۰

این چند داستانک را بخوانید: پُک آخر+دموکراسی+جنون آنی

کد خبر: ۴۰۸۷۹
۱۲:۵۶ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :

به گزارش«شیعه نیوز»، کتاب «کشف لحظه ها» که مجموعه داستانک‌های 100 نویسنده برگزیده مسابقه «کشف لحظه» است توسط انتشارات روان شناسی و هنر، منتشر شده است.

در پیشگفتار این کتاب آمده است: «یکی از شکل های اقتصادی کردن زبان در حوزه ادبی، رواج گونه داستان کوتاه کوتاه است که خود به زیر شاخه های گوناگونی تقسیم می شود. انگیزه برگزاری مسابقه بزرگ داستانک های فارسی، تحت تاثیر همان رویکرد بنیادین «اقتصادی کردن زبان» شکل گرفت و این راهی برای ورود ادبیات به زندگی روزمره جامعه فارسی زبان است. در کنار این وضعیت کلی، شناخت وضعیت داستان های کوتاه کوتاه در حوزه زبان فارسی و دریافت های عمومی فارسی زبانان از این گونه ادبی اهمیت داشت.

بررسی ساختاری تعداد زیادی داستانک می توانست ما را به چیستی آن و شناخت جوهر ادبی داستان کوتاه کوتاه از منظر ادبی نزدیک کند. و سرانجام رویکرد نهایی این مسابقه در نام «کشف لحظه ها» پنهان است. کشف تجلی هایی که در لحظه های گذران زندگی پدیدار می شوند، تلاشی برای دیدن این جرقه های گذرا و ثبت داستانی لحظه های زندگی...چنین است که شاید بتوان گفت: داستانک، داستان کوتاه کوتاهی است که همه عناصر قصه می تواند در آن به حداقل برسند و حتی حذف شوند، به شرط آنکه کیفیت تجلی در آن باقی بماند و حتا تقویت شود.»
 
در ادامه چند داستانک از این کتاب را با هم می خوانیم:

- پُک آخر
و اینک تو مرده ای...
تو هر بار قسمتی از وجودم را می بلعیدی، باقی را دود می کردی و لذت را فوت می کردی توی هوا. تو داشتی مرا ذره ذره به نابودی می کشاندی. سپس پک آخر رازدی و من ناگزیر لذت نهایی را به تو چشاندم اعتراف می کنم که به سرفه ات انداختم. اما هیچ گاه نمی پذیرم که مغزت را من از کار انداخته ام... هرگز!
پس بپذیر که در فنا کردن؛ عمیق ترین پک را تو به من زدی.
و اینک منصفانه است من ذره ای بیش از تو بمانم روی این سنگفرش سرد خیابان.
(پوریا فلاح)

- جاده
مردی ست در جاده که نمی داند می رود یا برمی گردد. مردی که خود جاده ایست که تو را می برد و برمی گرداند. مردی ست در جاده که می داند تو از او عبور خواهی کرد. مردی در جاده است منتظر زنی، زنی که نمی داند از مرد در حال گذر است.
(پوریا عالمی)
 
- جنون آنی
با صدای شلیک گلوله، وحشت زده از خواب پرید. بوی خون و گوگرد پر شد تو دماغش. دست راستش رو که از ترس خشک شده بود به زحمت برد بالای سرش و لامپ رو روشن کرد.
تقریبا هیچی از صورت شوهرش باقی نمونده بود. هفت تیر رو توی دست چپ خودش دید. انگشتهاش دور هفت تیر قفل شده بود. پوزخندی زد و اسلحه رو گذاشت روی شقیقه خودش.
با صدای شلیک گلوله، شوهرش، وحشت زده از خواب پرید.
(انسیه اکبری)
 
- انگار که دانای کل
قهر است وقتی که می آید. ما را که می بیند می گوید که آشتی است.
- اما ما که نگفتیم قهری.
می گوید: می دانم می دانید قهرم، اما می گویم آشتی ام تا ندانید می دانم یا بدانید قهرم.
می گوییم: فرقش چیست؟
می گوید: آن وقت دانای کل نیستید.
می گوییم: اما ما که داستان نمی نویسیم.
لحظه ای مکث می کند. نگاه می دوزد به نگاه ما. غروری کوچک قلب بزرگش را تسخیر می کند و می گوید: اما وقتی به من فکر می کنید یا قصه ای برای من می سازید وقتی چیزی از من روایت می کنید. بی خداحافظی، شبیه آمدنش بی سلام می رود. انگار همه چیز را دانسته باشد و گفته باشد و نوشته باشد قصه را؛ انگار یک دانای کل.
(پوریا عالمی)

- دموکراسی
همیشه دوست داشتم از معلمم بپرسم دموکراسی یعنی چی، اما او هیچوقت اجازه نمی داد تا حرفش تمام نشده کسی حرف بزند، حرفش وقتی تمام می شد زنگ می خورد.
(علیرضا مولایی)

کتاب 192 صفحه‌ای «کشف لحظه» با طرح‌های یاشار صلاحی و قیمت 5هزار تومان روانه بازار نشر شده است.

منبع: خبر آنلاین

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: