شیعه نیوز:
پرسش
داستان «غلام طائفه بنینجار که از دنیا رفته بود و پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را به خاطر اینکه حضرت علی( علیه السلام ) را دوست میداشت و غسلش داد»، را با ذکر منبع توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
بنابر آنچه در روایات آمده؛ پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) شخصی را تنها به جهت اینکه محب امام علی( علیه السلام ) بوده است، غسل و کفن کرده و به خاک سپرده است.
1. امام صادق( علیه السلام ) میفرماید: «پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در میان جمعی از اصحاب نشسته بود. با دگرگونی بپا خاست و به استقبال جنازهای از منطقه حبش رفت که آن جنازه بر دوش چهار مرد بود، پیامبر فرمود: آنرا به زمین بگذارید، سپس پارچه از صورتش کنار زد و فرمود: کدامیک از شما این شخص را میشناسید. حضرت علی( علیه السلام ) فرمود: ای رسول خدا! من این شخص را میشناسم؛ این مرد از قبیله بنیریاح است که هرگاه مرا میدید، میگفت: به خدا قسم تو را دوست دارم. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ای علی! تنها انسان مؤمن تو را دوست دارد و تنها انسان کافر، تو را دشمن میدارد. همانا هفتاد هزار گروه از ملائکه که هر گروهی، هفتاد هزار میباشند، این مرد را تشییع میکنند، سپس او را از تخته یا لباسی که در آن بود، درآورده و او را غسل داده و کفن کرد و بر او نماز خواند و فرمود: ملائکه راه را بر او کوتاه کردند و همانا این عمل بدین جهت بود که این شخص تو را ای علی، دوست داشت».[1]
2. امام باقر( علیه السلام ) میفرماید: «پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) به همراه امام علی( علیه السلام ) از راهی کوهستانی در حال عبور بودند که به جنازهای که چهره ناخوشایندی داشته و تعداد انگشت شماری او را تشییع میکردند برخوردند. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) صبر کرد تا جنازه به ایشان برسد. سپس به آنها فرمود: این مُرده کیست؟ گفتند: ای پیامبر خدا! این شخص فردی از قبیله بنیریاح است که گناهان زیادی انجام داده و مردم از او رویگردان شدند و زمانی که مُرد، تعداد کمی برای تشییع جنازهاش آمدند. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: آیا بر او نماز خواندهاید؟ گفتند: خیر، فرمود: بروید و خود نیز همراه آنها رفت تا به مکان صافی رسیدند و فرمود: او را بر زمین بگذارید. سپس بر او نماز خواند و تا قبر او را همراهی کرد و پیامبر خود او را دفن کرد و خاک به داخل قبر ریخت. سپس وقتی همه رفتند به امام علی( علیه السلام ) فرمود: آیا شنیدی آنچه این افراد در مورد این شخص گفتند؟ حضرت علی( علیه السلام ) فرمود: بله یا رسول الله اما من در مورد این شخص به شما میگویم که او هرگاه مرا میدید، میگفت: ای مولای من، به خدا قسم تو را دوست دارم و تو را مولای خود میدانم. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: به همین جهت این توفیقات (غسل و کفن و دفن او را پیامبر انجام داد) برای او حاصل شد و من گروهی از ملائکه را دیدم که او را تشییع میکردند».[2]
از این دو روایت، روایت اول هم به جهت سندی و هم به جهت دلالتی قویتر و قابل استنادتر میباشد.
[1]. «أبا عبد الله یقول إن رسول الله کان جالسا فی ملإ من أصحابه إذ قام فزعا فاستقبل جنازة على أربعة رجال من الحبش فقال ضعوه ثم کشف عن وجهه فقال أیکم یعرف هذا فقال علی بن أبی طالب أنا یا رسول الله هذا عبد بنی ریاح ما استقبلنی قط إلا قال أنا و الله أحبک قال قال رسول الله ما یحبک إلا مؤمن و ما یبغضک إلا کافر و إنه قد شیعه سبعون ألف قبیل من الملائکة کل قبیل على سبعین ألف قبیل قال ثم أطلقه من جریده و غسله و کفنه و صلى علیه و قال إن الملائکة تضایق به الطریق و إنما فعل به هذا لحبه إیاک یا علی»؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 150 – 151، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 39، ص 254، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. «أبی جعفر( علیه السلام ): بینما رسول الله یمشی و علی معه فی بعض طرق الجبانة، إذ عرضت لهما جنازة رثة الهیئة قلیلة التبع، فوقف النبی حتى انتهوا بها إلیه، فقال: قفوا، من هذا المیت؟ فقالوا: یا رسول الله هذا عبد لنبی الریاح کان کثیر الاسراف على نفسه فجفاه الناس، فلما مات قل تبعه. قال: أ صلیتم علیه؟ قالوا: لا. فقال: امضوا. و مضى معهم حتى انتهوا إلى موضع فیه سعة. فقال: أنزلوه. فأنزلوه، فصلى علیه، ثم مشى معهم الى قبره، فدفنه رسول الله و سوى علیه التراب، فلما تفرقوا، قال لعلی علیه السلام: أ ما سمعت ما قال هؤلاء القوم فی هذا المیت؟ قال: بلى یا رسول الله، و لکنی أخبرک عنه إنه و الله ما استقبلنی قط إلا قال لی: یا مولای أنا و الله أحبک و أتولاک. فقال رسول الله: فبها و الله أدرک ما أدرک لقد رأیت معه قبیلا من الملائکة یشیعون جنازته»؛ مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار( علیه السلام )، ج 1، ص 277، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
T