۰

دوستى و محبت اهل بیت (ع) از دیدگاه على علیه السلام

عشق به اهل‏بیت علیهم السلام زمینه‏ ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله مهر ورزیدن به ارزش‏هاى والاى الهى مى‏باشد.
کد خبر: ۳۰۳۵۲۳
۱۲:۳۷ - ۱۶ دی ۱۴۰۳

محقق : دکتر صادق یادگاری

شیعه نیوز | دوستى و محبت اهل بیت (ع) از دیدگاه على علیه السلام

ضرورت دوستى خاندان رسالت
عشق به اهل‏بیت علیهم السلام زمینه ‏ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله مهر ورزیدن به ارزش‏هاى والاى الهى مى‏باشد.

رسیدن به قله رفیع كمالات معنوى و انسانى بدون دوستى اولیاء الهى ممكن نیست و پذیرش اعمال و زحمات یك مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل‏بیت علیهم السلام مى‏باشد. امام على علیه السلام از رسول اكرم صلى الله علیه و آله نقل مى‏كنند:

«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتى یسال عن اربع ... و عن حبنا اهل البیت; (1

در روز قیامت هیچ بنده‏اى قدم برنمى‏دارد مگر اینكه از چهار چیز سؤال مى‏شود ... [كه چهارمین سؤال ]از دوستى ما اهل یت‏خواهد بود.»

براین اساس تقرب به خداوند و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت با عشق و دوستى آل‏ پیامبر صلى الله علیه و آله عجین شده است.

مهرورزى به دیگران یك نیاز محبت اهل‏بیت علیهم السلام از دیدگاه على علیه السلام فطرى است، اما چه زیباست كه انسان در بذل محبت، خوبان و برترین‏ها را برگزیند و اهل ‏بیت علیهم السلام مظهر خوبی ‏ها و كمالاتند، چنانكه على علیه السلام فرمود:

«هیچ كس را در كمالات و صفات زیباى انسانى با آل‏ محمد صلى الله علیه و آله نمى‏شود مقایسه كرد، دیگران كه پرورده نعمت هدایت اهل‏بیت پیامبرند، هیچ‏گاه با آنان برابر نخواهند بود.»

عواطف پاك و اظهار عشق و علاقه نسبت‏به معصومین علیهم السلام و خاندان پاك پیامبر صلى الله علیه و آله عامل ثبات قدم در راه دین و دیندارى است و عشق و محبت‏خالصانه به اهل بیت علیهم السلام انسان را در برابر گناه و فساد بیمه مى‏كند.

سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى

عشق محمد بس است و آل‏ محمد

بهترین نوع ارتباط با پیشوایان معصوم علیهم السلام همان محبت و مودت مى‏باشد كه یك رابطه قلبى و درونى است و خداوند متعال هم در قرآن كریم به چنین ارتباطى دعوت كرده و مى‏فرماید «قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏»; (2) «بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدى نمى‏خواهم مگر دوستى و محبت درباره نزدیكانم.»

در زیارت امین الله نیز مى‏خوانیم: «خداوندا! دل و جان مرا شیفته اولیاى برگزیده‏ات قرار ده و مرا در زمین و آسمانت محبوب گردان.» (3

هر قدر محبت و دلباختگى و ارتباط قلبى با ائمه اطهار علیهم السلام بیشتر باشد، تبعیت و همرنگى و همراهى و همدلى با آن‏ها نیز بیشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ایجاد همسانى، همفكرى و همراهى و هم‏سویى بسیار مهم است و مردم پیوسته از چهره‏هاى محبوبشان الگو و سرمشق مى‏گیرند. ایمان عاطفى به رهبرى حتى در اطاعت ‏سیاسى و اجتماعى هم تاثیر مى‏گذارد و زمینه‏ساز تبعیتى عاشقانه مى‏شود نه یك اطاعت رسمى و تشریفاتى. در این صورت میان «شناخت‏»، «عشق‏» و «پیروى‏» رابطه‏اى مستحكم به وجود مى‏آید، زیرا معرفت محبت مى‏آورد و محبت «ولایت و تبعیت.» (4
عشق به اهل بیت علیهم السلام در دیدگاه على علیه السلام از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و آن حضرت در فرصت‏هاى مختلف، درجات، زمینه‏ها، نشانه‏ها، آثار و بركات، آفات و موانع و بالاخره شیوه‏هاى ایجاد محبت اهل بیت علیهم السلام را بیان فرموده است. در این جا به طور فشرده به گزیده‏اى از آن گفتارها مى‏پردازیم.

درجات دوستى
عشق ورزیدن به معشوق، بستگى به میزان شناخت عاشق ازكمالات و زیبایى‏هاى او دارد و هر كس براساس معرفت‏خویش به محبوب ارادت مى‏ورزد. اگر آشنایى ضعیفى داشته باشد بى‏تردید رابطه قلبى او هم در درجات پایین خواهد بود و هر قدر معرفت او به كمالات و فضائل محبوب خود بیشتر باشد ارادت قلبى، عشق و علاقه و در نتیجه خضوع و خشوع و تسلیم در برابر محبوب بیشتر و ریشه‏دارتر خواهد بود و ثمره متقابل این محبت نیز به نسبت عشق و علاقه و خضوع و تسلیم است.

امام على علیه السلام در رابطه با درجات گوناگون دلباختگان اهل بیت علیهم السلام و نتیجه آن مى‏فرماید: «من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و قاتل معنا بیده فهو معنا فى الجنة فى درجتنا، و من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و لم یقاتل معنا اعداءنا فهو اسفل من ذلك بدرجة و من احبنا بقلبه و لم یعنا بلسانه و لا بیده فهو فى الجنة; (5) هر كس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش یارى كند و با دستش به دفاع از ما برخیزد (یعنى با تمام وجود دلباخته ما باشد)، در بهشت هم درجه و همنشین ما خواهد بود و هر كه ما را با دل دوست‏بدارد و با زبان یارى كند و همراه ما با دشمنانمان نجنگد، یك درجه پایین‏تر خواهد بود و هر كه با قلبش ما را دوست دارد ولى با زبان و دست‏به یارى ما نشتابد، در بهشت‏خواهد بود.»

زمینه‏ هاى عشق به اهل بیت علیهم السلام
پیوند دادن نوزادان با خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و عجین كردن وجود آنان با عوامل عشق اهل بیت علیهم السلام و هموار كردن زمینه این محبت، تاثیر زیادى در شكل‏گیرى وجود آنان داشته و آنان را در زندگى آینده خویش با آل محمد صلى الله علیه و آله مرتبط ساخته و از دل‏دادگان آن خاندان خواهد ساخت. امام على علیه السلام مى‏فرماید: «اما ان اهل الكوفة لو حنكوا اولادهم بماء الفرات لكانوا شیعة لنا; (6) بدانید كه اگر مردم كوفه، كام نوزادان خویش را با آب فرات برداشته بودند، آن‏ها شیعه ما مى‏شدند.»

بدیهى است كه آب فرات خصوصیتى براى مردم كوفه ندارد و تمام اهل عالم را شامل مى‏شود چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «من گمان نمى‏كنم كام نوزادى را با آب فرات برداشته باشند ولى او عاشق ما اهل بیت نباشد.» (7

البته راه‏ هاى مختلفى براى زمینه‏سازى دوستى اهل‏بیت علیهم السلام در سیره و سخن معصومین علیهم السلام و به ویژه مولاى متقیان وجود دارد كه مجال مفصل‏ترى مى‏طلبد، همچون نامگذارى كودك با نام‏هاى اهل بیت علیهم السلام، بردن به زیارت ومجالس آن بزرگواران، دقت در غذاى كودكان، ذكر فضائل و آشنایى فرزندان با مقام اهل بیت علیهم السلام، ارتباط دادن خاطرات خوش زندگى با خاندان رسالت صلى الله علیه و آله و سایر مواردى كه مى‏توانیم به وسیله آن‏ها خود و فرزندانمان را در مسیر ارادتمندان آل پیامبر و شیفتگان حضرات معصومین علیهم السلام قرار دهیم.

نشانه‏ هاى محبت و دوستى اهل‏ بیت علیهم السلام
علاقه به یك چیزى و محبت داشتن به آن، علائم و نشانه‏هایى دارد و بدون آن انسان نمى‏تواند به حقیقت ادعاى دوستى كسى پى ببرد و حتى گاهى ممكن است انسان در حقیقى بودن ادعاى دوستى، دچار تردید و اشتباه شود.

برخى از این نشانه‏ها با توجه به سخنان امام على علیه السلام عبارتند از:


1 - محبت توام با عمل و تقوا
دوست داشتن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تقواى الهى و دلى پاك مى‏خواهد. شیداى اهل بیت علیهم السلام باید دوستى خویش را در عمل نشان دهد وگرنه علاقه ظاهرى نمى‏تواند چندان تاثیرى در زندگى انسان داشته باشد.

على علیه السلام مى‏فرماید: «من احبنا فلیعمل بعملنا و لیتجلبب الورع; (8) هر كه ما را دوست دارد باید مثل ما عمل كند و لباس پرهیزگارى را جامه و پوشش خود قرار دهد.»

ورع و تقوى و دورى از گناه باید سرلوحه زندگى محبان اهل‏بیت علیهم السلام باشد تا بتوانند عشق پاكان را در دل خود جاى دهند و گرنه دلى پر از شوق گناه را چطور مى‏توان جایگاه و ظرف محبت اولیاء الهى قرار داد. شیفتگان اهل بیت علیهم السلام باید همیشه چنین زمزمه كنند:

دل جایگاه عشق تو باشد نه غیرتو

این خانه خداست‏به شیطان نمى‏دهم

2 - عشق به دوستان اهل بیت علیهم السلام
كسى كه آل پیامبر صلى الله علیه و آله را دوست داشته باشد لزوما دوستان آنان را هم باید دوست‏بدارد. و این یكى دیگر از نشانه‏هاى شیفتگان اهل بیت علیهم السلام است. امیرمؤمنان علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید:

«هر كس مى‏خواهد بداند كه آیا عاشق حقیقى اهل بیت علیهم السلام است‏یا نه، به قلب خویش رجوع نماید، اگر در دلش محبت دوستان ما هست پس او دشمن ما نیست; دوست ماست، ولى اگر یكى از دوستان ما را در دلش دشمن مى‏دارد، او دوستدار حقیقى ما نیست.» (9

همچنین روزى شخصى به حضور على علیه السلام آمده و عرضه داشت:

یا امیرالمؤمنین! من تو را دوست مى‏دارم و به فلانى هم علاقمندم. و در آن حال نام یكى از دشمنان آن حضرت را برد. حضرت به او فرمود: «یا كور باش یا بینا.» (10

ولایت و محبت ائمه معصومین علیهم السلام را نمى‏شود با دوستى‏هاى دیگر مخلوط نمود; یعنى هم دل در گرو عشق آنان نهاد و هم دلبسته مخالفان آن‏ها شد، و به عبارتى دیگر با یك دل نمى‏توان دو دلبر داشت.

خلوت دل نیست جاى صحبت اغیار

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

در زیارت جامعه كبیره مى‏گوئیم: «فمعكم معكم لا مع عدوكم ...; [اى اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله!] من با شما هستم، با شما هستم، نه با دشمن شما ... .» (11

و در حدیث دیگرى امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «من احب الله احب النبى و من احب النبى احبنا و من احبنا احب شیعتنا; (12) هر كس خداوند را دوست دارد پیامبرش را دوست‏خواهد داشت، و هر كس پیامبر صلى الله علیه و آله را دوست‏بدارد ما را وست‏خواهد داشت و هر كس ما را دوست‏بدارد شیعیان ما را دوست مى‏دارد».

3 - كتمان محبت در نزد نامحرمان
بعضى افراد نه تنها قابلیت و استعداد محبت اهل بیت علیهم السلام را ندارند بلكه طاقت تحمل شنیدن مدح و ثناى آل پیامبر صلى الله علیه و آله را نیز ندارند. این خفاش صفتان كه از دیدن نور حقیقت كورند از آن جا كه از شنیدن فضایل و مناقب اهل بیت علیهم السلام گریزانند، از روى كینه و حسد موجب آزار و اذیت دوستان اهل بیت علیهم السلام مى‏شوند و زمینه تحقیر آنان را فراهم مى‏سازند.

گرچه باید گفت:

شبپره گر وصل آفتاب نخواهد

رونق بازار آفتاب نكاهد

امیرمؤمنان علیه السلام از ابراز محبت در نزد چنین افرادى منع كرده و فرمودند: «ما را در پیش دشمنانمان مدح نكنید و در نزد نااهلان به ما اظهار علاقه ننمایید، زیرا آنان این عشق مقدس شما را برنمى‏تابند و موجب تحقیر و اذیت‏شما مى‏شوند.» (13

4 - آمادگى براى محرومیت‏ ها
ولایت اهل بیت و دلباختگى به این خاندان بدون آمادگى براى رنج و محنت‏ها و با گریختن از انواع محرومیت‏ها امكان‏پذیر نخواهد بود، زیرا:

نازپرورده تنعم نبرد راه بدوست

عاشقى شیوه رندان بلاكش باشد

حقیقى بودن علاقه درونى شخص، هنگامى نمایان مى‏شود كه فرد مورد امتحان قرار گیرد و حوادثى تلخ و ناراحت‏كننده در زندگى انسان رخ نماید، آن گاه است كه دوستان حقیقى از دوستان مجازى جدا مى‏گردند و گرنه در هنگام راحتى و آسایش هر كسى مى‏تواند ادعاى دوستى اهل بیت علیهم السلام را داشته باشد. آرى راه عشق، راهى بس دشوار و رنج‏آور و بلاخیز است. عاشق صادق هرگز از رنج و بلاى در راه دوست نمى‏ترسد بلكه با شوق و رغبت‏به استقبال آن مى‏شتابد. امام على علیه السلام مى‏فرماید: «من تولانا فلیلبس للمحن اهابا; (14) هر كس ما اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله را دوست‏بدارد باید براى محنت‏ها پوستى دیگر بپوشد.» كنایه از اینكه آماده انواع بلاها و مشكلات باشد.

هر كه در این بزم مقربتر است

جام بلا بیشترش مى‏دهند

جان‏نثارى و فداكارى با تمام وجود از علامت‏هاى عشاق حقیقى اهل بیت علیهم السلام است و آنان رنج‏ها و بلاهایى در طریق عشق به اهل بیت علیهم السلام با كمال میل، همچون لذت‏بخش‏ترین جرعه‏ها سر مى‏كشند.

عاشق صادق براى اینكه با معشوق خود همنشین شود باید هستى خویش را در اختیار محبوب بگذارد و خود را از تمام محبت‏ها و تعلقات دیگر رها سازد. به گفته حافظ:

بحرى است‏بحر عشق كه هیچش كناره نیست

آنجا جز آنكه جان بسپارند، چاره‏نیست

باید در راه ولایت و محبت اهل بیت‏سختى‏ها و رنج‏ها را تحمل كرد و دم بر نیاورد و باید خون دل خورد و هیچ نگفت و این یكى از بارزترین نشانه‏هاى مهم شیفتگان اهل بیت علیهم السلام مى‏باشد. امیرمؤمنان علیه السلام در سخنى دیگر فرمود: «من احبنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلبابا; (15) هر كس ما اهل بیت را دوست‏بدارد پس باید محرومیت‏ها را چونان لباس رویین بپذیرد.»

حتى در كلمات مولاى متقیان نكاتى دیده مى‏شود كه آن حضرت عشق به اهل بیت علیهم السلام به ویژه دوستى خودش را براى اكثر مردم غیر قابل تحمل مى‏داند و مى‏فرماید: «لو احبنى جبل لتهافت; اگر كوهى مرا دوست‏بدارد درهم فرو مى‏ریزد.» یعنى محرومیت‏ها و مشكلات و بلاها به سرعت‏به سراغ او مى‏آید و این سرنوشت در انتظار تمام پرهیزكاران و برگزیدگان و یاران حقیقى اهل بیت علیه السلام است. (16
5 - برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام
یكى دیگر از نشانه‏هاى عشق حقیقى، دورى جستن از مخالفین و دشمنان عترت پیامبر صلى الله علیه و آله است. دوستدار حقیقى اهل بیت علیهم السلام باید از دشمنان آنان تبرى جوید و محبت‏خویش را براى خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله خالص و بى‏آلایش سازد و در سخنان معصومین علیهم السلام فراوان دیده مى‏شود كه فرموده‏اند:

«دروغ مى‏گوید كسى كه ادعاى محبت ما خاندان را مى‏كند ولى از دشمنان ما برائت نمى‏جوید.» (17

عاشق اهل بیت علیهم السلام هیچ گاه در كنار تولى، تبرى را فراموش نمى‏كند و اساسا بدون تبرى از دشمنان، مودت و محبت معنى ندارد.

كفر و ایمان قرین یكدگرند

هر كه را كفر نیست، ایمان نیست

امیرمؤمنان على علیه السلام در سخنى زیبا به این نشانه دوستداران اهل بیت علیهم السلام اشاره كرده و مى‏فرماید:

دوستى ما و دوستى دشمنان ما در وجود یك انسان جمع نمى‏شود، چون خداوند براى انسان دو قلب قرار نداده كه با یكى این را دوست‏بدارد و با دیگرى آن را دشمن بدارد. دوستدار ما باید عشق و علاقه خود را براى ما خالص بگرداند همانطورى كه‏طلا در داخل آتش خالص و تمام عیار مى‏گردد. بنابراین هر كسى مى‏خواهد بداند كه دوست واقعى ما هست‏یا نه، قلب خود را مورد آزمایش قرار دهد. اگر در دل او همراه محبت ما، محبت دشمن ما هم باشد او از ما نیست و ما هم از او نیستیم.» (18

آثار و بركات دوستى اهل‏بیت علیهم السلام
آن چنان كه از سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام استفاده مى‏شود، هر كار نیك و بدى در دنیا و آخرت آثار و نتایجى دارد; یعنى كارهاى نیك، بركات و درجاتى را به همراه داشته و كارهاى بد موجب سقوط انسان و رسیدن به دركاتى در دو عالم مى‏باشد. در این میان دوستى و دشمنى اهل بیت علیهم السلام نیز از محدوده این قاعده كلى بیرون نیست; یعنى عشق و دوستى عترت پیامبر صلى الله علیه و آله به عنوان یك صفت ارزشمند موجب بركات و درجات و منزلت افراد است و در مقابل دشمنى و مخالفت‏با آنان هلاكت و شقاوت ابدى در پى خواهد داشت. در این قسمت‏با بهره‏گیرى از سخنان امیرمؤمنان علیه السلام به برخى از آثار و بركات عشق به اهل بیت علیهم السلام مى‏پردازیم:

1 - حشر با اهل بیت علیهم السلام در روز قیامت
على علیه السلام فرمود: «من احبنا كان معنا یوم القیامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه; (19) هر كه ما را دوست‏بدارد، در روز قیامت‏با ما خواهد بود و اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد كرد.»

2 - بالاترین درجات بهشت
آن بزرگوار فرمود: «ان اهل الجنة ینظرون الى منازل شیعتنا كما ینظر الانسان الى الكواكب; (20) اهل بهشت‏به منازل شیعیان ما (در بالاترین درجات آن) نگاه مى‏كنند همانطورى كه انسان به ستارگان مى‏نگرد.»

3 - وصول به زیباترین نیكى‏ها
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «احسن الحسنات حبنا و اسوء السیئات بغضنا; (21) زیباترین نیكى‏ها دوستى و زشت‏ترین بدى‏ها مخالفت و دشمنى با ما است.»

4 - رسیدن به مقام شهید
حضرت على علیه السلام فرمود: «والمیت من شیعتنا صدیق شهید; صدق بامرنا و احب فینا و ابغض فینا یرید بذلك الله عز و جل; (22) میت‏شیعه ما صدیق و شهید است چون كه امر ما را تصدیق نموده و به خاطر ما دوستى و دشمنى نموده است و از این كار خود، خداى عز و جل را اراده كرده است.»

5 - چشم روشنى در هنگام مرگ
روزى حارث همدانى به حضور على علیه السلام آمد. امام علیه السلام از علت آمدن او جویا شد. او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به اینجا كشانیده است. حضرت در تایید سخن او فرمود: «به خدا همین طور است. هیچ انگیزه‏اى جز محبت ما تو را به اینجا نیاورده است.» آن گاه على علیه السلام به عنوان تشكر از اظهار علاقه این دوست صمیمى خویش، به او فرمود: «بدان كه هیچ بنده‏اى از دوستان ما نمى‏میرد مگر اینكه در هنگام مردن، مرا آن طورى كه دوست دارد مى‏بیند و همچنین از دشمنان و مخالفین ما هم كسى نمى‏میرد تا اینكه در هنگام مرگ، در حالى كه دلش نمى‏خواهد، مرا مى‏بیند و شرمنده مى‏شود.» (23

اى كه گفتى فمن یمت‏یرنى

جان فداى كلام دل جویت

كاش روزى هزار مرتبه من

مردمى تا بدیدمى رویت

6 - دادرسى در سخت‏ترین لحظات
على علیه السلام در حدیث دیگر به حارث فرمود: «لینفعك حبنا عند ثلاث: عند نزول ملك الموت و عند مسالتك فى قبرك و عند موقفك بین یدى الله; (24) [ اى حارث!] دوستى و محبت ما اهل بیت در سه جاى مهم و سرنوشت‏ساز براى تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعى كه در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار مى‏گیرى و زمانى كه در روز قیامت در مقابل پروردگار ایستاده باشى.»

7 - قبولى كارهاى نیك
اگر انسان تمام كارهاى خیر و اعمال نیك را انجام داده، واجبات الهى را به جاى آورد، اما از اهل بیت و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یك از اعمال و نیكى‏هاى او ثمره‏اى نخواهد داشت.

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «هر كس ما اهل بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، اما اگر كسى محبت ما اهل بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بى‏بهره بوده و كارهاى نیك و اعمال دینى او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب‏ها به عبادت بپرازد.» (25) و در كلام دیگرى آن بزرگوار به قنبر فرمود: «اى قنبر! به خدا قسم كسى كه در دل یقین به ولایت ما خانواده داشته باشد براى او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده‏اى هزار سال خدا را عبادت كند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا اینكه ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد.» آنگاه حضرت با تاكید بر اهمیت موضوع ادامه مى‏دهد: «اگر بنده‏اى هزار سال خداوند را عبادت كند و اعمال نیك هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا اینكه ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت.» (26

آفات محبت
ممكن است انسان در اثر نادانى یا غلبه احساسات و یا پیروى از هواى نفس در عشق ورزیدن به اهل بیت علیهم السلام دچار افراط و تفریط گردد و در نتیجه علاوه بر اینكه از كار خویش هیچ بهره‏اى نمى‏برد، دچار زیان و هلاكت ابدى مى‏گردد. مولاى متقیان به این آفات بنیان‏برانداز اشاره كرده و در نهج‏البلاغه در مورد افرادى كه در دوستى و محبت آن حضرت دچار انحراف مى‏گردند مى‏فرماید: «سیهلك فى صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الى غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الى غیر الحق و خیر الناس فى حالا النمط الاوسط فالزموه; (27) دو گروه نسبت‏به من هلاك مى‏گردند: كسى كه در دوستى من افراط كند و شدت عشق و علاقه او را به انحراف از حق دچار نماید و كسى كه در اثر شدت دشمنى با من به سوى باطل رود. بهترین مردم نسبت‏به من كسانى هستند كه راه اعتدال را بپیمایند، از آن‏ها جدا نشوید.»

همچنین آن بزرگوار عده‏اى را كه در مورد اهل بیت علیهم السلام غلو مى‏كردند; یعنى در مدح و ستایش و بیان فضائل و مناقب آنان افراط نموده و مقام الوهیت را به آن بزرگواران نسبت مى‏دادند برحذر داشته و مرز ابراز محبت را بیان مى‏كند: «ایاكم و الغلو فینا، قولوا: انا عبید مربوبون و قولوا فى فضلنا ما شئتم; (28) از غلو در محبت ما بپرهیزید و اعتقاد داشته باشید كه ما مخلوق و پرورده خداییم و آنگاه از فضایل ما هرچه دوست دارید بگویید.»

البته پدیده افراط گرایى در تاریخ اسلام یك عقیده خطرناكى بود و عده‏اى را هم به گمراهى و ضلالت كشانید. این اعتقاد فاسد در مورد شخص امام على علیه السلام بیشتر بود، براى همین آن حضرت براى آگاهى بیشتر دوستان خویش با یك مثال، حقیقت مطلب را بیان مى‏كند و مى‏فرماید: «مثل من در میان این امت همچون عیسى بن مریم علیهما السلام است، گروهى او را دوست داشتند و در محبت آن حضرت افراط نمودند و در نتیجه هلاك شدند و عده‏اى هم به وسیله دشمنى با آن حضرت به بیراهه رفته و نابود شدند.» (29

موانع محبت اهل بیت علیهم السلام
هر كسى نمى‏تواند دوستدار اهل بیت‏باشد، باید عشاق آل محمد صلى الله علیه و آله از آلودگى‏ها مبرا باشند و استعداد این هدیه الهى را در وجود خویش داشته باشند، با وجود موانع، مسلما دوستى اهل بیت علیهم السلام به دل نخواهد چسبید و حلاوت و لذت این عشق مقدس و هدیه آسمانى را درك نخواهد كرد.

این محبت از محبت‏ها جداست

عشق محبوب خدا عشق خداست

براین اساس جایگیر شدن دوستى اهل بیت علیهم السلام در دل‏هاى انسان‏ها، نیاز به زدودن و رفع موانع دارد. این موانع عبارتند از:

الف) تولد از حرام
امام على علیه السلام در ضمن سخنانى به نوف بكالى فرمود: «كذب من زعم انه ولد من حلال و هو یبغضنى و یبغض الائمة من ولدى; (30) اى نوف! دروغ مى‏گوید كسى كه خودش را حلال‏زاده مى‏پندارد اما من و پیشوایان بعد از من را كه از نسل من هستند، دشمن خود مى‏داند.» بنابراین كسى كه از حرام متولد شده باشد نمى‏تواند دوستدار حقیقى اهل بیت علیهم السلام باشد، زیرا پلیدى با خوبى و زشتى با زیبایى همگون نیستند و از این جا روشن مى‏شود كه عشق و علاقه به عترت پیامبر صلى الله علیه و آله، یكى از نشانه‏هاى حلال‏زاده بودن انسان نیز هست، چنانكه امام صادق علیه السلام فرمود: «من وجد برد حبنا على قلبه فلیكثر الدعاء لامه فانها لم تخن اباه; هر كس در دل خویش لذت دوستى ما اهل‏بیت علیهم السلام را احساس كند، به مادرش زیاد دعا كند، چرا كه به پدرش خیانت نكرده است.» (31

ب) صفات زشت و غیر اخلاقى
روزى مردى به على علیه السلام عرض كرد: خداوند مرا فداى شما گرداند، من به شما خانواده خیلى علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود، حضرت به او فرمود: «دروغ مى‏گویى، مارا چند دسته دوست ندارند; انسان‏هاى بى‏غیرت و ناموس‏فروش، مردانى كه حالات زنانه از خود بروز مى‏دهند، متولدین از حرام و كسانى كه مادرشان در ایام عادت به آن‏ها باردار شده است.»

راوى حدیث مى‏گوید: مدتى گذشت تا اینكه جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به همراه لشكریان معاویه در جنگ صفین به هلاكت رسید و راستى گفتار امام على علیه السلام روشن شد.

اصولا این كه مومن نمى‏تواند بدون عشق و محبت اهل بیت علیهم السلام زندگى كند و در مقابل، انسان‏هاى منحرف و گمراه و منافق هم نمى‏توانند آل الله علیهم السلام را از ته دل دوست داشته باشند، یك حقیقت تردیدناپذیر است و كلام زیباى على علیه السلام در ذیل روایت اصبغ نباته، این حقیقت را واضح‏تر مى‏نماید. او مى‏گوید: در مسجد كوفه و در محضر امیرمؤمنان على علیه السلام بودم كه غلام سیاهى را به اتهام سرقت‏به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وى به دزدى و اثبات آن در نزد على علیه السلام، امام دستور داد تا دست راست او را قطع كنند. آن غلام با دست چپ، دست‏بریده خویش را در حالى كه خون از آن مى‏ریخت، برداشته و از محضر امام بیرون رفت. در این موقع یكى از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن كوا» خواست از فرصت استفاده كند و آن غلام را كه از دوستداران اهل بیت علیهم السلام بود به بدگویى بر علیه امام على علیه السلام تحریك نماید، لذا به او گفت: «اى غلام دست تو را چه كسى قطع كرد؟!

او در جواب ابن كوا چنین گفت:

«قطع یمینى امام التقى، و ابن عم المصطفى شقیق النبى المجتبى، لیث الثرى، غیث الورى، حتف العدى و مفتاح الندى و مصباح الدجى. قطع یمینى امام بدرى احدى مكى مدنى ابطحى هاشمى قرشى; دست راستم را كسى برید كه پیشواى متقیان و پسر عمو، برادر پیامبر صلى الله علیه و آله، شیر روى زمین، باران بیابان‏ها، كوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاریكى‏هاست. دست راستم را پیشوایى قطع كرد كه قهرمان نبردهاى بدر و احد بود. او سرور مكه و مدینه و ابطح است و از دودمان هاشم و قریش است. »

بعد از این مدح و ثناى زیبا، بلیغ و طولانى، راه خودش را گرفت و رفت. ابن كوا با شگفتى تمام خود را به محضر على علیه السلام رسانده و گفت: یا اباالحسنین! تو دست آن غلام سیاه را قطع كردى و او در كوچه و بازار با زیباترین عبارات و بهترین كلمات تو را مدح و ثنا مى‏گوید. امام دستور داد غلام را حاضر كنند. سپس از او پرسید: «اى غلام! من دست تو را بریدم و تو مرا مدح و ثنا مى‏گویى؟!» او پاسخ داد: «یا امیرالمؤمنین! تو دست مرا به حكم خداوند و رسول او بریدى و به حق بریده‏اى و به واجب خدا و رسول عمل كرده‏اى! چگونه تو را نستایم؟»

امیرمؤمنان علیه السلام دست‏بریده او را گرفته و با عباى خود پوشانید و دو ركعت نماز خوانده و دعا كرد و بعد آن را بر جاى خود قرار داد. آنگاه عبا را برداشت، دست غلام را به اذن الهى سالم یافتند.

آنگاه به عبدالله بن كوا روى كرده و فرمود: «یاابن الكوا، ان لنا محبین لو قطعنا الواحد منهم اربا اربا ما ازدادوا الا حبا و لنا مبغضین لو العقناهم العسل ما ازدادوا الا بغضا; (32

اى ابن كوا! ما دوستانى داریم كه اگر ایشان را قطعه‏قطعه كنیم جز بر دوستى و محبت آنان نسبت‏به ما نیفزاید و دشمنانى داریم كه اگر عسل خالص در گلوى آن‏ها بریزیم جز بر دشمنى نسبت‏به ما نخواهد افزود.»

پى‏ نوشت‏ها:

1) امالى مفید، ص 353.

2) شورى / 23.

3) وسائل الشیعه، ج 14، ص 395.

4) عشق برتر، ص 14 و 15.

5) بحارالانوار، ج 10، ص 107.

6) الكافى، ج 6، ص 389.

7) همان، ص 388.

8) بحارالانوار، ج 1، ص 92.

9) همان، ج 27، ص 53.

10) مستطرفات السرائر، ص 639.

11) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 613.

12) تفسیر فرات كوفى، ص 128.

13) خصال، ج 2، ص 628.

14) غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ش 9038.

15) نهج‏البلاغه، صبحى صالح، حكمت 112.

16) شرح نهج‏البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 18، ص 275.

17) مستطرفات السرائر، ص 640.

18) تفسیر قمى، ج 2، ص 171 و 172.

19) امالى صدوق، ص 209، مجلس 37.

20) بحارالانوار، ج 8، ص 148.

21) غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ج 2، ص 480.

22) تاویل الآیات الظاهرة، ص 642.

23) اعلام الدین دیلمى، ص 448.

24) همان، ص 461.

25) بصائر الدرجات، ص 364.

26) مستدرك، ج 1، ص 168.

27) نهج‏البلاغه، خطبه 127.

28) غررالحكم، ش 2740، بحارالانوار، ج 10، ص 92.

29) بحارالانوار، ج 35، ص 315.

30) امالى صدوق، ص 209.

31) بحار الانوار، ج 27، ص 147.

32) همان، ج 34، ص 267; التحصین ابن طاووس، ص 613.

 

 

منبع: SHIA NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: