا من نص فیه على خلاف ذلک من الرجال : الزیدیة ، والفطحیة ، والواقفیة وغیرهم، کما یدل علیه وضع هذا الکتاب ، فإنه فی فهرست کتب الأصحاب ومصنفاتهم ، دون غیرهم من الفرق.
وکذا ( کتاب النجاشی ) . فکل من ذکر له ترجمة فی الکتابین، فهو صحیح المذهب ممدوح بمدح عام یقتضیه الوضع لذکر المصنفین العلماء والاعتناء بشأنهم وشان کتبهم ، وذکر الطریق إلیهم ، وذکر من روى عنهم ومن رووا عنه.
ومن هذا یعلم أن إطلاق الجهالة على المذکورین فی ( الفهرست ) و ( رجال النجاشی ) من دون توثیق أو مدح خاص، لیس على ما ینبغی .
السید بحر العلوم، الفوائد الرجالی ، ج 4، ص111، 116.
[26]. ابن‏الغضائری، ج 1، ص 69.
[27] . الخلاصه، ص 230.
[28]. أقول: لا یعارض التضعیف المنسوب إلى ابن الغضائری ، توثیق علی بن إبراهیم ، لما عرفت غیر مرة من أن نسبة الکتاب إلى ابن الغضائری لم تثبت ، فالرجل من الثقات . معجم رجال الحدیث ، السید الخوئی ، ج 10 ، ص 85 – 86.
[29]. سیف بن عمیرة ، ثقة ، کوفی نخعی عربی . له کتاب... الفهرست ، الشیخ الطوسی ، ص 140 ؛ سیف بن عمیرة النخعی عربی ، کوفی ، ثقة ، روى عن أبی عبد الله وأبی الحسن علیهما السلام . له کتاب یرویه جماعات من أصحابنا، رجال النجاشی ، النجاشی ، ص 189.
[30] . رجال‏الطوسی، ص 140 و 262.
[31]. رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 262.
[32]. وی می‌گوید: علقمة بن محمد الحضرمی الکوفی، أسند عنه "ق" وهو أخو أبی بکر الحضرمی کما فی " قر " وکان علقمة أکبر من أخیه کما فی حدیث بکار عن أبیه عبد الله وعمه علقمة ، وحکى فیه مناظرة أبیه مع زید، وفیه اشعار على حسنه وکونه امامیا ثابت الاعتقاد. طرائف المقال، السید علی البروجردی، ج 1 ، ص 527.
[33] . مصباح المتهجد، ص 777، 781.
[34]. رجال کشى، ص 416 و 417، نرم افزار داریۀ النور.
[35]. وروى محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیرة قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعة من أصحابنا إلى الغری بعد ما خرج أبو عبد الله علیه السلام فسرنا من الحیرة إلى المدینة فلما فرغنا من الزیارة صرف صفوان وجهه إلى ناحیة أبی عبد الله الحسین علیه السلام فقال... مصباح‏المتهجد، ص 777.
[36]. صفوان بن مهران از اصحاب امام صادق وامام کاظم ( علیه السلام ) و از ثقات مى‏باشد. رجال‏النجاشی، ص 198.
[37]. محمد بن خالد الطیالسی. له کتاب. رویناه عن الحسین بن عبید الله عن أحمد بن محمد بن یحیى عن أبیه عن محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن خالد. فهرست‏الطوسی، ص 421، شماره 649.
[38]. مرحوم شیخ طوسی نیز می‌فرماید: الحسین بن عبید الله الغضائری، یکنى أبا عبد الله، کثیر السماع ، عارف بالرجال ، وله تصانیف ذکرناها فی الفهرست ، سمعنا منه وأجاز لنا بجمیع روایاته ، مات سنة أحدی عشره وأربعمائة. رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 425.
[39]. مرحوم نجاشی می‌فرماید: الحسین بن عبید الله بن إبراهیم الغضائری أبو عبد الله، شیخنا رحمه الله. رجال النجاشی، النجاشی، ص 69.
[40]. أنه شیخ النجاشی وجمیع مشایخه ثقات . معجم رجال الحدیث، السید الخوئی، ج 7 ، ص 23.
[41]. مشایخ الإجازة فی أعلى طبقات الوثاقة والجلالة . معراج أهل الکمال، ص 44.
[42]. إنّه لا ینبغی أن یرتاب فی عدالة شیوخ الإجازة. معراج أهل الکمال، ص 88 . برای آگاهی بیشتر نک: الفوائد الرجالیّة، ص 44، المطبوع فی آخر رجال الخاقانی؛ الشهید الثانی، ص 192 – 193؛ میرداماد محمد باقر الحسینی الأستر آبادی، ص 261.
[43]. احمد بن محمد بن یحیی العطار، من مشایخ الإجازة، و حکم الأصحاب بصحة حدیثه، یروی عنه الشیخ بتوسط ابن الغضائری و ابن أبی جید. الوجیزه فی علم الرجال، ص154.
[44]. برای آگاهی بیشتر، نک: الرعایة فی علم الدرایة (حدیث)، الشهید الثانی، ص 371؛ میرداماد محمد باقر الحسینی الأستر آبادی، ص 171 – 172؛ البهائی العاملی، ص 276.
[45]. رجال النجاشی، النجاشی، ص 353.
[46]. رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 439.
[47]. رجال النجاشی، النجاشی ، ص 349.
[48]. معجم رجال الحدیث، ج 17، ص76.
[49]. رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 441.
[50]. برای آگاهی بیشتر، نک: آذرخشى دیگر از آسمان کربلا، محمدتقى مصباح یزدی.
[51]. برای آگاهی بیشتر، نک: پاسخ به سوالاتی در خصوص زیارت عاشورا.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: