به گزارش «شیعه نیوز»، در روزهای قبل دربار عربستان سعودی با تغییرات ناگهانی مهم و بی سابقه ای مواجه بود. وزیر خارجه کهنه کار عربستان بعد از 40 سال برکنار شد و مقرن بن عبدالعزیز برادر پادشاه عربستان از مقام ولیعهدی عزل شد و محمد بن نایف، نوه عبدالعزیز، با تکیه بر جایگاه ولیعهدی در نوبت پادشاهی قرار گرفت. اهمیت این تغییرات سؤالات مهمی را به ذهن می رساند:
آیا می توان تغییرات اخیر در عربستان را دور از چشم آمریکا دانست؟ یا این که این تغییرات در جهت خواست کاخ سفید است؟ این تغییرات چه تأثیری بر جامعه معترض عربستان خواهد داشت؟
دکتر حسین رویوران، کارشناس مسائل منطقه در گفتگو با خبرنگار گروه بین الملل بصیرت به این سؤالات پاسخ می دهند:
تغییرات حاکمیتی در عربستان تا چه اندازه برآمده از خواست آمریکائی ها و مورد حمایت آن هاست؟
دکتر رویوران: با فوت عبدالعزیز، آمریکا به عربستان توصیه کرد که در سیستم سیاسی جوان گرایی کند، چون فرزندان عبدالعزیز، مؤسس حاکمیت آل سعود، در سنین 70 سال به بالا هستند، به همین دلیل در حاکمیت بسیار ناکارآمد بودند و این موضوع روی نظام سیاسی عربستان تاثیر بسیار زیادی گذاشت، بنابراین آنچه اکنون در عربستان اتفاق افتاده، قاعدتا باید مورد حمایت آمریکا باشد، چون اساسا آمریکا توصیه می کرد چنین اتفاقی بیفتد.
اما در مورد فرد، یعنی محمد بن نایف، ولیعهد کنونی عربستان، وی به شدت از طرف آمریکا مورد حمایت است، وی 4 تا 5 بار دوره های نظامی ویژه و فشرده در آمریکا دیده و سازمان های اطلاعاتی آمریکا از جمله CIA نگاه ویژه ایی به بن نایف دارند. یکی از دلایل نگاه آمریکایی ها به شخص محمد بن نایف، مدیریت بخش های نظامی است که به توصیه آمریکا صورت گرفته است.
بنابراین دلایل مختلفی وجود دارد که فرآیندی که در عربستان اتفاق افتاده مورد حمایت آمریکا است:
1) افرادی که به قدرت رسیدند، مورد نظر آمریکا می باشند.
2) نفت برای آمریکا ارزش فراوانی دارد، به همین دلیل وزیر نفت عربستان در این تغییرات ابقا شد و این نشان میدهد که عربستانی ها، حساسیت ها و ملاحظات آمریکا را درباره پایداری نظام عربستان و مسئله نفت رعایت کردند. بنابراین به نظر من آمریکا قطعا از شرایط جدید در حاکمیت عربستان حمایت می کند.
تغییرات حاکمیتی عربستان که مورد حمایت آمریکاست، آیا نشانه ای از حرکت به سمت کاهش استبداد مطلقه را به همراه دارد یا هنوز نمی توان از این موضوع درباره عربستان سخن گفت؟
ریووران: نظام سیاسی در عربستان یک نظام قبیله ایی گسترده است، یعنی یک نظام قبیله ای که تابع شیخ قبیله هستند و در عربستان یک شیخ الشیوخی تعریف شده که در رأس نظام، که به آن پادشاه گفته می شود، قرار می گیرد و هیچ نهاد انتخابی در عربستان وجود ندارد، معمولا پول نفت در حساب های شخصی پادشاه میرود و زمانی که بودجه دولت را می بندند پادشاه دست به جیب میشود و 300 تا400 میلیارد پول، که معمولا تحت عنوان «کرامت پادشاهی» تعریف می شود، به دولت پرداخت می کند و با توجه به این کمک، بودجه دولت را میبندند. و نوع تفکر در عربستان این گونه است و قطعا آمریکا دنبال اصلاح ساختار سیاسی عربستان است.
در حال حاضر آنچه صورت گرفته، تغییر افراد می باشد که مورد رضایت آمریکا است و این موضوع باعث شده که اصلاح ساختار صورت نگیرد و هیچ شاخصه ای در جهت ایجاد ساختار دیده نمی شود. ممکن است با روی کار آمدن محمد بن نایف، چنین مسئله ی کلید بخورد، اما الان چیزی دیده نمیشود.
بنابراین نباید انتظار داشت که تغییرات حاکمیتی در عربستان نوعی بازتاب اجتماعی داشته باشد و معترضان عربستانی را در داخل به تحرک وا دارد:
:جامعه عربستان دو بخش است: 1) بخش سنتی که عمدتا میانسال ها و بزرگسال ها هستند که حفظ وضع موجود را دنبال میکنند و اساسا دنبال تغییر نیستند.
2) نسل جوان که سرکش است و وفاداری های قبیله ایی را قبول ندارد. بحث اصلی جامعه شناسان سیاسی در عربستان این است که اگر قرار است در این کشور اتفاقی رخ دهد، از سوی جوانان خواهد بود، به همین دلیل، آمریکایی ها همواره به نظام عربستان تذکراتی در مورد جوانان می دهند، جالب این که اولین سخنرانی سلمان بعد از پادشاهی، خطاب به جوانان بود. در تغییرات اخیر در عربستان نیز آل سعود بدون این که مشخص کند کدام جوانان، آیا جوانان درون خاندان پادشاهی یا جوانان کشور، ادعا می کند که نظام را می خواهد به جوانان بدهد.
مسائلی از این قبیل نشان میدهد که آل سعود احساس می کنند که جوانان بزرگترین خطر برای نظام عربستان هستند و الان سعی میکنند با گفتمان و نه با اصلاح ساختار، شرایط را به گونه ایی آرام کنند.
در عمل تا چه اندازه اتفاق خاصی به منزله تهدید آل سعود از سوی جوانان شکل گرفته است؟
الان نارضایتی ها در عربستان بالا است و برای این که نارضایتی ها مهار شود، باید رضایتمندی های صورت بگیرد که عملا اتفاقی نیفتاده است.
بعد از تحولات موسوم به بهار عربی، ملک عبدالله نزدیک به 100 میلیارد دلار، برای بیمه درمانی و بیکاری جوانان و غیره در داخل عربستان هزینه کرد. در این زمینه نهادهای مختلفی درست کرد تا فرد به مرحله نارضایتی کامل نرسد و این موضوع همچنان تأثیرات خودش را دارد، لذا رضایتمندی اجتماعی اگر اکنون در عربستان است، در نتیجه کارکرد دولت نیست، بلکه به دلیل این نوع رشوه دادن نظام به معترضان است که در ابعاد مختلف در یک سیستم کاملا تعریف شده صورت میگیرد.
در اعتراضات سال قبل در عربستان، شیعیان نقش مهمی داشتند. در شرایطی که عربستان به یمن تجاوز کرده، شیعیان معترض عربستانی چه واکنشی دارند؟
شیعیان عربستان همچنان در وضعیت نارضایتی هستند. بعد از چند روز که ملک سلمان به قدرت رسید، نیروهای امنیتی عربستان حمله ایی به شهرک العوامیه داشتند که همراه با تیراندازی و بازداشت ده ها نفر صورت گرفت و این موضوع در شهرهای دیگر نیز اتفاق افتاد.
در حال حاضر شهرهای شیعه نشین در شرق عربستان ملتهب هستند و هنوز شیخ باقر نمر در زندان است و دولت همواره با تهدید ایشان، سعی میکند در شرق عربستان به گونه ای، جامعه شیعه را تهدید کند. این وضعیت در جنوب عربستان که شیعیان اسماعیلی هستند نیز وجود دارد.
به هر حال چیزی که الان وجود دارد این که جامعه شیعی عربستان تحت شرایط امنیتی قرار گرفته و شرایط عادی در شهرهای شیعه نشین وجود ندارد. در این رابطه پست های بازرسی و مسائلی از این قبیل به شدت در مناطق شیعه نشین وجود دارد، در حالی که مناطق سنی نشین این گونه نیست و این نشان میدهد شهرهای شیعه نشین ملتهب است، اما میزان قیام و تعارض با نظام همچنان پایین است، چرا که شیعه در عربستان یک اقلیت است و زمانی میتواند به خیابان بیاید که احساس کند اکثریت تکانی خورده است، متاسفانه سنی ها تا الان تحرکی نداشته اند و این یک نوع سرخوردگی در شیعه ایجاد میکند.
از طرف دیگر هر وقت شیعیان تحرکی دارند، سعودی ها چنین تبلیغ می کنند که شیعیان در این منطقه قیام کردند تا نفت را بگیرند و از این راه با ایجاد تضاد میان شیعه و سنی آنها را مدیریت میکند.
در یک دوره ای ملک عبدالله، سیاست های تشویقی را در پیش گرفت و آن ایجاد مجلس مشورتی و تعیین تعدادی از شیعیان در درون این مجلس بود، اما همان هم تا حد زیادی تمام شد، یعنی آقای شیخ صفار و چند نفر دیگر را گذاشته بود اما در دور دوم مجلس اخراج شدند تا فرد شیعی دیگر رای نیاورد.
نظام در زمان عبدالله، سعی میکرد نیروهای مذهبی و وهابی را مهار کند، اما الان ملک سلمان نیروهای وهابی را به خودش نزدیک کرده است و این نیروها علت اصلی مشکلات عربستان هستند، یعنی در حالی که پایگاه عربستان توسط همین وهابی ها به وجود میآید، تهدید برای عربستان هم از طرف همین ها به وجود می آید، لذا ملک عبدالله با احتیاط با آن ها برخورد میکرد، اما الان ملک سلمان با این ها رابطه خوبی برقرار کرده و این یعنی نظام سعودی را به چالش میکشاند، چرا که این وهابی ها داعش و امثال آنها را به وجود آوردند و حمایت کردند و نزدیکی سلمان به آن ها می تواند نظام سعودی را به چالش بکشاند.
انتهای پیام/ ز. ا