شیعه نیوز:
پرسش
خواستم ببینم شغل شریف پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و درآمد ایشان بعد از بعثت چه بود؟ بعضی ایراد میگیرند که ایشان با داشتن امور رسالت چطور خرج خود را در میآوردند؟
پاسخ اجمالی
گزارشهای تاریخی نشانگر آن است که حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) قبل از پیامبری، از تلاش برای کسب معاش متوسط دریغ نمیفرمودند، اما اینکه زندگی حضرتشان بعد از نبوت چگونه تأمین میشد، باید گفت که معاش زندگی ایشان در دوران پیامبری با چند روش اداره میشد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
1. اموال حضرت خدیجه( سلام الله علیها )
حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) که در آغاز بعثت، به رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) ایمان آورد، با اموال و ثروت خویش ایشان را در امر تبلیغ رسالت نیز یاری داد. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در این زمینه میفرماید: «هیچ مالی هرگز مانند مال خدیجه به من سود نرساند».[1] اموال حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) تا سال هجرت (ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت) باقی بود.[2] این کمک مالی در زمانهای خاصی، مانند دوران محاصره شعب ابیطالب بسیار برای حضرتشان مفید بود.[3]
2. هدایای مردمی
یکی از درآمدهای پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) هدایایی بود که مردم به آنحضرت میدادند. به عنوان نمونه؛ یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق که دارای اموال زیادی بود، وصیت کرد اموال ایشان به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) اختصاص دارد و هر گونه میخواهد در آن مصرف کند. هنگام ورود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه، هفت باغ خود را به ایشان بخشید. این اموال در اختیار پیامبر قرار گرفت که اکثر صدقات پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مدینه از این اموال بود.[4]
3. انفال، فیء، غنائم جنگی و خمس
در روایات، برخی از اموال را مختص به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) میدانند.
انفال،[5] اموالى است که از دار الحرب بدون جنگ گرفته میشود. همچنین سرزمینى که اهلش آنرا ترک کرده و از آن هجرت میکنند، «فىء» نامیده میشود، و میراث کسى که وارثى نداشته باشد، سرزمین و اموالى که پادشاهان به این و آن میبخشیدند- در صورتى که صاحب آن شناخته نشود-، بیشهزارها و جنگلها و درّهها و سرزمینهاى موات که همه اینها از آنِ خدا و پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و بعد از او براى کسى است که قائم مقام او است، و او آنرا در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمى که تحت تکفل او هستند ببیند، مصرف خواهد کرد.[6]
در روایت دیگر وارد شده است که «غنائم بدر مخصوص پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود»،[7] اما با وجود اینکه این اموال مختص به آنحضرت بود، از روی تفضّل آنرا در میان جنگجویان تقسیم میکردند.
همچنین طبق آیه «هر گونه غنیمتى - غنائم جنگى و غیر آن- به شما رسد، خمس آن براى خدا و براى پیامبر و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است»،[8] پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) میتوانست مقداری از درآمد زندگی خویش را از این راه تأمین کند.
4. مزارعه
از امام صادق( علیه السلام ) درباره مزارعه سؤال شد، و امام( علیه السلام ) فرمود: «...هنگامى که اهل خیبر نزد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمدند، آنحضرت سرزمین خیبر را به آنان تحویل داد تا آنرا آباد کنند و نصف محصول آن متعلق به آنها باشد [و نصف دیگر برای پیامبر]».[9]
البته مشخص است که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) تمام سود حاصله را در راستای مصارف شخصی خود هزینه نمیکردند، اما با این وجود، طبیعی بود که حضرتشان به اندازه یکی از مسلمانان عادی از آن بهره جویند.
5. بازرگانی
با توجه به تجربهای که آنحضرت در زمان شرکت در کاروان تجاری حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) به دست آورده بود، گاهی به این کار نیز مبادرت میورزید. در روایتی میخوانیم:
روزی رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) از منزل عائشه بیرون آمد و با مردى اعرابى روبرو گشت که ماده شترى همراه داشت و گفت: اى محمّد! این شتر را از من میخرى؟ حضرت فرمود: «آرى، به چند میفروشى؟» گفت: به دویست درهم، …[10]
6. چوپانی
امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «خداوند متعال پیغمبرى را مبعوث نفرمودند؛ مگر آنکه او را به شغل چوپانى -در اوائل عمر- واداشته است».[11] پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) قبل از بعثت، به صورت مستقیم به این فعالیت اقتصادی مشغول بودند، اما بعد از رسیدن به مقام رسالت با واسطه این شغل را ادامه دادند؛ واقدى در اینباره مینویسد: «عیینه بن حصن به همراه چهل سوار بر شتران رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) شبیخون زده و آنها را به غنیمت گرفته است».[12] این روایت نشان میدهد که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شترانی داشت و به چوپانها میدادند تا به چراگاه ببرند.
7. کشاورزی
پس از هجرت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه، مردم آنجا زمینهایى را در اختیار رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرار دادند و حضرت در آن زمینها کشاورزى و باغبانى میکردند. در اینباره روایاتى در دست است که به برخی از عملکردهای پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مزارع و باغها اشاره میکند.[13]
در حدیثی آمده است: «چیزى براى خدا محبوبتر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است».[14] با توجه به این حدیث؛ همه پیامبران کشاورزى کرده و از حاصل دسترنج خویش امرار معاش میکردند.[15]
8. کارهای منزل
یکی از فعالیتهای مهم اقتصادی برای تنظیم معاش، آن است که انسان برخی از کارهای خانه را به جای آنکه به دیگران سپرده و دستمزدی به آنان پرداخت کند، خود متکفل آن شده و از این راه در هزینهها صرفهجویی کند. در همین راستا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز در کنار کارهای مهم رسالت و نیز برخی فعالیتهای اقتصادی، جامه خود را خودشان میدوختند، کفششان را وصله میکرد، بهگونهای که بیشتر کار آنحضرت در خانه خیاطی بود[16] و ... .
[1]. طوسى، محمد بن حسن، امالی، ص 468، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. طوسى، محمد بن حسن، تلخیص الشافی، محقق، بحر العلوم، حسین، ج 3، ص 237، قم، المحبین، چاپ اول، 1382ش.
[3]. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 50، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق.
[4]. حمیرى معافرى، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص 518، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
[5]. نک: «فرق انفال با مباحات و تبیین ماهیت معادن»، 88018.
[6]. حلّی، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج 1، ص 254، قم، چاپ اول، بیتا.
[7]. همان؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 19، ص 211، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. انفال، 41.
[9]. طوسى، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج 7، ص 202، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 107، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[11]. بحار الأنوار، ج 61، ص 117.
.[12] واقدی، محمد بن عمر، المغازى، ج 2، ص 539، بیروت، مؤسسة الأعلمى، چاپ سوم، 1409ق.
.[13] نک: حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 17، ص 38، قم، مؤسسة آل البیت( علیه السلام )، چاپ اول، 1409ق.
.[14] تهذیب الأحکام، ج 6، ص 384.
.[15] نک: وسائل الشیعة، ج 17، ص 38، «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْعَمَلِ بِالْید».
.[16] ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعة ورّام، ج1، ص 41، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول، 1410ق.
T