شیعه نیوز: این مثال از بازی «گل یا پوچ» گرفته شده است. در این بازی که سابقاً در شب نشینیهای خانوادگی خیلی رایج بوده، فردی که «اوسّا» (خفیف شدهی استاد) نامیده میشد مسئول پیدا کردن «گل» بود. دیگران نیز به او مشاوره میدادند. اوسا که معمولاً فرد خِبرهتری نسبت به سایرین بوده و کار بلد است به فراست و یا از روی رفتارهای پراسترس و هراسآلود یکی از بازیکنان تیم روبرو میتوانست حدس بزند که گل در دست اوست. از این رو ناگهان و بودن مقدمه مچ دست او را میچسبید و با تکان خفیفی میگفت:« گل اینجاست مگه نه؟!» فرد مذکور اگر کاربلد بود با آرامش میگفت:« نمیدونم! مردش هستی بگیر گل رو» اما اگر به خاطر داشتن گل، دچار هیجان شده بود، هول شده و یکهو مشت خود را باز میکرد. و چون اوسا نگفته بود «گل اینجاست» یا «گل رو بده» و او بیجهت گل را نشان داده بود، بازنده بازی میشدند و گل به تیم روبرو میرسید. در این حال میگفتند:مچش رو خوب گرفتیها!
امروزه این مثل یعنی کسی را رسوا ساختن. یا فردی را در حال ارتکاب جرم دستگیر کردن پیش از آنکه بتوان مقصود خود را حاصل نماید.
قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیم پول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میدادن، برای همین اهالی شهرری که مطمئن بودن اینا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن الکی تعارف میکردن که تو رو خدا شب پیش ما باشین…
از اونجا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد!
منبع : بیستایی