۰

عدالت راویان چگونه برای عالمان رجالی محرز می‌شود و چگونه می‌توان به گفته‌های آنان اعتماد کرد؟

ابتدا باید گفت که در علم رجال، دو بحث مقدماتی مطرح می‌شود: اول؛ ادله کسانی که دانش رجال را دانش مورد نیاز می‌دانند. دوم؛ ادله افرادی که خود را نیازمند به دانش رجال نمی‌بینند. از جمله دلائل گروه اول این است که با توجه به آیات و روایات، تنها خبر ثقه (انسان مورد اعتماد و راستگو) حجت است، اگر چه آن خبر، خبر واحد باشد...
کد خبر: ۲۱۱۹۸۴
۱۲:۱۱ - ۱۸ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
برای علمای رجال حدیث مثل نجاشی، چگونه عدالت افراد مشخص می‌شود که ما از او تبعیت می‌کنیم؟ همچنین چه کسی خود رجال‌نویسان را تأیید می‌کند؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که در علم رجال، دو بحث مقدماتی مطرح می‌شود: اول؛ ادله کسانی که دانش رجال را دانش مورد نیاز می‌دانند. دوم؛ ادله افرادی که خود را نیازمند به دانش رجال نمی‌بینند.
از جمله دلائل گروه اول این است که با توجه به آیات[1] و روایات، تنها خبر ثقه (انسان مورد اعتماد و راستگو) حجت است، اگر چه آن خبر، خبر واحد باشد، و سخن اندیشمندان رجالی ثقه، که ثقه بودن راوی‌ای را تأیید و معیّن می‌کنند، از باب خبر ثقه حجیت دارد و با مشخص نشدن راوی ثقه از غیر ثقه که علم رجال عهده‌دار آن است، رجوع به ثقات که در روایات به آن اشاره شده است، وجهی ندارد.[2]
در مقابل؛ کسانی که نیاز به علم رجال را برای استفاده از روایات لازم نمی‌دانند، چنین اشکال کرده‌اند که: راهی برای اثبات عدالت و وثاقت راوی وجود ندارد؛ چرا که عدالت و وثاقت راوی تنها با رجوع به کتاب‌های عالمان رجالی دانسته می‌شود و آنان نیز از کتاب‌های گذشتگان خودشان و نیز استادان خود چنین مطالبی را گرفته‌اند و با چنین چیزی عدالت و وثاقت اثبات نمی‌شود![3]
در جواب چنین تفکری که تا حدودی مشابه با پرسش کاربر است باید گفت:
نظر رجالی افرادی مثل نجاشی نسبت به برخی از نویسندگان هم‌دوره‌ای خود، از روی حسّ و دریافت واقعی از آنان بوده، اما نسبت به راویان متعدد دیگری که در کتاب رجالی او آمده است، نظرات دیگران را نقل کرده، ولی چون ایشان انسان مورد اعتمادی بود که عمداً دروغی را نقل ننموده و یا از خود جعل نمی‌کرد، هر آنچه از دیگران نقل کرده بنابر قواعد نقل بوده است(از جمله اطمینان از صحت گفته‌های شخصی که از او نقل کرده است) بنابراین، می‌توان به نظرات و نقل‌های او، از باب خبر ثقه، اطمینان داشت.
بنابراین، به طور کلی برای اعتماد به یک کتاب رجالی و استفاده از محتوای آن در توثیق و تضعیف راویان باید دو عنصر در نظر گرفته شود؛ اول: اثبات نسبت کتاب رجالی به نویسنده آن. دوم: تأیید نویسنده کتاب رجالی توسط دیگران.
به طور مشخص؛ کتاب مرحوم نجاشی چنین خصوصیتی دارد؛ یعنی نسبت کتاب به نویسنده آن واضح است و از طرفی دیگر خود نجاشی توسط دیگر بزرگان به شدت توثیق شده است،[4] پس کلام او برای دیگران از باب شهادت (به وثاقت و عدم وثاقت راوی) یا تحصیل قرائن (جهت رسیدن به وثاقت و عدم وثاقت راوی)[5] حجت است.
با توجه به این مطالب، مشخص شد که عدالت افراد و راویان برای نجاشی و دیگر عالمان رجالی از راه اعتماد به گفته عالمان قبل از خودشان که مورد اعتمادند حاصل می‌شود، تا آن‌که به شخصی برسد که وثاقت راوی برای او محسوس و ملموس بوده است و خود عالمان و مؤلفان رجالی نیز باید توسط دیگر بزرگان و عالمان بزرگ، مورد تأیید و توثیق ‌باشند تا بتوان با مراجعه به کتاب‌های آنان به ارزیابی راویان پرداخت.
[1]. حجرات، 6.
[2]. نک: مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 82 – 83، قم، اسماعیلیان، 1375ش.
[3]. سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، ص 36، قم، دفتر نشر اسلامی، 1421ق.
[4]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین، ج 14، ص 330، قم، مؤسسه کوشانپور، 1406ق.
[5]. در این‌که نظر عالم رجالی از چه بابی حجت است بین اهل فنّ اختلاف است؛ عده‌ای حجیت رجوع به کتب رجالی را از باب شهادت (گواهی) حجت می‌دانند و عده دیگر از باب تحصیل قرائن و شواهد. اعتقاد به هر کدام از این دو مبنا نتایجی در بر دارد که در جای خود بیان شده است. نک: کلیات فی علم الرجال، ص 37.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: