شیعه نیوز: در کنار کاسه کوزهدار و قماربازها، اشخاصی نیز بودند که به آنها جیزگر میگفتند؛ یعنی پول قرض بده به کسانی که باخته و همچنان اصرار به بازی داشتند. این جیزگرها نزولی برابر تومان به تومان قرض میدادند که البته اصطلاح جیز شد یا جیز میشی از همین جا آمده است؛ در واقع به معنی سوزاندن طرف که وقتی از جوش و خروش و هیجان بازی بیرون میآمدند میفهمیدند که چه بلائی سرشان آمده است.
هنگامی که کار به دعوا و چاقوکشی میرسید، آژان و پاسبان سر میرسیدند و به بساط قماربازها حملهور میشدند و اول کار آنها این بود که با لگدی کاسه و کوزه و بساط داخل سفره را به کناری پرت کرده و با گفتن جمع کن کاسه کوزه تو، همه اراذل را ریسه کرده و به کلانتری محل میبردند.
مردی باقلای فراوان خرمن کرده بود و در کنار آن خوابیده بود. فرد دیگری که کارش زورگویی و دزدی بود، آمد و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش. صاحب باقلا بلند شد که دزد را بگیرد. با هم گلاویز شدند و عاقبت دزد صاحب باقلا را بر زمین کوبید و روی سینه اش نشست و گفت: بی انصاف من می خواستم یک مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم حالا که این طور شد می کشمت و همه را می برم. صاحب باقلا که دید زورش به او نمی رسد گفت: حالا که پای جان در کار است برو خر بیار باقلا بار کن.
این مثل در موقعی گفته می شود که یک نفر از طرف آدم پرزور و قوی تر از خود ظلمی می بیند و چون زورش به او نمی رسد ناچار حکم او را می پذیرد.
منبع : نمناک