۰

میرحامد حسین عالمی از نوادگان امام هفتم(ع) در هند

میرحامد حسین از سادات موسوی است. اجدادش اهل نیشابور بوده اند که بعدها بنا به دلایلی به هند سفر می کنند و در همانجا اقامت می گزینند. میر حامد حسین فرزند محمد قلی موسوی نیشابوری به سال 1246 (ه. ق)در لکهنو هند چشم به جهان می گشاید. او به عنوان متکلم و دین شناسی برجسته به بزرگترین عالم دینی زمان خویش تبدیل می شود. میر حامد حسین بر اثر مطالعات مستمر و همه جانبۀ خویش طرح کتابی عظیم و گرانسنگ را می ریزد که چه پیش و چه پس از او کم مانند و شاید بی مانند باشد. این کتاب، «عبقات الانوار» است که در آن به برری گسترده و ژرفکاوی مسایل کلامی پرداخته شده است.
کد خبر: ۲۴۱۱۴۹
۱۵:۲۲ - ۲۱ مهر ۱۳۹۹

شیعه نیوز: جامعه‌ی شیعه با صدها میلیون معتقد که در کشورهاى جهان پراکنده‌اند، در شبه‌قاره‌ی هند تراکم جمعیتى فراوانی دارد. در آخرین اطلاعات آماری رسمی، تعداد شیعیان هندوستان 84 میلیون نفر اعلام شده، و اطلاعات غیررسمی گویای آن است که صد میلیون شیعه در هندوستان زندگی می‌کنند. در میان ایالت‌های شبه‌قاره‌، تنها ایالت «لکنهو» حدود هفده‌ میلیون مسلمان شیعه دارد. ساکنان این ایالت بر مذهب جعفری و از عاشقان اهل‌بیت‌اند. این ایالت که ده‌ها حوزه‌ی علمیه در آن فعالیت می-کنند، مرکز روحی و معنویِ هندوستان به شمار می‌رود، به طوری که می‌توان آن را مانند قم در ایران یا نجف در عراق دانست.

گسترش اسلام و فرهنگ در شبه قارۀ هند در تمامی زمینه ها تحول آفرین بود و در زمینۀ فقه و مسایل دینی نیز چهره های بزرگی به ظهور درآمدند. یکی از این شخصیتهای بزرگ علامه میر حامد حسین لکهنوی است.

یکی از عالمانی که سهم بسزایی در تشیع مردم هند و به‌خصوص ایالت لکنهو دارد، علامه میرحامدحسین است. او با تألیف عبقات‌الانوار، پرده از مظلومیت اهل‌بیت(ع) در ‌تاریخ برداشت و در اثبات و حقانیت خاندان پیامبراکرم(ص) کوشید تا جامعه‌ی بشری را با ایشان آشنا کند.

میرحامد حسین از سادات موسوی است. اجدادش اهل نیشابور بوده اند که بعدها بنا به دلایلی به هند سفر می کنند و در همانجا اقامت می گزینند. میر حامد حسین فرزند محمد قلی موسوی نیشابوری به سال 1246 (ه. ق)در لکهنو هند چشم به جهان می گشاید و پس از پشت سر نهادن دورۀ کودکی نزد پدر که عالمی دینی است تحصیلات علمی خود را آغاز می کند. بعدها فقه و اصول را نزد سید حسن نقوی(از دانشمندان دینی هند) می آموزد. در فلسفه و حکمت دینی در درس سید مرتضی ابن سید محمد حاضر شده و ادبیات را نیز در کنار آن، پیگیر و سخت و با جدیت می آموزد. میر حامد حسین بر اثر کوششهای مستمر و مطالعات پیگیر خویش آرام آرام سرآمد اقران شده و در محیط هند آن روزگار به مثابۀ یکی از اندیشمندان بزرگ و درجه اول شیعه نمود می کند.

او به عنوان متکلم و دین شناسی برجسته به بزرگترین عالم دینی زمان خویش تبدیل می شود. میر حامد حسین بر اثر مطالعات مستمر و همه جانبۀ خویش طرح کتابی عظیم و گرانسنگ را می ریزد که چه پیش و چه پس از او کم مانند و شاید بی مانند باشد. این کتاب، «عبقات الانوار» است که در آن به برری گسترده و ژرفکاوی مسایل کلامی پرداخته شده است.

اندیشمند برجستۀ معاصر استاد محمدرضا حکیمی یکی از کتابهای خود را به نام این دانشمند بزرگ شیعی مزین داشته و در مقاله ای مفصل کوشیده است تا به معرفی زندگی، افکار و آثار این بیدارگر و طلایه دار بزرگ تفکر علوی بپردازد. استاد حکیمی در این مقالت، نخست به«جریان طبیعی اسلام»و رشد و گسترش آن در جهان و سپس به بررسی اسلا م و تشیع در هند پرداخته و آنگاه از دو اندیشمند برجستۀ شیعی یعنی قاضی نور اللّه شوشتری- صاحب کتابهایی چون «احقاق الحق» و «مجالس المؤمنین»- و میر حامد حسین مؤلف «عبقات الانوار» سخن به میان می آورد. میر حامد حسین ازدیدگاه استاد حکیمی دارای ابعاد برجسته ای بوده است که از جملۀ آنها باید به تفرقه ستیزی و دعوت به اتحاد مسلمین در برابر استعمار، تحریف زدایی از دین، و روشنگری نسبت به مسایل اسلامی اشاره کرد. آنچه میر حامد حسین را واداشت تا به تألیف کتابی چنین پر حجم و غنی و مستدل بپردازد، حمله ای بود که مولوی عبد العزیز دهلوی عالم سنی مذهب در کتاب«تحفه اثنا عشریه»علیه تشیع و باورهای شیعی به راه انداخت؛ حمله ای که درست مصادف با قدرت گرفتن استعمار بریتانیا در هند صورت می پذیرفت و اختلافات مذهبی مسلمین را دامن می زد. در چنین فضایی بود که میر حامد حسین دست به نگارش کتاب برجسته و تاریخی خویش زد.

استاد حکیمی پیش از پرداختن به کتاب «عبقات الانوار» به بیان مختصری از بیوگرافی این دانشمند شیعی دست می یازد. عموم تذکره نویسان از او به بزرگی یاد کرده و او را به تقوا و دانش ستوده و بر مقام والای علمی اش صحه گذارده اند. میر حامد حسین و خانواده اش کتابخانۀ بزرگی به نام «ناصریه» را پی ریزی کردند که هنوز نیز بقایای آن موجود است.

از کتاب «عبقات» بسیاری از عالمان و اندیشمندان به بزرگی یاد کرده و نامه ها و تقدیرهایی نیز نگاشته اند. از جمله این بزرگواران می توان از میرزای شیرازی، شیخ زین العابدین مازندرانی، میرزا حسین نوری، صدر الافاضل دهدشتی، حاج ملا اسد اللّه خویی، شریف العلما خراسانی، حاج آقا میر قزوینی، حاج سید اسماعیل صدر، سید ریحان اللّه کشفی، شیخ الشریعه اصفهانی و برخی دیگر نام برد. میرزای شیرازی در نامه ای به فارسی از کتاب«عبقات الانوار»چنین یاد می کند: «تاکنون در اسلام، در فن کلام، کتابی به این گونه نافع و تمام تصنیف نشده است. بویژه کتاب«عبقات الانوار»که از حسنات دهر و غنایم این زمان است. بر هر مسلم متدین لازم است که در تکمیل عقاید و اصلاح مفاسد خود به آن کتاب مبارک رجوع کند و استفاده نماید».[1]

استاد محمدرضا حکیمی برای آثار میر حامد حسین ابعادی را در نظر می گیرد که عبارتند از: 1- بعد علمی، 2- بعد اجتماعی، 3- بعد دینی، 4- بعد اخلاص، 5- بعد اقتدا. بنابر دید استاد حکیمی این ابعاد باید منظور نظر و مورد عنایت تمامی عالمان و پژوهشگران دین باشد تا رایت تشیع سرخ هماره در اهتزاز باشد. چنین باد.

عبقات‌الانوار فی مناقب الائمۀالاطهار(ع)

یکی از علمای اهل‌سنت به نام مولوی شاه عبدالعزیز دهلوی، در نیمۀ نخست سدۀ سیزدهم هجری کتابی در هند منتشر کرد. کتاب دهلوی که «تحفۀ اثنا‌عشریه» نام داشت و به زبان فارسی نوشته شده بود، با عبارت‌های تند و تحریک‌آمیز و به تعصب و تنگ‌نظری آغشته بود. نخست بدون نام دقیق نویسنده و با اسم مستعار منتشر شد. پس از حمایت‌های گوناگون زمام‌داران که بیش‌تر دست‌نشاندۀ استعمارگران بودند، مدافعان مؤلف با صراحت موضع گرفتند و کتاب را در چاپ‌های بعدی با نام مؤلف منتشر کردند.

با وجود این‌که مؤلف در تدارک و ترتیب این کتاب هرگز حرف تازه‌ای نداشت، اما رواج روزافزون کتاب و تبلیغ این‌که سکوت علامت رضاست، دانشمندان شیعی را بر آن داشت که به نقد و بررسی آن بپردازند. رهبر معظم انقلاب در این باره سخنان جالب و قابل تأملی دارند: «... اگر در نیشابور یا بلخ یا هرات یا طوس که اقصی نقاط دنیای اسلام نسبت به بغدادِ آن روز بود، چند نفر شیعه زندگی می‌کردند و سؤال فقهی یا کلامی داشتند، شیخ مفید آنان را از بغداد هدایت و راهنمایی می‌کرد؛ یعنی شیخ مفید از زمان خودش عقب نبود... بنابراین، هر کسی که در زمینه‌های فقهی و کلامی ـ به‌خصوص‌ـ چیزی به شیعه می‌گفت، شیعه با قدرت و قوت، به زبان علمی به او جواب می‌داد و سخن تلخِ رقیب و حریف و معاند را به خانه نمی‌برد. تا اواخر هم وضعیت این‌گونه بوده است. در هند یک نفر پیدا شد و کتاب «تحفه‌ اثناعشریه» را که بر ضد و ذمّ شیعه و در قدح اهل‌بیت است، نوشت. سیدحامد حسین کتاب عبقاتِ به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آن‌طور که به نظرم می‌رسد، شاید حدود ده ردّ بر کتاب تحفۀ اثناعشریه نوشته شده است.» (سخنان رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از نخبگان حوزه‌ی علمیه‌ی قم‌ 1374/09/13)

میرحامدحسین عالمى سخت‌کوش بود تا حدّى که هیچ‌یک از معاصران و متأخران و حتى بسیارى از علمای پیشین به پایه‌ی او نرسیدند. مؤلف کتاب ریحانة‌الادب در این باره مى‏نویسد: «او در مدافعه از حوزه‌ی دیانت و شریعت، اهتمام تمام داشته و تمامى ساعات و دقایق عمر شریفش در تألیفات دینى مصروف بوده... تا آن‌که دست راست او از کثرت تحریر و کتابت عاطل شده و در اواخر با دست چپ مى‏نگاشته است!»

با آن که در آن روزگار، وسایل تتبع و تحقیق بسیار محدودتر و مشکل‌تر از امروز بود، اما او در راه نوشتن عبقات بسیار کوشید؛ از سرزمینی به سرزمینی دیگر رفت؛ هندوستان، عراق و عربستان را درنوردید؛ در مکه به کتاب‌خانه‌های حرمین شریفین راه یافت و در آن‌جا به استنساخ نسخه‌ها و متون مخفی نگه ‌داشته‌شده دست پیدا کرد. او حتی گاهی به عنوان خادم و کارگر در یکی از روستاهای دور‌افتاده‌ی شهر مکه به خانه‌ی عالمی سنّی وارد شد تا در کتاب‌خانة او به کتابی که دنبالش می‌گشت، دست یابد و موفق هم شد. در عتبات عالیات عراق نیز به تحصیل و تحقیق پرداخت. وقتی هم فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم کفن و دفن، تشییع و مجلس سوگواری را به دیگران واگذار کرد تا یک ساعت هم که شده وقتش را جز در تألیف عبقات‌الانوار صرف نکند!

او زمانی به مصر رفت. در آن‌جا کتابی را که می‌خواست، پیدا کرد و با کشتی برگشت. در کشتی مشغول مطالعة کتاب بود که باد تندی کتاب را از دستش گرفت و به دریا افکند. سید به دنبال کتاب خود را به دریا زد و کتاب را گرفت. هم‌سفران او را گرفتند، در کشتی نشاندند و سؤال کردند: چرا خودت را به دریا پرت کردی؟ او کتاب را نشان داد و گفت: «به خاطر این کتاب!» جالب این‌که، این کتاب هنوز هم در کتاب‌خانة ناصری در هند نگه‌داری می‌شود.

میرحامدحسین در این کتاب علاوه بر مستندنویسى، آداب اسلامى را کاملاً رعایت ‏کرده و با برهان و منطق از عهده‌ی پاسخ صاحب تحفۀ اثناعشریه برآمده است. تا جایی که بزرگان علم و تحقیق، بر عظمت کتاب «عبقات‌الانوار» اقرار کرده‌ و آن را به دیگران نیز شناسانده‌اند؛ امام خمینی(ره) در سال 1320 شمسی که هنوز تمام مجلدات عبقات چاپ نشده بود، پس از بحث درباره‌ی «حدیث غدیر» می‌نویسند: «هر کس بخواهد اطلاع از چگونگی حدیث غدیر پیدا کند، باید رجوع کند به کتاب عبقات‌الانوار سید بزرگوار میرحامدحسین هندی، که چهار جلد بزرگ در حدیث غدیر تصنیف کرده و چنین کتابی تاکنون نوشته نشده و عبقات‌الانوار در امامت از قراری که شنیده شده، سی جلد است و آنچه که ما دیدیم، هفت ‌ـ‌ هشت جلد است و در ایران شاید تا پانزده جلد از آن پیدا شود و اهل‌سنت در صدد جمع این کتاب و تضییع آن هستند و ما ملت شیعه در خواب هستیم، تا آن وقت که یک چنین گنج پرقیمت و گوهر گران‌بهایی از دست برود! اکنون قریب دو سال است (دو سال قبل از 1363ق) که به ملت شیعه به تجدید طبع این کتاب پیشنهاد شده و به خون‌سردی تلقی شده است. با این وصف، با خواست خدا جلد غدیر در تحت طبع است. لکن بر علمای شیعه بالخصوص، و دیگر طبقات لازم است که این کتاب بزرگ را که بزرگ‌ترین حجّت مذهب است، نگذارند از بین برود و به طبع آن اقدام کنند»(کشف‌الاسرار، ص178).

علامه امینی، صاحب کتاب الغدیر، دربارة عبقات‌ می‌گوید: «بوی دل‌پذیرش در تمامی جهان پیچیده و آوازه‌اش از خاور تا باختر را فرا گرفته است. هر کس آن را دیده، دانسته که کتاب اعجاز‌آمیز روشن‌گری است که هیچ باطلی در آن راه ندارد، و من در نوشتن الغدیر از دانش‌های باارزش نهفته در آن بهره‌ی فراوان بردم»(الغدیر، ج1، ص157).

استاد محمدرضا حکیمی نیز دربارة عبقات‌الانوار می‌نویسد: «و به راستی کتاب عبقات، عظیم است. آن اقیانوس بی‌کران و آن دریای ژرف، این کتاب است. این چنین کتابی در دیگر آفاق بشری و فرهنگ ملت‌ها نیز همانند ندارد... کتاب عبقات با مجلدات بسیارش، یکی از والاترین نمونه‌های پشت‌کار و مسئولیت بشری است.»(میرحامدحسین، ص95ـ96).

میرحامدحسین در سال‌های پایانیِ عمر، چنان بیمار شد که قدرت حرکت نداشت. او سرانجام در هجدهم ماه صفر سال 1306 ‌قمری، در لکهنو چشم از جهان فرو بست و در حسینیه‌ی غفران‌مآب به خاک سپرده شد. خبر وفات ایشان در عراق، برپایىِ مجالس متعدد عزا را در پى داشت و بزرگان بسیارى در رثای او به سرودن قصیده و مرثیه پرداختند.



پی نوشت
 

[1] محمدرضا حکیمی، «میر حامد حسین»، ص 144.

منبع : کیهان فرهنگی، تیر 1372 - شماره 99

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: