به گزارش «شیعه نیوز»، تبلیغات عجیب و غریب محمدبن سلمان ولی عهد عربستان سعودی در غرب به ویژه آمریکا برای بهبود چهره خود به عنوان یک شخص اصلاح طلب و منادی اسلام معتدل ،دور از وهابی گری، با اولین امتحان اصلاح طلبی برخورد پیدا کرد.
زمانی که زنان فعال در گفت و گو با رسانه ها و سفارت های غربی درصدد بیان مبارزه خود برای دست یافتن به ساده ترین حقوقشان از جمله حق رانندگی بودند، ولیعهد سعودی با بازداشتشان آن ها را از بدیهی ترین حقوق محروم کرد.
ولی عهد عربستان سعودی که با توجه به حروف اول اسمش در شبکه های اجتماعی ام بی اس (MBS) لقب یافته ، تلاش کرد تا چهره سنتی خاندان آل سعود را نزد افکار عمومی تغییر دهد.
خاندان حاکم بر بین الحرمین با خاندان ال الشیخ برسر تقسیم قدرت به توافق رسیدند که سیاست برای اولین خاندان و مسائل دینی نیز در اختیار خاندان آل الشیخ باشد بدون اینکه مردم حجاز یا الشرقیه و جنوب سهمی در آن داشته یا بتوانند برای مسائل سیاسی و مذهبی خود تصمیم گیری کنند.
ام بی اس خیلی شتابزده و با تصمیمات شخصی و فی البداهه انواع سرگرمی را وارد کرد بدون اینکه حتی ظاهری توجهی به پیشنهادات یا آرا مجلس شورا داشته باشد شاید مردم رفاه را بیشتر از سرگرمی و آزادی های اجتماعی و سیاسی را پیش از طرح اقتصادی 2030 و طرح نئوم بخواهند و شاید مردم بیشتر از افزایش آبادانی و عمران خواهان سرمایه گذاری در بخش مسائل انسانی و آزادی ها و دست یافتن به حقوق بشر باشند.
ولی عهد عربستان درصدد اثبات یکه تازی خود در تغییرات اصلاح طلبی است و سخنان وی به خوبی بیانگر منتی است که بر ساکنان این سرزمین دارد.
اگر مردم خواهان چیز دیگری باشند و بگویند ما پیش از تو خواهان اصلاحات بودیم لکه خیانت و خروج از رای مراجع دینی و سیاسی بر دامنشان خواهد نشست و بازداشت در انتظار آنان است همان سرنوشتی که زنان و مردان فعال در زمینه حقوق زن و حقوق بشر بدان دچار شدند.
اعتماد به نفس بیش از حد محمد بن سلمان و هاله ای که دور خود پیچیده به گونه ای است که وی فقط باید دستور بدهد و دیگران نیز اطاعت کنند، وی هیچ گونه اطلاعی از مشکلات هموطنانش در نجد و حجاز ندارد.
گزارش های درز یافته هم چنین خبر از رفتار غرور آمیز و برتری جویانه وی با سران عرب می دهد که به سردی روابط ریاض با برخی کشورهای عربی انجامیده زیرا آنها از رفتار این شاهزاده جوان که فقط عادت به دستور دادن و اطاعت شدن دارد با این تصور که همه مشکلات با پول حل شدنی است، ناخرسند هستند.
ناظران سیاسی، سرنوشت شاهزاده محمد بن سلمان را در اصلاحات شتاب زده ،فی البداهه و صادره از بالا بدون مشارکت پایگاه های مردمی را شبیه سرنوشت صدام حسین می دانند زیرا صدام نیز زمانی که معاون رئیس جمهوری عراق بود طرح های اقتصادی و اجتماعی را ارائه می داد تا به مردم نزدیک شود اما با تصدی پست ریاست جمهوری، ورق برگشت و به فردی خود رای و دیکتاتور تبدیل شد که کشورش را به ماجراجویی های کشاند که همه زیر ساخت های عراق و هویت ملی این کشور را نابود کرد.
قدرت گرفتن افراد خواهان عادی سازی روابط با رژیم صهیوینستی به بهانه مقابله با قدرت فزاینده ایران و هم چنین محاصره کشور عربی عضو در شورای همکاری خلیج فارس و تهدید به انزوای کامل آن و به راه انداختن جنگ ویرانگر در کشور همسایه جنوبی عربستان و اعتماد کامل سیاسی و شاید روانی به دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا همه بیانگر این است که عربستان به دست شیطانی افتاده که برخلاف جهت در حال حرکت است و باید منتظر حوادث غافلگیر کننده ای باشد که تهدیدی برای وحدت، ثروت و به ویژه هویت این کشور است.
منطقه خاورمیانه ملتهب و در معرض انفجارهای اجتماعی و سیاسی غیرقابل پیش بینی است و اگر این شاهزاده جوان یا پیشینیان وی به خود وعده تجزیه کشورهای رقیب یا مخالف خود را می دهند بدانند این کشور بیشتر سزاوار تجزیه قرار داد و خود به خوبی می دانند بیشتر مردم عربستان، نه این خانواده که همه چیز حتی نام خود را بر کشور گذاشته و نه حتی مذهب این خاندان را که مذهب شمار اندکی از ساکنان نجد است را قبول ندارند. ساکنان حجاز و شهرهای مقدس مکه و مدینه و الشرقیه نیز با آن مخالف هستند.
از آن گذشته مردم منطقه الشرقیه که چاه های نفت و بندر گاه های عربستان از آن آنهاست نیز با آن مخالفند و بر این مخالفین می توان ساکنان جنوب عربستان نیز که اساسا از نظر تاریخی یمنی به شمار می روند، افزود. به این ترتیب باید به این شاهزاده جوان گفت : به خانۀ دیگران سنگ مزن ای که خانه ات از شیشه است!