إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ [1]
در اين (سرگذشت عبرت انگيز) نشانه هايى است براى ژرف اندیشان
جابر جعفى از امام باقر علیه السلام چنین نقل مى کند:
هنگامى که امیرالمومنین ، على علیه السلام در مسجد کوفه بود، زنى نزد او آمد و از شوهرش شکایت کرد . امام به نفع شوهرش قضاوت کرد. زن به خشم آمد و گفت : به خدا سوگند، داورى ات ناحق، قضاوتت نامیزان و حکمتت ناعادلانه است . در محکمه الهى به محاکمه ات مى کشانم. امام علی علیه السلام مقدارى او را نگریست و فرمود : دروغ گفتى اى بدخوى، اى بدخوى اى بدکار ! آن زن ناگهان فرارى شد. عمرو بن حریث خود را به او رسانید و گفت: با علی سخنی گفتى و او پاسخى داد و تو فرارى شدى؟ گفت : به خدا سوگند، علی مرا از حقیقتى آگاه ساخت که من از ابتداى ازدواجم تا کنون آن را از شوهرم پنهان کرده بودم.
عمرو نزد امیرالمومنین علیه السلام بازگشت و آنچه را شنیده بود، بیان کرد و گفت : یا امیرالمومنین ، شما را به کهانت نمى شناختیم !
امام فرمود : واى بر تو ! اینکه از من دیدى، کهانت نیست، بلکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ . پيامبر صلی الله علیه و آله و سلّم خود، متوسم بود، و من، پس از او، و امامان از نسل من، پس از من، همگى، ژرف اندیشانیم، و چون در آن زن نظر کردم، او را از سیمایش باخبر نمودم. [2]
پی نوشت:
[1]. سوره حجر آیه 75
[2]. فرات كوفى، تفسير فرات الكوفى، ص ٨١
T