و اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبَین شعرا-214
و خویشاوندان نزدیکترت را انذار کن
خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد تا دعوت آشکار خود را با انذار خویشاوندان نزدیک آغاز کند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای این کار 40 نفر از سران قریش و بنی هاشم را به خانه خویش دعوت کردند ، تا آنان را به طور آشکار به دین اسلام دعوت کنند . حضرت رسول به کمک امام علی علیه السلام غذایی را برای پذیرایی از آنان آماده کردند ولی آن غذا فقط در حد دو نفر بود نه 40 نفر . اما با تمام این تفاسیر تمامی آن 40 نفر را سیر کرد.
بعد از صرف غذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان جمع فرمودند : آیا همه شما مرا قبول دارید ؟ جواب همه مثبت بود. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ادامه دادند که : من از طرف خدا مامور شده ام تا مردم را به دین اسلام دعوت کنم و انذار دهنده انها باشم ، پس اگر هر کدام از شما به من ایمان نیاورید همانا جهنم جایگاهتان خواهد بود.
بعد از این سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث "یوم الدار" را مطرح کردند که این حدیث از طبری که امام الموحدین اهل سنّت است در هر دو کتاب تاریخ و تفسیر طبری که از کتب معتبر تسنن است نقل شده است.
طبری در تاریخ خود می نویسد : پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار این جمله را در جمع تکرار کردند که : اَیُّکُم یُوازِرُنی عَلی هَذَا الاَمرِ عَلی اَن یَکونَ اَخیّی وَ وصیّی وَ خَلیفَتِی فیکُم ؟ 1
در میان شما چه کسی است که مرا در این راه کمک کند تا برادر من و وصی من و خلیفه من در میان شما باشد؟
هر 3 بار فقط امیرالمؤمنین که جوانی 13 ساله بودند ، پاسخ مثبت دادند. سپس پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند : عَلیّ بنِ اَبِی طالِب اخیّی وَ وصیّتی وَ خَلیفَتی فَاسمَعوا لَهُ وَ اَطیِعُوا 2
همانا علی بن ابی طالب برادر ، وصی و خلیفه ی من در میان شما خواهد بود ، فرمانش را بشنوید و از او اطاعت کنید.
همچنین نقل شده که بعد از پایان مجلس بزرگان بنی هاشم حضرت ابوطالب را استهزاء می کردند که باید از فرزند 13 ساله اطاعت کند.
این آیه و حدیث ذیل آن اولین نصّ صریح در مورد امامت و خلافت امیرالمؤمنین است که اهل تسنّن هم آن را پذیرفته اند. اما طبری در تفسیر خود حدیث را این گونه نقل کرده : اَیُّکُم یُوازِرُنی عَلی هَذَا الاَمرِ عَلی اَن یَکونَ اَخیّی وَ کَذا وَ کَذا فیکُم ... ؟؟!!
پس او در کتاب تفسیر خود که از لحاظ زمانی بعد از کتاب تاریخش نوشته شده ، کلمات "وَصیّی" و "خَلیفَتی" را به اختیار خود از حدیث حذف نموده و جالب آنکه از آن به بعد افرادی (مانند ابن کثیر) به متن حدیث در کتاب تفسیر طبری استناد کرده اند.
به راستی چرا طبری ، ابن کثیر ، حسنین هیکل و برخی دیگر از علمای اهل سنت حدیث شریف یوم الدّار را ناقص و تحریف شده نقل می کنند؟
پی نوشت:
[1]. تاریخ طبری ، جلد 2 ،ص 62 و 63
[2]. همان
T