شیعه نیوز: مخالفت معاویه با حضرت علی ( علیه السلام ) مخالفت و برخورد دو فرهنگ و دو طرز فکر است. و علت آن را باید در ویژگی های طرفین جست و جو کرد.
امام علی دارای صفات و ویژگی های؛ همچون علم، سابقه ایمان، شجاعت، سخاوت، ایثار، عدالت و... بودند که در اثر این صفات و یژگی های ارزشمند، خداوند متعال محبت آن حضرت را در قلب های مردم قرار داده و این موجب حسادت و دشمنی افراد بی ایمان با آن حضرت شده بود.
پاسخ تفصیلی
مخالفت معاویه با حضرت علی ( علیه السلام ) مخالفت یک فرد با فرد دیگر نیست، بلکه مخالفت و برخورد دو فرهنگ و دو طرز فکر است. علت مخالفت ها و دشمنی ها و کینه به آن حضرت را باید در صفات و ویژگی های آن حضرت و معیارهای ایشان در برخورد و تعامل با افراد و همچنین ویژگی ها و صفات معاویه جست و جو کرد.
امام علی دارای صفات و ویژگی های با ارزشی بودند که موجب شادمانی دوستان و حسادت و عداوت دشمنان و بد خواهان آن حضرت می شد. برخی از این صفات و ویژگی ها عبارت اند از:
در اثر این صفات و یژگی های ارزشمند و به موجب آیه شریفه: "مسلّماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مىدهد"! [3] خداوند متعال محبت آن حضرت را در قلب های مردم قرار داده و ایشان عزیز ترین فرد در پیش مردم بودند. و این موجب حسادت و دشمنی افراد بی ایمان با آن حضرت شده بود؛ زیرا افرادی که ادعای ایمان و برتری داشتند نمی توانستند در این صفات به پای ایشان برسند. اما صفتی که بیش از همه موجب بر انگیخته شدن دشمنی ها مخصوصاً دشمنی معاویه شده بود؛ شدت عدالت حضرت علی ( علیه السلام ) بود. پس از پذیرش خلافت در نخستین سخنرانی خود در مسجد مدینه با شفافیت تمام مواضع و برنامه خود را اعلام کرده و از جمله، قاطعانه درباره خط اصلی حکومت خود، یعنی عدالت گستری و ستم ستیزی و شایسته سالاری سخن گفت و اعلام کرد که وضعیت موجود را زیرو رو خواهد کرد و عقب افتادگان شایسته را پیش خواهد انداخت و پیش افتادگان بی لیاقت را عقب خواهد زد. [4] و اموال به یغما رفته را حتی اگر در کابین زنان باشد و بهای کنیزان شده باشد باز خواهد گرداند؛ چرا که "در عدالت گشایشی است و کسی که عدالت بر او تنگی کند، ستم بر او تنگ تر خواهد آمد". [5]
از طرف دیگر معاویه شخصی ریاست طلب بود که برای رسیدن به قدرت از هیچ کاری ابا نداشت، چنان که در تاریخ آمده است که معاویه بعد از صلح با امام حسن ( علیه السلام ) روزی در خطبه نماز عید پرده از روی مقاصد و اهداف خود برداشت و گفت: "من به خاطر روزه گرفتن یا خواندن نماز یا حج بجا آوردن یا پرداخت زکات با شما نجنگیدم!؛ چرا که می دانستم شما این کارها را انجام می دهید، بلکه با شما جنگیدم تا بر شما امیر شوم، خداوند امارت شما را به من اعطا کرده بود و شما نمی خواستید". [6] بنا براین بسیار واضح است طرز تفکری که همه همت و تلاش او ریاست و سلطنت و حکومت بر مردم است حکومت ارزشی امام علی را بر نمی تابد. علاوه بر این که کشته شدن اجداد و اقربای مشرک معاویه در جنگ های صدر اسلام آتش انتقام جویی او از اسلام و پیامبر اسلام را در وجود آنان شعله ور کرده بود و این نیز انگیزه مهم دیگری برای مخالفت با امام علی به عنوان سمبل اسلام و نزدیک ترین فرد به پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود. چنان که فرزندش یزید بعد از به شهادت رسانیدن امام حسین ( علیه السلام ) در مقابل سر بریده او پرده از تشفی عقده های خود برداشته و علناً این شعر را می خواند: "ای کاش پدران من که در جنگ بدر کشته شدند بودند و این ذلّت و خواری و جزع فزع قبیله خزرج را می دیدند ...". این شعری است که ابن زبعری در جنگ احد بعد از شکست مسلمانان و به شهادت رسیدن یاران پیامبر گفته بود، [7] و اکنون یزید این شعر را پس از به شهادت رساندن امام حسین می خواند و این دو واقعه را شبیه سازی می کرد و آرزو می کرد اجداد مشرک او بودند و می دیدند که چگونه یزید انتقام خون آنان را از خاندان پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) گرفته است.
بنابراین، انگیزه اصلی مخالفت معاویه و دودمانش با حکومت امام علی ( علیه السلام ) و فرزندانش مخالفت با اصل اسلام و بنایی بود که رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن را بنیان نهاده بود.
[1] انسان، 8-10.
[2] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 211. نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ ع "وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ".
[3] مریم، 96، "إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا".
[4] نهج البلاغه، خ 16، ص57.
[5] نهج البلاغه ، خ 15، ص 57، "فان فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق".
[6] أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى (م 774)، البدایة والنهایة، ج 8، ص131، نشر دار الفکر، بیروت، 1407/ 1986.ُُُُُّّّّّ "قال یعقوب بن سفیان: حدثنا أبو بکر بن أبى شیبة و سعید بن منصور قالا: ثنا أبو معاویة ثنا الأعمش عن عمرو بن مرة عن سعید بن سوید. قال: صلى بنا معاویة بالنخیلة- یعنى خارج الکوفة- الجمعة فی الضحى ثم خطبنا فقال: ما قاتلتکم لتصوموا و لا لتصلوا و لا لتحجوا و لا لتزکوا، قد عرفت أنکم تفعلون ذلک، و لکن إنما قاتلتکم لأتأمر علیکم، فقد أعطانى الله ذلک و أنتم کارهون».
[7] البدایة والنهایة، ج 8، ص204، "لیت أشیاخى ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الأسل".
T