شیعه نیوز: حفاظت از این بازارها کاری درخور توجه بود. اگرچه هر دکان با دری چوبی بسته میشد اما این درها از امنیت خوبی برخوردار نبوده و به سادگی میتوانست شکسته شود. از این رو امنیت بازار به درهای اصلی و نگهبان بازار وابسته بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار پاسداری نموده و همواره درازای بازار را گشت می زدند. از آنجا که بازار بزرگ بود و بازبینی همه جای آن نشدنی، نگهبانان سگانی درنده و گیرنده به نام سگ بازاری داشتند. این سگان بجز از مربی خود به سوی هر جنبدهای دیگر یورش برده و پاچه میگرفتند. از این رو با برچیده شدن دامن آفتاب و بسته شدن درهای بازار و پیش از رها شدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و گسترده داشت میدمیدند تا همه از باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار آگاه گردند و زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته میشد “بوق سگ” میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود یعنی کسی که با شنیدن بوق سگ از بازار بیرون نرفته هر آن ممکن است سگان درنده بازاری به وی بتازند.
امروز اگر کسی تا دیروقت به کار بپردازد و یا دیر به خانه برگردد میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین کسانی را که زود برمی آشوبند و پیش از پرس و جو و یافتن حقیقت به پرخاش میپردازند، سگ بازاری میگویند که توان بازشناختن دزد از بازاری را نداشته و بیخود پاچه دیگران را میگیرند.
منبع : بیستایی