سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چرا برخی اهل مکه به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) «ابن ابی کبشه» می‌گفتند؟

یکی از نام‌هایی که به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و عموماً توسط مشرکان نسبت داده می‌شد، «ابن ابی کبشه» است. در این‌که چرا این نام به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت داده می‌شد چندین وجه ذکر کرده‌اند.
کد خبر: ۲۰۵۶۴۴
۱۰:۱۹ - ۱۱ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
ابن ابی کبشه که بوده است؟
پاسخ اجمالی
یکی از نام‌هایی که به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) و عموماً توسط مشرکان[1] نسبت داده می‌شد، «ابن ابی کبشه» است. در این‌که چرا این نام به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت داده می‌شد چندین وجه ذکر کرده‌اند:
1. ابن ابی کبشه انسان نادانی در قبیله قریش بود که هرگاه می‌خواستند انسانی را مسخره کرده و سرزنش کنند او را به این نام می‌خواندند.[2] لذا بعید نیست کسانی مثل ابوجهل که پیامبر را به این نام می‌نامیدند[3] قصد توهین و استهزای ایشان را داشته باشند.
2. قبل از پیامبر اسلام، شخصی از بنی خزاعه به نام ابن ابی کبشه بود که با قریش در پرستش بت‌ها مخالفت می‌کرد. از این‌رو، وقتی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بنای مخالفت علنی با بت‌ها داشت و آن‌را اعلان کرد و مردم را به دوری از بت‌ها دعوت کرد، قریش از باب تشبیه کار پیامبر با ابن ابی کبشه این نام را به ایشان دادند.[4]
3. ابو کبشه کنیه وهب بن عبد مناف جد مادری پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود.[5]
4. ابوکبشه کنیه همسر مادر رضاعی پیامبر(حلیمه) بود.[6]
5. ابو کبشه کنیه عمرو بن اسد نجاری خزرجی از اجداد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود.[7]

[1]. به طور مثال؛ در برخی از روایات آمده است که بعد از معجزه دو نیم شدن ماه با اشاره پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، مشرکان مکه گفتند: «این سحری است که ابن ابی کبشه شما را بدان مسحور کرده است!»؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص 28، تهران، اسلامیه، 1390ق؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 6، ص 338، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
[2]. مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی،، ج 3، ص 600، قم، اسماعیلیان، 1414ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 82، ص 84، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق.
[4]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 151، قم، کتابفروشی مرتضوی، 1416ق.
[5]. لسان العرب، ج 6، ص 338.
[6]. همان.
[7]. واسطی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، ج 9، ص 179، بیروت، دار الفکر، 1414ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: