محقق : دکتر صادق یادگاری
شیعه نیوز | چرا امیرالمومنین(ع) هنگام یورش به خانه از حضرت زهرا(س) دفاع نکردند؟
سوال :
شیعه میگوید فاطمه پاره تن حضرت محمد(ص) در زمان خلافت ابوبکر مورد اهانت قرار گرفته است و پهلوی او را شکستند و خواستند خانه اش را آتش بزنند و او را زدند که بر اثر آن فرزندش محسن را سقط کرد!.
سؤال این است که امام علی کجا بود؟! چرا حق فاطمه را نگرفت در صورتی که او شجاع و دلیر بود؟! .
پاسخ:
اوّلاً بر اساس اسناد و مدارک موجود از کتب اهل تسنن و تشیع متأسفانه این حادثهی تاریخی به وقوع پیوسته و خدشهای در وقوع آن نیست. از جمله اسناد مربوطه میتوان به هشت مورد به شرح زیر که از منابع اهل تسنن میباشد اشاره نمود:
به یک مورد آن اشاره میشود: ابو جعفر بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر البغدادی متوفای سال 279 قمری در تاریخ خود روایت نموده است:
چون ابوبکر، علی(ع) را برای بیعت طلبید و آن حضرت قبول نکرد، عمر را فرستاد آتشی آورد که خانه را بسوزاند. حضرت فاطمه(س) بر در خانه او را ملاقات کرد، فرمود:
ای پسر خطاب آمدهای خانه را بر من بسوزانی؟.
عمر گفت:
آری!
این عمل قویتر است از آنچه پدرت آورده است.
ثانیاً: بر حسب آیات شریفه 55 و 56 سوره مبارکه مائده (که شأن نزول آن در خصوص حضرت علی(ع) میباشد) ولایت و سرپرستی، مختص خدا، رسول او و حضرت علی(ع) میباشد و به جهت ارتباط آن با آیه شریفه «النَّبِیُّ أولی بِالمُؤمِنِینَ مِن انفُسِهِم» (پیامبر(ص)سزاوارتر است به مؤمنان نسبت به خودشان) .[یعنی پیامبر(ص)نسبت به مؤمنان و جان و مال آن ها ولایت دارد .میتوان این نتیجه را گرفت که حضرت علی(ع) نیز نسبت به مؤمنین همچون حضرت پیامبر اسلام(ص) اولی به خود ایشان میباشند لذا حفظ جان آن حضرت نیز بر تمامی مؤمنان واجب و در تقدم میباشد.
از این رو پیشگام شدن حضرت صدیقه طاهره(س) در مقام دفاع از حضرت علی(ع)، نه دفاع از همسر بلکه دفاع از مقام ولایت و امامت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است که وظیفهی شرعی هر فرد مؤمن است.
ضمن اینکه حضرت فاطمه(س)مقامی را داشتند که هم خلفا و هم شیعیان به آن واقف بودند و مردم به دیده احترام به ایشان نگاه میکردند و آن مقام کلامی بود که پیامبر اکرم(ص) در مورد آن حضرت بارها بیان داشته بودند و شیعه و سنی بر این کلام متفق القول بوده و اختلافی ندارند و همگان هم عقیده اند که کلام پیامبر(ص) وحی خداوندی بر آن حضرت بوده است و آن کلام این است که پیامبر(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمودند:
یا فاطمة! "اِنَّ اللهَ یَغْضِبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضی لِرِضاکِ"
ای فاطمه!همانا خداوند به خاطر غضب تو،غضب می کند و به رضایت تو،راضی می شود.
نتیجه ای که از این حدیث نبوی گرفته می شود این است که هر کس می خواهد رضایت خداوند متعال را جلب نماید،چنان چه رضایت حضرت فاطمه(س) را جلب نماید قطعاً رضایت پروردگار را جلب نموده است و همین طور اگر حضرت زهرا(س) را خشمگین نماید، باید بداند که قطعاً خدای تعالی را از خود خشمگین کرده است.با توجه به حدیث مذکور،مردم و بالأخص صحابه نیز این مطلب را می دانستند و حضرت فاطمه(س) نیز بر اساس آگاهی مردم و صحابه از این حدیث شریف شخصاً وارد عمل شده و سعی می کند کسانی را که برای تعرض و شکستن حرمت خانه آن حضرت اقدام نموده اند را نسبت به عواقب این کار آگاه نماید(یعنی در واقع عواقب عمل نکردن به حدیث شریف) لکن پس از لحظاتی مهاجمان به حضور آن حضرت نیز ارزشی قائل نشده،هجمه خود را آغاز کرده و آن حضرت را پشت در رها کرده و وارد خانه می شوند و اما آیاتی که در کلام الهی درباره مقام آن بانوی بزرگ صحبت می کند به شرح ذیل می باشد:
آیات شریفه: تطهیر(سوره احزاب، آیه33)، مباهله (سوره آلعمران،آیه61)،مودّت(آیه23، سوره شوری) و آیات ابتدایی سوره مبارکه انسان نمونه آیاتی است که در شأن اهل بیت پیامبر(ص) نازل شده و حضرت فاطمه(س) نیز مشمول آیات فوق است.
انتظار بر این بود که حضور آن بانوی بزرگوار اسلام باعث آن شود که مهاجمان به خانه آن حضرت شرم نموده و از عمل خود پشیمان شوند و باز گردند. به علاوه این که تا آن زمان در مرام عرب نبود که مردان در مقابل زنان بخواهند عرض اندام نمایند و این کار را برای خود زشت و ناپسند میشمردند.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در مقابل حرکت آنها، که بیعت اجباری با ابوبکر بود، مقاومت نشان دادند و بیعت نکردند تا این که حضرت زهرا(س) در مقام دفاع از ولایت آن حضرت حاضر شدند (شاید مردان عرب که تا آن زمان به زن حساسیت خاصی داشتند شرم کنند و بروند، اما آنها به این مسئله نیز توجهی نکردند و کار خود را انجام دادند).
برای آگاهی از شرح کامل ماجرا و این که حضرت امیرالمؤمنین چگونه با مهاجمان مخالفت کرده و چه کسانی همراه حضرت از ایشان دفاع کردند و همچنین سخنان حضرت حین این واقعه و بعد از آن (به شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج6، ص49 و 48 و 47 و 12 و11 مراجعه نمایید).
برخلاف ادعای مغرضین براساس مستندات موجود امیرمؤمنان علی(ع) از فاطمه زهرا(س) دفاع کردند و شجاعت خودشان را نشان دادند. امیرمؤمنان علی(ع) در مرحله اول و زمانی که آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واکنش نشان داد و با عمر برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایی که مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا(ص) صبر پیشه کرد. در حقیقت با این کار میخواست به آنها بفهماند که اگر مأمور به شکیبایی نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسی جرأت نمیکرد که این فکر را حتی از مخیلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمانهای الهی بوده است.
سلیم بن قیس هلالی که یکی از یاران مخلص امیرمؤمنان(ع) است، در این باره مینویسد:
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا(س) به طرف عمر آمد و فـریاد زد: «یا ابتاه یا رسول الله!». عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد.آن حضرت ناله کرد: «یا ابتاه!».(سپس)عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد.آن حضرت صدا زد:
یا رسول الله، ابوبکر وعمر با بازماندگانت،چه بد رفتار میکنند!.
امام علی(ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی به یاد سخن پیامبر(ص) و وصیتی که به او کرده بود افتاد، و فرمود:
«ای پسر صُهاک! قسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهی و عهدی که پیامبر با من بسته است، نبود، میدانستی که تو نمیتوانی به خانه من داخل شوی .
همچنین آلوسی مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل کرده است:
عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه(س) به طرف عمر آمد و فریاد زد:
یا ابتاه، یا رسول الله!
عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه(س) زد، سپس تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه(س) زد.آن حضرت فریاد زد:
یا ابتاه!
امام علی (ع)ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.
با مطالعه و تفکر در این واقعه تاریخی که ذکر شد می توان نتیجه گرفت که حضرت با مهاجمان وارد جنگ نشدند. چرا که این جنگ چند نفره به یک جنگ داخلی میانجامید که این موضوع برای حکومت نو پای اسلام بسیار گران تمام میشد.فلذا آن حضرت به خاطر مصالح عالیه اسلام نگذاشتند که بین مردم جنگ و آشوب برپا شود.
از طرف دیگر امام علی(ع) متعهد به شرطهایی بودند که رسول اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) در وصیتشان داشتند،که قسمتهایی از آن از ترجمه کتاب اثبات الوصیۀ للإمام علی بن ابیطالب(ع) ص223 به شرح زیر میباشد:
1- دوستی کردن با دوستان خدا
2- دشمنی کردن با دشمنان خدا و بیزار بودن از آنان
3- بر ظلم و ستم صبر کردن
4- غیظ و غضب را فرو بردن
5- گرفته شدن حق از تو و صبر کردن بر آن
منظور حق خلافت و جانشینی پیامبر در حکومت اسلامی است که توسط خلفا غصب شد،با ا ن که پیامبر(ص) در طول زمان حیات خود،بسیار به آن سفارش نموده بودند .
6 - خضاب شدن ریش تو از خون تازه سرت
و پس از ذکر این موارد توسط پیامبر(ص)،حضرت علی(ع) فرمودند: « قبول کردم و راضی شدم و لو اینکه هتک حرمت من بشود...»
این وصیت و دستور مهم پیامبر اسلام(ص) دلیل صبر بر این مصائب را روشن میکند.
در رابطه با دستور پیامبر اسلام(ص) به امیرالمؤمنین علی(ع) به صبر نمودن بر مصائب و خبر دادن به آن حضرت در رابطه با غصب حق ایشان از سوی ابوبکر و عمر به کتب ذیل مراجعه نمایید:
منابع:
الارشاد شیخ مفید، ج1، ص285 (آل البیت)
الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص292-291
الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی، ج2، ص33
کنزالعمّال، متقی هندی، ج11، ص617، ح 32997
تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج3، ص995، شماره 78925