۰

دست رد مرجعيت شيعه به خرافه‌گرايي

ما از طرف شخصي به نام عرفانيان که در تهران است، آمده‌ايم؛ ايشان کسي است که در تمام سه وقت، نماز خود را به جماعت پشت سر امام زمان ـ عليه‌السلام ـ مي‌خواند و امام به ايشان فرموده‌اند: به آقاي فاضل سلام من را برسان و بگو آن شب طوفاني را به ياد داشته باشيد!
کد خبر: ۷۶۵
۰۰:۰۰ - ۲۵ مرداد ۱۳۸۶

به گزارش «شیعه نیوز»، روز دوشنبه (22/5/86) در اخبار، مسأله ادعاي ارتباط فردي به نام عرفانيان با وجود مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ و دروغ‌ها و تهمت‌ها و انحراف‌هايي را که به وجود آورده براي مردم مطرح شد. من به ياد چند سال پيش افتادم که اين شخص، پنج نفر را از تهران به قم فرستاده بود که متأسفانه، يکي از آنان، روحاني پيري بود و بقيه از افراد کاسب و بازاري. در عصر يکي از روزها آنان به دفتر ما آمدند و گفتند: مي‌خواهيم با آقا ملاقات کنيم و مطلب بسيار مهم و خصوصي با ايشان داريم.

گفتم: ايشان عصرها به دفتر تشريف نمي‌آورند و معمولا پيش از ظهر و هر روز به مدت دو ساعت تشريف مي‌آورند و با تمام کسالت‌هايي که داشتند، به اين امر حتي در گرماي تابستان مقيد بودند. بالاخره از اين گروه پرسيدم موضوع چيست؟ ابتدا از گفتن آن خودداري کردند و گفتند: تنها بايد با پدر شما ملاقات کنيم و مطلب بسيار خصوصي است. من به آنان به صورت محکم گفتم: چنانچه مطلبي داريد، بيان کنيد، در غير اين صورت تشريف ببريد.

آنان نيز پس از مشورت کوتاهي گفتند: ما از طرف شخصي به نام عرفانيان که در تهران است، آمده‌ايم؛ ايشان کسي است که در تمام سه وقت، نماز خود را به جماعت پشت سر امام زمان ـ عليه‌السلام ـ مي‌خواند و امام به ايشان فرموده‌اند: به آقاي فاضل لنکراني پيغامي را برسانيد و گفتند: امام پيام ديگري را براي يکي از مراجع ديگر هم توسط اين فرد داده که ما پيش از آمدن به اينجا، خدمت ايشان رفته‌ايم و ايشان با توجه کامل به اين مطالب گوش دادند.

به آنان گفتم: مي‌توانيد بگوييد چه پيامي براي آن مرجع محترم داده شده و آنان نوشته‌ بسيار بدخطي به زبان فارسي را نشان من دادند که در آن آمده بود: آقاي... چرا با مادر من زهرا مخالفت مي‌کني؟ بايد هرچه زودتر از فتوايي که نمي‌توان در نماز شهادت به عصمت حضرت زهرا داد، دست برداري. من پيش از آن‌که پيام مربوط به والد راحل رضوان‌الله تعالي عليه را بشنوم، به آنان گفتم: چرا امام زمان به خط فارسي مرقوم داشته‌اند و چرا اين‌قدر بدخط؟

ظاهرا چند غلط ادبي هم در همان چند سطر کوتاه وجود داشت. از اين مطلب عبور کردم و به آن روحاني پيرمرد گفتم: شما که در حوزه علميه تحصيل کرده‌اي، چرا چنين مطالب دروغي را باور نموده‌اي؟

او گفت: اين شخص با ساير مدعيان رويت تفاوت دارد و اساسا دنبال شهرت و مقام و... نيست. به او گفتم: مگر نخوانده‌اي که امام زمان ـ عليه‌السلام ـ به نايب خاص چهارم خود فرمودند: پس از تو ديگر کسي من را نمي‌بيند و هر کس که ادعاي رويت من را بنمايد، او را تکذيب کنيد و او افترازننده و کذاب است؟ آيا من فرمايش امام زمان(عج) را بپذيرم يا کلام اين شخص را؟ پيرمرد نتوانست جوابي بدهد و به من گفت: شما از خيلي حقايق خبر نداري و مطمئن هستم اگر اين پيام را به پدرتان برسانيد، حقايق بزرگي براي شما روشن مي‌شود و شما هنوز از ارتباط خاص پدر خودت با امام زمان هم خبر نداري!

در ميان آن اشخاص، يک نفر به من رو کرد و گفت: حاج آقا جواد شما من را به ياد مي‌آوريد؟
گفتم: خير.
گفت: من در سال 61 ـ 62 در مدرسه رضويه پيش شما کتاب معالم را خوانده‌ام و من طلبه بودم و شما در آن زمان اعتقادات خوبي داشتيد، چرا الان اين گونه حرف مي‌زنيد؟
با تعجب به او گفتم: اگر از حوزه بيرون نرفته بودي و درست درس خوانده بودي، امروز گرفتار اين دام نمي‌شدي.

بالاخره پس از اين بگو مگوها، آنان گفتند: شما امانتدار خوبي باشيد و پيام را به پدرتان برسانيد و ببينيد ايشان چه مي‌فرمايند؟

گفتند: پيام اين است که امام زمان ـ عليه‌السلام ـ به آقاي عرفانيان فرموده‌اند: به آقاي فاضل سلام من را برسان و بگو آن شب طوفاني را به ياد داشته باشيد!
من هم گفتم: فردا خدمت ايشان خواهم گفت و شما فردا ظهر جواب را از من بگيريد.

روز بعد، وقتي خدمت والد راحل ـ رضوان الله تعالي عليه ـ رسيدم و قضيه را نقل کردم، ايشان بسيار متأثر شدند و فرمودند: چرا عده‌اي اينچنين مسأله امام زمان ـ عليه‌السلام ـ را به بازي گرفته‌اند؟ چرا مي‌خواهند از اعتقادات مردم سوءاستفاده‌ کنند؟ و اساسا ايشان نسبت به ادعاهاي بيهوده و دروغ که در زمان ما فراوان هم شده، بسيار رنج مي‌بردند و معتقد بودند که چنين اموري اساس مکتب را از بين خواهد برد.

ايشان در پاسخ فرمودند: اولا اينها را نصيحت کنيد و بگوييد: عرفانيان که من هنوز او را نديده‌ام، قطعا آدم کذاب و تهمت‌زني است و از دام او خود را خارج کنند و گرفتار فريب او نشوند و فرمودند: به آنان بگوييد من در عمرم شب‌هاي طوفاني فراوان داشته‌ام و هيچ خاطره يا خصوصيت خاصي از آنها به ياد ندارم.

من وقتي جواب را به آنان رساندم، متأسفانه پاسخ دادند: ما فکر مي‌کرديم ايشان ارتباط ولايتي دقيقي دارد، اما معلوم مي‌شود که ايشان در اين جهت ضعيف است.

بايد واقعا تأسف خورد که چگونه ذهن اين افراد را شست‌وشوي داده‌اند که حتي نسبت به مرجع تقليد که طبق اعتقادات ما نايب امام زمان است، اين چنين گستاخي مي‌کنند. اين قضيه گذشت تا اين که وزير اطلاعات ـ که در آن زمان جناب حجت‌الاسلام يونسي بودند ـ به خدمت والد رسيدند.

والد ما ـ رحمت‌الله عليه ـ به ايشان فرمودند: چرا با چنين افرادي در جامعه که با اعتقادات مردم بازي کرده و از حسن اعتقاد مردم سوء استفاده مي‌کنند، برخورد قاطع نمي‌شود؟ چرا امنيت اعتقادي را مورد توجه قرار نمي‌دهيد؟ امنيت تنها در مسائل عادي و ظاهري نيست. سپس اين جريان را نقل فرمودند و آقاي يونسي گفتند: ما دنبال خواهيم کرد.

چند وقت بعد دوباره ملاقاتي نمودند و به آقا گفتند: پس از آن جلسه، ما به چه مسائلي که نرسيديم و چه واقعيت‌هايي که کشف نشد و تمام قضاياي اين شخص و اين که چه افرادي را منحرف کرده و چه دروغ‌هايي را به آنان گفته و چه نسبت‌هايي را به امام زمان داده، همه را بيان نمودند.

حتي در ميان آنان، برخي از روحانيون مسن بودند که در برخي عکس‌ها ديدم به همراه جمعي لباس احرام پوشيده‌اند و در بيابان‌هاي بين تهران و کرج، کعبه‌اي درست نموده و عرفانيان به آنان گفته بود که امام زمان فرمودند: شما که اصحاب مخصوص من هستيد، نبايد به عربستان براي حج برويد، بلکه بايد همين جا بياييد و طواف کنيد.

ما واقعا خداوند را شکر کرديم که در اين بيوت مراجع چنين قضايايي کشف و خنثي مي‌شود و از نزديک ملاحظه کرديم که اين مرجع بزرگ و بيدار چگونه با خرافات و انحرافات مقابله فرمودند که نظاير ديگري از آن را هم به ياد دارم که در وقت مناسب ديگري خواهم نوشت.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: