شیعه نیوز:
پرسش
با سلام؛ آیا علت اصلی یا بخشی از علت سقوط حکومت امام علی( علیه السلام )، صراحت در بیان و اجرای عدالت و عدم مصلحت اندیشی بود؟
پاسخ اجمالی
طبیعی است که در هر حکومتی، حتی حکومتهایی که به ظاهر بر اساس دموکراسی و رأی مردم انتخاب میشوند، گروهی هر چند اندک مخالف وجود داشته باشند، و به بهانههای مختلف در کار حکومت اخلال ایجاد کنند. در همین راستا بعد از مدت زیادی که امام از رسیدن به جایگاه ظاهریش محروم شده بود، اکثریت مردم که از تبعیض و بیعدالتی به ستوه آمده بودند، به سراغ امام علی( علیه السلام ) رفته و با اصرار تمام، مسئولیت اداره جامعه را بر عهده آنحضرت گذاشتند، در عین حال گروهی اندک که هراس داشتند منافع نامشروع خود را در سایه عدالت علی( علیه السلام ) از دست بدهند، به مخالفت برخاسته و به بهانههای مختلف از جمله پیشینه جهاد و مبارزه در راه اسلام، خواهان سهم بیشتری از بیتالمال بودند که این زیادهخواهی با اهداف و برنامههای امام همخوان نبود؛ چرا که حضرت در هنگام پذیرش حکومت و در راستای ریشه کن نمودن تبعیض فرمود: به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلى آن باز میگردانم، اگر چه با استفاده از آن ازدواج کرده، یا کنیزانى خریده باشند؛ زیرا در عدالت گشایش براى عموم است، و آنکس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ستم براى او سختتر است: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق».[1]
برای اجرای عدالت حضرت فرمود: «سوگند به خدایى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به حق مبعوث کرد، سخت آزمایش میشوید؛ مانند دانهاى که در غربال ریزند، یا غذایى که در دیگ گذارند! به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آنکه پایین به بالا، و بالا به پایین رود، آنانکه سابقهاى در اسلام داشتند، و تاکنون منزوى بودند، بر سر کار میآیند، و آنها که به ناحق، پیشى گرفتند، عقب زده خواهند شد».[2]
و به این ترتیب حضرتشان دست غارتگران بیتالمال را قطع کرده و با پیاده شدن عدالت علوی منافع بسیاری از بزرگان دوره قبل و جیره بگیران به خطر افتاد؛ لذا مخالفان که اهل صبر نبودند تا سختیها را بپذیرند تا جامعه به سرو سامان برسد و وحدت جامعه حفظ شود؛ تمام تلاش خود را نموده تا حکومت را از وادار کنند که منافع نامشروعشان را مجدداً برقرار کند و یا آنکه حکومت امام را از بین برده و دیگری را جایگزین کنند، ولی علی بن ابیطالب( علیه السلام ) اهل ضعف و زد و بند و باج دهی به کسی نبود؛ لذا درگیری مخالفان با حکومت شروع شد و جنگهای بسیاری بر حکومت اسلامی تحمیل شد و سرانجام با ترور آنحضرت اهداف و برنامههای وی ناتمام ماند.
بنابر این اجرای صریح عدالت و مصلحت اندیشی منافاتی با هم ندارند و چه بسا در برخی زمانها مصلحت واقعی در اجرای صریح عدالت باشد؛ بر این اساس نباید اینگونه برداشت شود که امام علی( علیه السلام ) هیچ توجهی به عنصر مصلحت نداشتند، بلکه در زمانی که اشرافیگری و سوء استفاده از بیتالمال به اوج خود رسیده و در حال تبدیل شدن به امری فراگیر بود و همچنین مسیر به گونهای پیش میرفت که اندک اندک، متخلفان در جامعه چهره حق به جانبی گرفته و مبارزه با تخلف را به عنوان یک ضد ارزش معرفی میکردند، مصلحت واقعی در برخورد شدید و بدون اغماض با این مسئله بود، اگرچه در شرایطی که تقوا و عدالت در جامعه فراگیر است، شاید مصلحت اقتضا کند که با برخی تخلفات برخورد سنگینی نشود تا شهروندان متخلف یک جامعه بعد از پشیمانی و با حفظ آبرویشان بتوانند دوباره در جامعه اسلامی، زندگی سالمی را دنبال کنند.
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 57- 58، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. همان.
T