شیعه نیوز: عزاداری در مصیبت ازدستدادن عزیزان، در بین اقوام و پیروان مکاتب گوناگون، به شیوههای مختلف مرسوم بوده است. در دین مبین اسلام نیز رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ائمه طاهرین علیهمالسلام در مناسبتهای مختلف در غم رحلت و شهادت عزیزانی چون جناب ابراهیم فرزند گرامی رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، حضرت حمزه سیدالشهدا علیهالسلام، جناب جعفرطیار و مصیبت عظمای رحلت حضرت خاتمالنبیین و عزاداری امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در این ماتم نمونهای از این عزاداریهاست. بزرگترین مصیبت و فاجعه تاریخ بشر از آدم تا خاتم که همانا شهادت جانسوز ذریه رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام و یارانشان، نقطه اوج عزاداریها را در سیره و سنت اهلبیت علیهمالسلام و پیروانشان رقم زد.
بدون تردید در مصیبتها و بویژه مصیبت امام حسین علیهالسلام، سیره امامان معصوم علیهمالسلام این بوده که عزاداری و مجالس سوگواری داشته باشند. در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میشود:
الف) امام زینالعابدین علیهالسلام
بزرگی شخصیت امام سجاد، بلکه سایر امامان علیهمالسلام بر کسی پوشیده نیست؛ از این رو مسلمانان رفتار و گفتار آنان را الگو و سرمشق زندگی خویش قرار دادهاند. یکی از ویژگیهای امام سجاد علیهالسلام صبر و شکیبایی ایشان در برابر سختی و مصایب بوده است. حادثه جانسوز عاشورا و جریان اسارت آن حضرت در دست دژخیمان پسر ابیسفیان و دفاع از آرمانهای شهدای کربلا در برابر یزید؛ استواری ایمان و شجاعت آن حضرت را میرساند. ایشان به دیگران نیز توصیه میفرمایند که در برابر ناملایمت زندگی شکیبا و مقاوم باشند؛ «یا بنی اصبر علی النوائب».[۱] اما با وجود این شکیبایی، آنحضرت زیاد گریه میکردند، بهگونهای که ایشان را یکی از بکائون نامیدند. آن حضرت بر مظلومیت پدر بزرگوارشان حضرت حسینبن علی علیهالسلام بسیار گریه میکردند. سالها اشک ریختند و دیگران را نیز تشویق فرمودند تا بر حضرت حسینبن علی علیهالسلام بگریند و از این عزاداری برای افشای چهره ستمگران اموی استفاده نمایند؛ بدین جهت آن بزرگوار از هر فرصتی برای رسوایی ستمکاران استفاده میکردند. گاهی که نوبت غذا و طعام میرسید، چشمان مبارکشان پر از اشک میشد. روزی یکی از خدمتگزاران آن حضرت عرض کرد: یابن رسولالله! آیا هنوز پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده است؟ فرمود: «ویحک! ان یعقوب النبی کان له اثنی عشر ابناً فغیب الله واحداً منهم فابیضت عیناه من کثرت بکائه علیه و احد و دب ظهره منالغم و کان ابنه حیاً فی الدنیا و انا نظرت الی أبی و أخی و عمی و سبعت عشر من اهلبیتی مقتولین حولی فکیف ینقضی حزنی؟»[۲] وای بر تو! یعقوب علیهالسلام دارای دوازده فرزند بود. خداوند یکی از آنان را از جلوی چشمش دور و پنهان نمود -درحالیکه- فرزندش حیات داشت، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد. اما من در جلو چشمانم شاهد بودم که پدرم، برادرم، عمویم، هفده تن از اهلبیتم و گروهی از یاران پدرم را به قتل رساندند، چگونه اندوه من پایان یابد؟
در روایت دیگر فرمودند: «کیف لا أبکی و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقاً للسباع و الوحوش»؛[۳] چرا گریه نکنم در صورتی که پدرم را از آبی منع کردند که برای تمام درندگان و حیوانات آزاد بود؟
امام صادق فرمودند: «بکی علی بن الحسین عشرین سنه و ما وضع بین یدیه طعام الا بکی»؛[۴] امام سجاد علیهالسلام بیستسال گریه کرد و هرگاه در جلو آن حضرت غذایی گذاشته میشد، میگریست.
روزی خدمتکار آن حضرت به ایشان گفت: «به فدایت ای پسر رسول خدا! میترسم که اگر به این صورت گریه را استمرار دهید تلف شوید!» حضرت فرمودند: «در پیشگاه خداوند اندوه دارم و میدانم آنچه را تو نمیدانی. هرگاه جریان شهادت فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها را به یاد میآوردم، گریه گلویم را میگیرد به گونهای که نزدیک است گلوگیر شوم».
با فرا رسدن ماه مبارک رمضان، هر افطار آن حضرت به یاد شهدای کربلا و شهادت پدر میافتادند و میفرمودند: «وا کربلا! وا کربلا!» و این جمله را همواره تکرار میکردند: «کشته شد پسر رسولخدا در حالی که خایف بود! کشته شد پسر رسولخدا در حالی که تشنه بود!». این جملهها را با خود زمزمه میکردند و اشک میریختند تا اینکه لباس آن حضرت از اشک خیس میشد.[۵]
ب) امام محمدباقر علیهالسلام
وضعیت دوران امام محمدباقر علیهالسلام به گونهای بود که جلسات عزا بسیار سخت و دشوار برگزار میشد. بنیامیه از هر نوع حرکت و برنامهای که در راستای بیداری امت اسلام و افشاگری چهره ستمگران اموی باشد، جلوگیری میکرد؛ به همین جهت امام محمدباقر علیهالسلام مجالس عزاداری را در خفا و با حضور افراد خاصی برگزار میکردند و از شعرای معروف آن زمان دعوت مینمودند تا اشعاری بسرایند. یکی از آن شاعران کمیت بن زید اسدی (م ۱۲۶ ه ق) بود که بیشتر شعرهای خود را در مدح بنیهاشم و یادآوری مصایب آلرسول میسرود.
مالک جهنی میگوید: امام محمدباقر علیهالسلام درباره روز عاشورا فرمودند: «ولیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فی داره بالبکاء علیه و یقیم فی داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضاً فی البیوت و لیعز بعضهم بعضاً بمصاب الحسین فأنا ضامن لهم اذا فصلوا ذلک …»؛[۶] در روز عاشورا برای امام حسین مجلس عزا برپا نموده و بر مصایب آن حضرت همراه با خانواده بگریید و جزع و ناراحتی خویش را ابراز کنید. ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه کنید و یکدیگر را تعزیت دهید و بگویید: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیهالسلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الامام المهدی من آلمحمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم». هر کس این عمل را انجام دهد، برای او در نزد خدا ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در رکاب رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان راشدین را ضمانت میکنم.
در یکی از مجالس عزا با حضور امام محمدباقر علیهالسلام، کمیت شعر میخواند، وقتی به اینجا رسید که: «و قتیل بالطف غودر منهم بین غوغاء أمه و طعام»، امام محمدباقر علیهالسلام گریه زیادی کردند و فرمودند: «لو کان عندنا مال لاعطیناک و لکن لک ما قال الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم لحسان ثابت: لازلت مؤیداً بروح القدس ما ذببت عنا اهلالبیت»؛[۷] اگر سرمایهای داشتیم، در پاداش این شعر کمیت به او میبخشیدیم، اما جزای تو همان دعایی است که رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم درباره حسانبن ثابت شاعر معروف صدر اسلام فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهلبیت مورد تأییدات فرشته روحالقدس خواهی بود.»
شیخ طوسی قدسسره میگوید: امام محمدباقر علیهالسلام وظیفه ما را در روز عاشورا چنین بیان میفرمایند: «ان البعید یؤمی الیه بالسلام و یجتهد فی الدعا علی قاتله و یصلی من بعده رکعتین قال ذلک فی صدر النهار قبل ان تزول الشمس ثم لیندب الحسین و لیبکه و یأمر من داره ممن لا یتبعه بالبکاء علیه و یقیم فی داره المصیبه باظهار الجزع علیه»؛[۸] کسی که در راهی دور قرار دارد، ـ جهت زیارت ـ کافی است که به سوی کربلا اشاره نماید و سلام و درود بفرستد و در دعا و نفرین کشندگان شهدای کربلا بکوشد، آنگاه دو رکعت نماز بپا دارد، باید این اعمال را پیش از زوال خورشید انجام دهد و پس از آن اهل خانه را جمع کند و مجلس عزا برگزار نماید و بر آن حضرت همگی بگریند.
ج) امام جعفرصادق علیهالسلام
ابوبصیر از یاران خاص امام صادق علیهالسلام میگوید: در محضر آن حضرت بودم، ناگاه یکی از دختران امام حسین علیهالسلام وارد شد، حضرت فرمودند: مرحبا! آنگاه او را مورد نوازش و مهربانی قرار داده و بوسید. فرمود: «حقر الله من حقرکم و انتقم ممن وترکم و خذل الله من خذلکم و لعنالله من قتلکم و کان الله لکم ولیاً و حافظاً و ناصراً فقد طال بکاءالنساء و بکاء الانبیاء و الصدیقین و الشهداء و ملائکت السماء ثم بکی و قال: یا أبا بصیر اذا نظرت الی ولد الحسین أتانی مالا أملکه بما اوتی الی ابیهم والیهم یا ابا بصیر ان فاطمه لتبکیه؛[۹] خداوند کوچک و پست گرداند کسی را که شما را تحقیر کرد و انتقام گیرد از کسی که نسبت به شما ستم روا داشت و خوار گرداند آن را که شما را خوار کرد. ـ خداوند ـ لعنت کند کسانی را که پدران شما را به شهادت رساندند. خداوند متعال سرپرست و نگهدار و یاور شماست. همانا زنان و پیامبران، صدیقان، شهدا و فرشتگان الهی بر حسین فراوان گریستند. آنگاه خود حضرت گریه کردند و فرمودند: ای ابوبصیر هر زمان چشمم به یکی از فرزندان و نسل حسین میافتد و به خاطر آن حادثهای که برای پدران و یارانش پیش آمد، حالتی به من دست میدهد که نمیتوانم تاب بیاورم. ای ابوبصیر حتی فاطمه سلاماللهعلیها نیز بر فرزندش حسین میگرید.»
معاویه بن وهب یکی دیگر از یاران امام صادق علیهالسلام میگوید: روز عاشورا خدمت مولای خودم جعفر بن محمد علیهالسلام رسیدم و آنحضرت را در محراب عبادت و سجده یافتم. انتظار کشیدم تا عبادت آن حضرت پایان یابد. سجده امام بسیار طولانی بود. در حال سجده گریه میکرد و با پروردگار خویش مناجات مینمود و برای خود و برادران و زایران امام حسین علیهالسلام طلب آمرزش داشت. آنگاه به من فرمودند: «یابن وهب زر الحسین من بعید أقصی و من قریب أدنی و جدد الحزن علیه و اکثر البکاء علیه» … ثم بکی الصادق علیهالسلام حتی أخضلت لحیته بدموعه و لم یزل حزیناً کئیباً طول یومه ذلک و أنا ابکی لبکائه و أحزن لحزنه؛[۱۰] پسر وهب! حسین را از راه دور و نزدیک زیارت کن، اندوه و حزن خود را تجدید و زیاد گریه کن. آنگاه خود امام علیهالسلام بسیار گریستند، بهگونهای که قطرات اشک محاسن مبارکشان را فرا گرفت. آن روز تا پایان محزون و اندوهناک بود. من نیز همراه آن حضرت گریستم و بر اندوه ایشان اندوهناک بودم.»
زید شحام میگوید: همراه جماعتی از اهل کوفه در خدمت امام صادق علیهالسلام بودیم؛ یکی از شعرای عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد، آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیک خود جای دادند، آنگاه فرمودند: ای جعفر! عرض کرد: لبیک! به فدایت گردم. فرمودند: به من گفتهاند که تو اشعار نیکی درباره حسین علیهالسلام سرودهای. عرض کرد: آری. حضرت فرمودند: اشعار خود را بخوان. او شعر میخواند و امام و اطرافیان میگریستند، به گونهای که قطرات اشک به صورت و محاسن آن حضرت جاری بود. سپس امام فرمودند: «یا جعفر والله لقد شهدت ملائکت الله المقربین هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکوا کما بکینا أو اکثر و لقد أوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه. یأسرها و غفرالله لک»؛[۱۱] ای جعفر! فرشتگان الهی حضور دارند و صدای تو را شنیدند و چنانکه ما گریه کردیم، آنها نیز گریستند بلکه بیشتر از آن. خداوند در این ساعت برای تو بهشت را واجب کرده و تو را ببخشد.»
ابنقولویه میگوید: «هرگز دیده نشد که نام امام حسین علیهالسلام در نزد امام صادق علیهالسلام برده شود و آن روز بر لب مبارکش خنده مشاهده گردد.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «حسین مایه عبرت و گریه هر مؤمنی است»؛ «ان البکاء و الجزع مکروهٌ للعبد فی کل ما جزع ما خلا البکاء علی الحسین بن علی علیهالسلام فانه فیه مأجور».[۱۲]
مرحوم محدث قمی نوشته است: «ابوهارون مردی نابینا و شاعری توانا و از اصحاب امام صادق علیهالسلام بود و گاهی برای امام حسین مرثیه میخواند. او میگوید: روزی خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم، فرمود: ابوهارون از آن شعرهایی که در مرثیه جدم سرودهای برای ما بخوان. عرض کردم: اطاعت میشود. آن حضرت فرمود: بگویید زنها هم پشت پرده بیایند و استفاده ببرند. ابوهارون اشعار خود را که تازه سروده بود، آغاز کرد؛ با آنکه پنج مصرع بیشتر نبود، غلغلهای از خانه امام صادق علیهالسلام بلند شد و اشک از چشمان مبارک امام جاری بود، شانههای مبارکش به شدت حرکت میکرد و فریاد ناله و گریه از منزل به گوش میرسید.
«ای باد صبا! گذر کن به قبر حسین و پیام دوستان و عاشقان او را برسان.
ای باد صبا پیام ما را به استخوانهای مقدس و پاک حسین برسان.
بگو، ای استخوانها! شما همیشه با اشک دوستان حسین سیراب هستید.
این اشکها میریزند و شما را سیراب میکنند.
اگر یک روزی شما را از آب منع کردند و اگر حسین را با لب تشنه شهید کردند.
این شیعیان و دوستان، اشک خود را نثار شما میکنند.»
«أمرر علی جدث الحسین فقل لاعظمه الزکیّت
اعظماً لازلت من و طفاء ساکبت رویت
و اذا مررت بقبره فاطل به وقف المطیت
و أبک المطهر للمطهر و المطهرت النقیت
کبکاء معولت أتت یوماً لواحدها المنیت
ای باد صبا! اگر از جسد این پاکان گذر کردی، تنها به رساندن پیام قناعت مکن؛ بلکه آنجا مرکبت را نگهدار، خیلی هم بایست، و یاد مصایب حسین را در خاطرت زنده کن و اشک بریز، مانند آن زنی که یک فرزند بیشتر ندارد، او چگونه در مرگ تنها فرزندش اشک میریزد، تو هم آنگونه اشک بریز و گریه کن برای آن انسان پاک، فرزند پاک و مادر پاک.»
د) امام موسیکاظم و امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام
دوران امام موسیکاظم علیهالسلام، دوران فشار و مراقبت بنیعباس بود. از این رو آن حضرت بیشتر زندگی خود را در زندان سپری نمودند. عزاداریها رونق و نمودی نداشت. با فرا رسیدن ایام عاشورا آن حضرت محزون و غمناک بودند و آن روز را، روز غم، اندوه و گریه میدانستند.
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «کان ابی اذا دخل شهر المحرم لایری ضاحکاً و کانت الکآبت تغلب علیه حتی تمضی منه عشرت ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه»؛[۱۳] با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسی بن جعفر با چهره خندان دیده نمیشد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا میگرفت تا روز دهم فرا میرسید. آن روز روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.
دعبل خزاعی از شعرای بزرگ علاقهمند به اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. وی در سال ۱۹۸در شهر مرو به خدمت امام رضا علیهالسلام رسید. او میگوید: «در شهر مرو به آقایم علی بن موسی الرضا علیهالسلام وارد شدم در حالی که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند. حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمودند: خوشا به حالت ای دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یاری مینمایی! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جای دادند و فرمودند: «دوست دارم که برای من شعر بگویی، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهلبیت علیهمالسلام و روز شادی دشمنان ما بویژه بنیامیه است؛ فان هذه الایام ایام حزن کانت علینا اهلالبیت و ایام سرور کانت علی اعدائنا خصوصاً بنیامیه … ثم انه نهض و ضرب ستراًبیننا و بین حرمه و أجلس أهل بیته من وراء الستر لیبکوا علی مصاب جدهم الحسین ثم التفت الیّ و قال لی: یا دعبل! ارث الحسین فَأنت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیاً قال دعبل فاستعبرت و سألت عبرتی وأنشات.»
أفاطم لو خلت الحسین مجدلاً و قد مات عطشاناً بشط الفرات… و بکی الامام الرضا حین أنشد دعبل القصیدت و بکت معه النسوت و الاطفال. [۱۴]
پس از آن امام رضا علیهالسلام پردهای را جهت حضور خانواده در مصیبت جدشان حسین علیهالسلام آویزان کردند و به من فرمودند: «ای دعبل مرثیهسرایی کن. تا تو زنده هستی یاور و ستایشگر اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خواهی بود»! آنگاه گریستم به گونهای که قطرات اشک بر صورتم جاری شد و این شعر را سرودم.
أفاطم لو خلت…
امام رضا علیهالسلام و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدت گریستند.
نمونههایی که از سیره امامان ارایه میشود، گویای این واقعیت است که بزرگان دین با همه سختیها و دشواریها، عزاداری سالار شهیدان علیهالسلام را پاس داشته و از آن به خوبی نگهداری مینمودند؛ اگرچه در سیر تحول تاریخی آن فراز و نشیبهایی بسیار دیده میشود.
ه: امام جواد، امام هادی، امام حسن عسکری و امام زمان علیهمالسلام
در عصر امام جواد علیهالسلام عزاداری برای امام حسین علیهالسلام به صورتی آشکار در منازل علویان برگزار میشد، اما پس از معتصم عباسی دیگر جانشینان وی از اقامه عزاداری و حتی از زیارت قبور امامان و شهیدان کربلا به شدت جلوگیری کردند.
امام هادی علیهالسلام در محیطی خفقانآور زندگی میکرد. متوکل عباسی ـ حاکم وقت ـ دشمنی خاصی بر امام و شیعیان آن حضرت داشت. وی به اندازهای در زشتکاری پیش رفت که قبر امام حسین علیهالسلام را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. [۱۵]
ابوالفرج اصفهانی میگوید: «متوکل نسبت به خاندان ابوطالب بسیار سختگیر بود و به شدت از رفتار و اعمال علویان مراقبت میکرد، بغض و کینه فراوانی از ایشان در سینه داشت و بر این اساس تهمتهای ناروایی به آنان نسبت میداد. سختگیری متوکل به جایی رسید که هیچیک از خلفای پیشین به اندازه وی تندروی نکرده بودند. به دستور وی قبر مبارک امام حسین علیهالسلام را تخریب کردند، به طوری که هیچ آثاری از آن برجای نماند. وی پایگاههایی در مسیر قبر آن حضرت ساخته بود تا هر کسی را که به زیارت آن حضرت میرود دستگیر و مجازات نمایند».[۱۶] این وضعیت تا عصر امامت امام حسن عسکری استمرار داشت، اما شیعیان و علویان هرگز ترس به خود راه ندادند و همواره با ستمگران اموی و عباسی مبارزه کردند، خواه از راه مبارزه مثبت و یا منفی؛ از راه زیارت قبور و نفرین بر کشندگان آنان، یا از راه عزاداری و گریه بر مظلومیت شهیدان بویژه شهدای کربلا. بیشک امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف سیره پدران بزرگوار خود را استمرار بخشیده و بر جد بزرگشان حسینبن علی علیهالسلام میگریند. چنانکه در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که آن حضرت خطاب به جدشان امام حسین ـ سیدشباب اهلالجنت ـ میفرمایند: «لاندبنک صباحاً و مساًء و لابکین علیک بدل الدموع دماً»؛[۱۷] هر صبحگاه و شامگاه بر تو ای جد بزرگوار میگریم و آنچنان گریه میکنم که به جای اشک خون از چشمانم جاری شود.
و این شیوه تا ظهور حضرتشان ادامه خواهد داشت و انشاءالله با ظهورش جهان را پر از عدل و داد نموده و ریشه ظلم و ظالمان را از جهان خواهند کند.
پینوشتها:
[۱] مناقب، ابن شهر آشوب/۴،/۱۷۹، فصل فی کرعه و صبره و بکائه علیهالسلام .
[۲] همان/۴،/۱۸۰ [۳] همان [۴] همان [۵] همان.
[۶] کاملالزیارات/۱۷۴، باب ۷۱، ثواب من زارالحسین علیهالسلام یوم العاشورا و مصباح المتهجد، زیارت عاشورا.
[۷] مصباحالمتهجد/۷۱۳ [۸] همان.
[۹] کاملالزیارات، باب ۲۸/۸۸ و بحارالانوار /۴۵/۲۰۸، باب ما ظهر بعد شهادت الحسین علیهالسلام.
[۱۰] تاریخالنیاحه علیالحسین/۱۵۷٫
[۱۱] بحارالانوار/۴۴/۲۸۲، باب و تاریخالنیاحه علیالحسین/۱۶۰٫
[۱۲] همان/۴۴/۲۹۱، باب ثوابالبکاء علی مصیبته و کاملالزیارات/۱۰۰٫
[۱۳] امالی، صدوق، مجلس ۲۷ و بحارالانوار/۴۴/۲۸۴، ثوابالبکاء علی مصیبته.
[۱۴] بحارالانوار/۴۵/۲۵۷٫ باب من قیل من المراثی فیه و تاریخالنیاحه علیالحسین/۱۶۴٫
[۱۵] کامل ابن اثیر/۵/۲۸۷ ذکر ما فعله المتوکل لمشهدالحسینبن علیبن ابیطالب علیهالسلام و زندگی تحلیلی پیشوایان ما/۲۵۶٫
[۱۶] مقاتل الطالبین/۴۷۸، ذکر ایام متوکل جعفر بن محمد المعتصم.
[۱۷] بحارالانوار/۹۸/۳۲۰، باب کیفیت زیارت الحسین علیهالسلام یوم عاشورا.
منبع:مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه
منبع :افق حوزه – ۲۹ آبانماه ۱۳۹۱ شماره ۳۵۱ –