۰

طالبان خوب، طالبان بد!

عباس نصیر، سردبیر سابق روزنامه پاکستانی و انگلیسی زبان "Dawn" (طلوع) و سردبیر اجرایی سابق شبکه بی بی سی در منطقه آسیا-اقیانوس آرام است.
کد خبر: ۹۵۸۱۹
۱۰:۳۷ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۴
به گزارش «شیعه نیوز»، عباس نصیر در الجزیره نوشت: حتی مطابق با استانداردهای پاکستانی، روز چهارشنبه گذشته یک روز انفجاری برای اخبار و رسانه ها بود. آنچه از چند روز پیشتر در قالب شایعاتی پیرامون مرگ ملا عمر رهبر طالبان شنیده می شد، سرانجام در روز چهارشنبه تایید شد. دولت افغانستان اعلام کرد این گزارش ها صحت دارد.

شمار زیادی از مقامات افغان، پاکستانی و حتی مقامات طالبان که نام هیچ کدام به صورت علنی اعلام نشد، در این روز اظهار داشتند که ملا عمر دیگر در قید حیات نیست.

پس از تایید خبر، پرسش مهمی که در ذهن بسیاری مطرح شد، این بود که تاثیر این رویداد بر مذاکرات اخیر صلح بین دولت اشرف غنی و نمایندگان طالبان در پاکستان چه خواهد بود.

نگرانی هایی نیز در این خصوص پدید آمد که آیا مرگ ملا عمر به یک جنگ قدرت در این جنبش شبه نظامی و حتی تجزیه جنبش منجر خواهد شد؟

در واقع، تا زمانی که هنوز جانشین ملا عمر به صورت رسمی تعیین نشود و آغاز به کار نکند، این وضعیت بر هر گونه مذاکرات صلح سایه خواهد انداخت.

با این حال، تمام بازیگران اصلی، به ویژه سرویس امنیتی با نفوذ پاکستان – سرویس اطلاعات نظامی موسوم به ISI که گفته می شود بین طالبان افغانستان نفوذ بالایی دارد- از این تحول خبر داشته و خود را برای تبعات آن آماده کرده بودند.

هنوز خیلی زود است که پاسخ دهیم آیا علنی کردن خبر درگذشت ملا عمر در این برهه – آنچه گفته می شود در آوریل 2013 رخ داده است- با هدف الزام طالبان به ادامه مذاکرات صورت گرفته یا در پی رویگردانی طالبان از مذاکرات بوده است.

اگر هدف دوم مد نظر بوده است (می دانیم که بخش هایی تاثیرگذار و با نفوذ در ساختار قدرت افغانستان مخالف این مذاکرات هستند؛ آنها در واقع مخالف هر گونه همکاری با پاکستان هستند) آنگاه انتشار خبر درگذشت ملاعمر کارایی و اعتبار هرگونه مذاکرات را زیر سوال خواهد برد؛ به ویژه آن که اکنون نمایندگی و نیابت هیات مذاکره کننده طالبان نیز به نوبه خود زیر سوال است.

اگر کل ماجرا صرفا یک اعلان و خبررسانی بوده است، بنابراین می توان پیش بینی کرد که رهبری جدید بلافاصله آغاز به کار خواهد کرد و وضعیت شرم آوری – چیزی شبیه به آن که نمایندگان طالبان در دفتر قطر مذاکرات صلح را محکوم خواندند، اما آنها که خود را کماکان پیرو ملاعمر می خواندند مایل به ادامه مذاکرات بودند- دوباره رخ نخواهد داد.

با این وجود، باید گفت رسانه های بین المللی مهم ترین خبر این روزهای خود را پیدا کرده اند.

ملاعمر که حکمرانی اش در افغانستان آغازگر زنجیره ای از حوادث بود و می توانست فراتر از تصور دیگران دنیا را متحول کند، اکنون مرده است.

شاید خبر فوت او همچون خبر شکار اسامه بن لادن با آب و تاب و هیجان مواجه نبود، اما باید به خاطر آورد همین "امیر" طالبان بود که به معمار القاعده و سازمان دهنده حملات یازدهم سپتامبر پناه داد و از تسلیم وی به آمریکا و متحدانش سر باز زد.

عملیات نظامی که متعاقب حوادث 11 سپتامبر به راه افتاد، وی را از قدرت در کابل ساقط کرد.

اما از آنجا که ملا عمر به هر ترتیب از دستگیری یا کشته شدن فرار کرد، توانست موقعیتی اسطوره ای به دست آورد و برای مدت مدید الهام بخش تمام فعالیت های پیکارجویانه ای شود که علیه نیروهای خارجی در افغانستان به راه افتاده بود.

خبر درگذشت ملاعمر تاثیر بسزایی در منطقه خواهد داشت؛ از جمله در پاکستان، که این روزها علاوه بر ماجرای مرگ ملاعمر، با خبر کشته شدن مالک اسحاق نیز دست و پنجه نرم می کند.

پس از انتشار خبر کشته شدن اسحاق، عکسی از وی در دسترس رسانه ها قرار گرفت که جسد غرق به خون و گلوله باران شده اش را روی سنگ مرده شور خانه ای در پنجاب جنوبی نشان می داد. این تصور یادآور همان ضرب المثل قدیمی بود که می گفت: آن که با شمشیر زندگی می کند، با شمشیر هم می میرد.

اما این تصویر که جسد اسحاق را به همراه اجساد دو پسر و چند نفر از دیگر همرزمانش نشان می داد، به هیچ وجه برای ترسیم توحش و جنایات او کفایت نمی کرد.

مالک اسحاق، که آمر اصلی و مسوول قتل بیش از 100 مسلمان شیعه در پاکستان بود، رهبری سازمان تروریستی "لشکر جهنگوی" را در دست داشت. این سازمان مسلمانان شیعه را مرتد می داند و کمر به براندازی و انهدام شیعیان بسته است.

به رغم آن که اسحاق به مدت یک دهه و نیم بنا بر اتهامات مرتبط با قتل 70 مسلمان شیعه در زندان بود، هیچ گاه مجرم و محکوم شناخته نشد.

شاهدان این قتل عام، همگی ارعاب شدند. آنها که از شهادت انصراف ندادند، به قتل رسیدند. به دادستان ها نیز پیام رسید سرنوشت دیگرانی را که تن به همکاری و لاپوشانی ندادند، به یاد آورند.

گفته می شود یکی از قضاتی که اسحاق را محاکمه می کرد، پس از آنکه اسحاق برخاست و نام فرزندان او را یک به یک بر زبان آورد، هراسان و مضطرب صحن دادگاه را ترک کرد، در حالی که صورت خود را با کف دستانش پوشانده بود. اسحاق در سال 2014 به حکم دادگاه عالی لاهور آزاد شد اما به تازگی مجددا دستگیر شده بود.

از او نقل است که به رییس سابق ارتش پاکستان، ژنرال بازنشسته پرویز اشفق کیانی گفته است: "جناب ژنرال، قربان، ما همانند فرزندان شما هستیم، اما نمی توانیم طبق آنچه می گویید عمل کنیم."

گفته می شود ژنرال کیانی در یک نشست از اسحاق خواسته است از کشتار مسلمانان شیعه دست بردارد.

این ماجرا، هیچ گاه از سوی ارتش تکذیب نشده است. ارتش پاکستان متهم است که در گذشته این گروه های تروریستی را برای استفاده در افغانستان و منطقه تحت کنترل هند در کشمیر، تغذیه و حمایت می کرده است.

اینها بخشی از سوابق مردی بود که اکنون چگونگی کشته شدنش هم در هاله ای از ابهام قرار دارد: گفته می شود بین همرزمان اسحاق و نیروهای پلیسی که وی را به سمت یک مخفیگاه اسلحه همراهی می کردند، درگیری مسلحانه شکل گرفته است. اما حتی معمولی ترین فعالان محلی حقوق بشر نیز از طرح این پرسش سر باز زده اند که آیا اسحاق حین تلاش دوستانش برای فراری دادن وی کشته شده یا در یک اقدام صحنه سازی شده، به قتل رسیده است. گفته می شود نیروهای امنیتی پاکستان عادت دارند زمانی که تضمینی برای صدور احکام مجرمیت در دادگاه رسمی وجود ندارد، خود دست به کار شوند و علیه متهم حکم اجرا کنند.

مهمتر این که بسیاری از مردم پنجاب اینک نگرانند گروه مالک اسحاق دست به عملیات های تلافی جویانه بزند. اسحاق در این استان پر جمعیت جنوب کشور، هواداران زیادی داشت.

نکته ای که اکنون دانستن آن بسیار ضروری است، این است که آیا مرگ اسحاق، سرانجام "استفاده ارتش پاکستان از گروه های تروریستی برای جنگ نیابتی" را پایان خواهد داد؟ و آیا ارتش پاکستان اینک واقعا متعهد به درهم شکستن تمام گروه های تروریستی است؛ همان گونه که فرمانده ارتش به صورت علنی وعده داده است؟ شاید وقت آن رسیده که تمایز و تفکیک مرسوم بین به اصطلاح "طالبان خوب" و "طالبان بد" اینک برچیده و فراموش شود.


انتهای پیام/654
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: