شیعه نیوز:
پرسش
آیا «علی مع القرآن و القرآن مع علی» حدیث است؟ مقصود از آن چیست؟
پاسخ اجمالی
یکی از توصیفات پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مورد جایگاه امام علی( علیه السلام ) در این روایت منعکس شده است: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی لَا یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»؛ «علی با قرآن است و قرآن با علی است و آن دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض به من برسند».
این روایت در منابع شیعی[1] و اهل سنت[2] نقل شده است.
اگرچه معنای ظاهری این سخن بلند نبوی واضح است، اما برخی اندیشمندان به بررسی مصادیق و زوایای آن نیز پرداختهاند،[3] که به برخی از آنها در این نوشتار خواهیم پرداخت:
عبارت «مع القرآن» و «مع علی»، اگرچه به صورت جمله خبریه است، ولی میتواند هم بیان تکوینی داشته باشد؛ بدین معنا که؛ در واقع علی( علیه السلام ) و قرآن با هم هستند و هیچ جدایی میان آنها نیست. و هم بیان تشریعی؛ یعنی نباید مردم این دو را از یکدیگر جدا نمایند و به یکی بدون دیگری تمسک کنند.
الف. توضیح بیان تکوینی:
دستهای از روایات؛ بر همراهی قرآن و علی( علیه السلام ) در عالم ملکوت دلالت دارند؛ از جمله در روایتی از امام صادق( علیه السلام ) میخوانیم: «خداوند، ولایت ما اهل بیت را، محور قرآن و دیگر کتب [آسمانی] قرار داده است. محکمات قرآن بر گرد این ولایت دور میزند، اعتبار کتب، به این ولایت است، و [حقیقت] ایمان به وسیله این ولایت شناخته میشود».[4] محوریت ولایت نسبت به کتب آسمانی، معنا نمییابد جز به اینکه در عالم ملکوت و قبل از مرتبه وجود جسمانی، بین این ذوات مقدس و کتب آسمانی ارتباط معنوی وجود داشته باشد.
مقام ملکوتی علی( علیه السلام ) نیز که وی را شنوای صدای وحی کرده است، دلالت بر معیت علی( علیه السلام ) و قرآن در عالم ملکوت دارد. خود آنحضرت در اینباره میفرماید: «من نور وحی و رسالت را میدیدم و نسیم نبوت را استشمام میکردم. من به هنگام نزول وحی بر او [محمد] صدای ناله شیطان را شنیدم، از رسول خدا پرسیدم، این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس شده است».[5] از این حدیث به خوبی روشن میشود که حضرت علی( علیه السلام ) نه تنها از همان آغاز، شاهد نزول وحی بر رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و شنونده آن بوده است، بلکه مبیّن و مفسّر این حقیقت است که همه وجودش با وحی توأم بوده است تا مانند پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) بتواند صوت وحی را بشنود و بوی نبوّت را استشمام نماید.
ب. توضیح بیان تشریعی:
یکی از معانی دیگر معیّت علی( علیه السلام ) و عترت با قرآن؛ همراهی این دو در هدایت است که دو نمود میتواند داشته باشد:
1. هر کدام از قرآن و عترت به سوی دیگری فرا میخواند و دلالت بر دیگری میکند، چنانکه امام سجاد( علیه السلام ) فرمود: «امام از ما [اهل بیت] و معصوم است، و عصمت آشکار در خلقت نیست تا بدان شناخته شود؛ از اینرو منصوص [از سوی خدا] است». از آنحضرت سؤال شد: یابن رسول الله معنای معصوم چیست؟ حضرت فرمود: «معتصم و چنگ زننده به ریسمان الهی که همان قرآن است. و این دو تا روز قیامت از هم جدا نمیشوند، و امام به سوی قرآن هدایت میکند و قرآن به سوی امام هدایت میکند. و این است معنای سخن خدا که فرمود: قطعاً این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مینماید[6]».[7]
همچنین امام باقر( علیه السلام ) میفرماید: «قرآن همیشگی و ابدی است، و ما پیوسته بر آن دلالت داریم و همراه آن هستیم».[8] این معنا از معیت قرآن با علی( علیه السلام ) و عترت طاهرین در واقع تفسیری از جداناپذیری آن دو است. این سخن شاید اشاره به این باشد که اگر در تمسک به قرآن کریم، وجود امام علی و اهل بیت( علیه السلام ) و نقش ارزنده و سازنده آنها نادیده گرفته شود، از قرآن جز اسم و رسم، چیزی باقی نخواهد ماند؛ چنانکه در برههای از زمان به پیشبینی پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) اینگونه خواهد شد؛ امام علی( علیه السلام ) به نقل از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «زمانی فرا میرسد که از قرآن جز رسم(خطوط) و از اسلام جز اسم باقی نمیماند».[9]
2. هر دو هادی امتاند؛ چنانکه امام باقر( علیه السلام ) در تفسیر آیه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد»[10] میفرماید: «منظور از منذر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) است. و در هر زمانی از ما [اهل بیت] هدایتگری وجود دارد که آن اقوام را به سوی آنچه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آورده است[یعنی قرآن]، هدایت میکند، و این هادیان پس از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، علی( علیه السلام ) و اوصیای پس از وی یکی پس از دیگری میباشد».[11]
[1]. مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص 418، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 460، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[2]. أبو القاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، الروض الدانی (المعجم الصغیر)، ج 2، ص 28، بیروت، عمان، المکتب الإسلامی، دار عمار، چاپ اول، 1405ق؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 134، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[3]. ر. ک: فاکر میبدی، محمد، معیت علی( علیه السلام ) و قرآن، پژوهشنامه علوی، سال اول، شماره اول، ص 111 – 138.
[4]. عیاشى، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 1، ص 5، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[5]. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 301، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[6]. اسراء، 9.
[7]. ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار، ص 132، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1403ق.
[8]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد( صلی الله علیه و آله و سلم )، ج 1، ص 414، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. کافی، ج 8، ص 308.
[10]. «[اى پیامبر،] تو فقط هشداردهندهاى، و براى هر قومى رهبرى است»؛ رعد، 7.
[11]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 191، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
T