«شیعه نیوز»: تاريخ اسلام از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقيترين و بيرحمترين افراد ياد ميكند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و قباي حكمراني بر گروه مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا «ثارالله» تعبير شده است، ريختند.
علت اصلی مرگ یزید چیست؟
یزید سال 61 هجری در نزدیکی محلی به نام کربلا، با سپاه خود، مسیر حرکت امام حسین (ع) و یارانش را بست تا بتواند از ایشان برای خلافت خود بیعت بگیرد.در نهایت بخاطر عدم بیعت امام حسین او با سپاه 4000 نفری خود، امام حسین (ع) و 72 نفر از یارانش را به شهادت رساند و خانواده هایشان را به اسارت درآورد.
خانواده و محل تولد
«یزید بن معاویه بن ابی سفیان» متولد 11 شوال 26 قمری در شهر «الماطرون» دمشق است، پدرش «معاویه بن ابی سفیان» و مادرش «میسون بنت بحدل» نام دارد.دوران نوجوانیش را میان قبیله مادرش «کلب» گذراند و در جوانی فصول بهار را در بادیه می گذارند و مابقی سال در معیت درباریان یونانی و شامی پدرش بود.
در فتوحات اسلامی تا خلافت
یزید در چندین نبرد از فتوحات اسلامی از جمله نبردهای پیاپی مسلمانان و امپراطوری روم حضور داشت و چندین مرتبه به سفر حج رفته بود.او سال 60 هجری در 34 سالگی به خلافت رسید و نخستین کسی بود که بصورت موروثی خلیفه شد .
ازدواج و فرزندان یزید
یزید دو همسر به نام ها «فاخته بنت ابی هاشم» و «ام کلثوم بنت عبدالله» داشت که ثمره اش 2 پسر به نام «معاویه دوم»، «خالد» و 1 دختر بنام «عاتکه» می باشد.همیشه شکار را به حکومت داری ترجیح می داد و زندگی اش همیشه با میخاری و میمون در بغل می گذشت.
سن و سال در کربلا
سن یزید در نبر کربلا با یاران امام حسین (ع) چیزی در حدود 34 یا 35 بود و در نهایت سال 64 هجری وقتی 38 یا 39 ساله داشت به درک واصل شد.
علت اصلی مرگ یزید چیست؟
شعر سرایی یزید
برخی نظیر مطهری و شهریار بر این باورند که مصرع بیت اول یکی از غزل های «حافظ» از اشعار یزید اقتباس شده است، بیتی که به یزید منتسب است، چنین است:
أنا المسموم ما عندی بتریاقٍ ولا راقٍ
أدر کأسا و ناولها ألا یا أیها الساقی
بیت مشهور حافظ بدین شرح است:
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
روایت ها علت مرگ یزید
روایت (1) : مرگ یزید
«لهوف، سید بن طاووس» مشهورترین راوی کربلا می گوید؛ یزید به شکار علاقه داشت و روزی با اصحاب خود برای شکار به صحرایی دوری از شام رفتند
در یکی از بیابان ها آهویی نظر وی را جلب کرد، او که میخواست قدرت خود را به رخ نوکرانش بکشد گفت خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم، کسی با من نیایید.
آهو او را از این وادی به ان وادی کشاند و فرسنگ ها یزید را از اصحایش دور کرد و تلاش وی برای پیدا کردن آهو به جایی نرسید تا اینکه یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد، یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی ! آن اعرابی گفت: ای برادر تو کیستی ؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم.
اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (ع) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا، اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد و اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد، اسب سرعت می گرفت و یزید را بر زمین می کشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد
اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب اش رسیدند و فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان را پیدا کردند
روایت (2) : مرگ یزید
شیخ صدوق: یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالیکه بدن او تغییر کرده بود، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد
روایت (3) : مرگ یزید
کتاب الکامل فی التاریخ: یزید بن معاویه در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماری مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را در چهاردهم ربیع الاول سال 64 قمری به همراه داشت
روایت (4) : مرگ یزید
برخی گفته اند که یزید بوسیله «سلمی» دختر حجربن عدن کندی و با همکاری «عبدالرحمان» برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است
روایت (5) : مرگ یزید
«احمدبن یحیی بلاذری» در کتاب انساب الاشراف مينويسد: پيری از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستی میمونش را بر الاغ سوار کرد سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزی در درونش [احتمالا زهره اش] پاره گرديد.
مدت خلافت و محل دفن
یزید بن معاویه در مجموع سه سال و نه ماه به عنوان خلافت بر مردم سلطنت کرد.پس از مرگ در قبرستان مشهور دمشق به نام «باب الصغیر» دفن شد و طبق وصیت اش، پسرش معاویه دوم بعد از او به خلافت رسید.
تصویر قبر او و پدرش معاویه
نبش قبر و استخوان ها
عباسیان، در سال هاى نخست حکومتشان، قبرهاى «یزید»، «معاویه» و «عبدالملک بن مروان» را نبش کردند و استخوان هاى باقى مانده آنان را آتش زدند
در کتاب «أنساب الأشراف» نبش قبر یزید، این گونه روایت میشود:
وقتى عبدالله بن على عباسى به رود ابو فُطرُس رسید، دستور داد که براى بنى امیّه اعلام امان کنند، آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى حامى بنى عباس با گرز به آنان یورش آورد و آن ها را کشت.
عبدالله هم جمعیتى از آنان و پیروانشان را به قتل رساند و دستور داد قبر معاویه را شکافتند و چیزى از معاویه جز استخوان باریکه اى باقی نمانده بود، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان هاى بند مفاصل پاى او را پیدا نکردند، از عبدالملک بن مروان نیز قطعههایى از سرش پیدا شد و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.
علامه حلی در صفحه 95 از «منهاج الکرامه» درباره یزید اینگونه می نویسد:
«مردم در دریاى خون شناور بودند به طوری که خون به قبر رسول خدا(ص) رسیده، روضه و مسجد پر از خون شده بود. بعد از آن به دستور یزید در شهر مکّه منجنیقها نصب کرده کعبه را آتش زده و ویران کردند.
در كتاب «الفتوح»درباره رفتار سپاه يزيد با مردم مدينه و يورششان به مكه به فرماندهي حُصين بن نُمَير و سنگباران كردن كعبه با منجنيق، آمده است.
در حالى که رسول خدا فرموده بود:
«قاتل حسین در تابوتى از آتش بوده و نصف عذاب اهل دنیا را مىچشد، به طوری که دست و پایش را به زنجیرهاى آهنین بسته او را با سر میان آتش می افکنند»
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد
-سیدبن طاووس در لهوف می گوید
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
روایت دوم
-شيخ صدوق ميفرمايد: يزيد شب با حال مستي خوابيد و صبح مرده او را يافتند در حالي که بدن او تغيير کرده،مثل آنکه قير ماليده باشند.بدن نحسش را در باب الصغير دمشق دفن کردند.
روایت سوم
هبي از محمد بن احمد بن مسمع نقل ميکند که گفت: يزيد مست کرد و بلند شد که بر قصد. اما با سر بر زمين خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد.
بلاذري در انساب الاشراف مينويسد: پيري از شاميان به من گفت: علت مرگ يزيد اين بود که او در حالت مستي بوزينه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دويد که گردنش شکست، يا چيزي در درونش [ احتمالا زهره اش] پاره گرديد.
روایت چهارم
در "الکامل فی التاریخ" آمده است : یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شدهبود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید.
همچنين گزارش شدهكه صورت او پس از مرگ، همچون قير، سياه شد و با ظاهري چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.
گفتني است كه عباسيان، در سالهاي نخست حكومتشان، قبرهاي يزيد، معاويه و عبدالملك بن مروان را نبش كردند و استخوانهاي باقيمانده آنان را آتش زدند.
انتهای پیام