۰
ايت الله شيخ علي کوراني:

خشم قرضاوي ناشي از شيعه شدن پسر اوست

يک روحاني لبناني اعلام کرد، خشم شيخ يوسف القرضاوي از شيعيان که به‌تازگي تشديد شده است، ناشي از شيعه‌شدن عبدالرحمن، فرزند اوست که ضربه‌اي روحي به وي به عنوان مفتي اهل‌سنت وارد کرده است.
کد خبر: ۳۹۴۶
۰۰:۰۰ - ۰۸ مهر ۱۳۸۷

ايت الله شيخ علي کوراني، از علماي لبناني مقيم شهر مقدس قم در گفت‌وگويي با شبکه تلويزيوني "اهل البيت(ع)" اعلام کرد: «آقاي عبدالرحمن القرضاوي، پسر شيخ يوسف القرضاوي (مفتي اهل سنت) به مذهب تشيع گرويده و عصبانيت شيخ از شيعيان در مدت اخير نيز ناشي همين مسأله است و اينجانب از اين بابت اطمينان دارم.»

الکوراني در پي اعلام اين خبر از شبکه جهاني "اهل البيت(ع)" و تماس‌هاي متعدد شيعيان و اهل سنت از کشورهاي مختلف با وي، در پايگاه اطلاع‌رساني "الغدير" و شبکه تلويزيوني "الانوار" نيز حضور يافت و در پاسخ به پرسش‌هاي مخاطبان اين رسانه‌ها نيز بر اطمينان خود از تشيع پسر قرضاوي تأکيد کرد.

روزنامه لبناني "البلد" نيز هفته گذشته فاش کرده بود، علت خشم اخير شيخ يوسف القرضاوي از مذهب تشيع، شيعه‌شدن يکي از نزديکان اوست. اين روزنامه به رابطه خويشاوندي وي اشاره‌اي نکرده بود اما شيخ "ماهر حمود" امام جماعت مسجد "القدس" و از علماي برجسته لبنان نيز در پي انتشار اين خبر، صحت آن را تأييد کرد.

در پي اعلام اين خبر، پايگاه اطلاع‌رساني "عبدالرحمن يوسف" از ديروز غير فعال شده و امکان رؤيت محتواي آن وجود ندارد.

عبدالرحمن يوسف از برجسته‌ترين شاعران عرب است و تا کنون نخواسته با نام خانوادگي "القرضاوي" شناخته شود و از انتشار نام خانوادگي و تصاوير پدرش در پايگاهش خودداري کرده است.

روزنامه کويتي "الجريده" نيز پيش از اين، در عنوان انتخابي خود براي گفت‌وگوي تفصيلي با اين شاعر بزرگ مصري، از عبارت "پسر شيخ قرضاوي" استفاده کرده است که اين مطلب تا کنون از سوي عبدالرحمن يوسف، تکذيب نشده است.

وي دو فيلم ويديوئي از گفت‌وگوي زنده خود با شبکه تلويزيوني "المنار" لبنان را نيز بر روي پايگاه اطلاع‌رساني شخصي خود در اينترنت قرار داده بود که پس از جنگ 33روزه از اين شبکه شيعي متعلق به حزب‌الله لبنان پخش شده است.

وي در اين برنامه، قصيده‌اي را در مدح سيد حسن نصرالله قرائت کرد که در آن، اشخاصي را که پيروان مذهب تشيع را "لعن‌کنندگان" ياران پيامبر(ص) مي‌خوانند، به سخره گرفته است.

عبدالرحمن يوسف که اکنون از برجسته‌ترين معارضان سياسي مصر و عضو جنبش ضد دولتي "الکفاية" نيز هست و اشعار شديداللحني عليه "حسني مبارک" سروده است، در سال‌هاي اخير، علاقه خود را به جبهه حق و عدالت به‌ويژه جمهوري اسلامي ايران و حزب‌الله لبنان، به شيوه‌هاي مختلف ابراز کرده و از جمله آنها قصيده‌اي است که در بيت پاياني آن آورده است:

« ألـْـق ِ العُـصَابـَــة َ عَـنْ عَـيْـنـَيـْـکَ تحْجُبُهَـــا - عَـنْ رُؤيـَـةِ النـَّـار ِ تـَشـْـوي وَجْـهَ لـُبـْنـَانـَـا...

بالأمْـس ِ کـُنـَّـا نـَـرَي في العـِـزِّ " قـَاهِــرَة " - و اليـَـوْمَ نـَرْقـُـبُ نحْوَ العِـزِّ " طـَهْـرَانـَـا "

(چشم‌بندت را از ديدگانت بيفکن زيرا چشمانت را از ديدن آتشي که چهره لبنان را سوزانده است پوشانده... ما تا ديروز عزت را در قاهره مي‌ديديم اما امروز از شوق دستيابي به عزت، تهران را مي‌نگريم.)

پايگاه اطلاع‌رساني هجر نيز به نقل از يک منبع آگاه اعلام کرد: «عبدالرحمن يوسف، انساني اخلاق‌مدار است و همواره احترام پدر خود را حفظ مي‌کند و به همين دليل تا کنون از اعلام علني تشيع خود، خودداري کرده و سعي دارد اين موضوع را از طريق دوستانه و محترمانه با پدر خود، حل و فصل کند و لذا تا اطلاع ثانوي، از اعلام اين پرهيز خواهد کرد.»

عبدالرحمن يوسف که از محبوبيت فراواني بين عرب‌زبانان جهان برخوردار است، همچنين پس از جنگ 33روزه، با سفر به جنوب لبنان و شهرهاي بنت‌جبيل، مارون‌الرأس و ضاحيه جنوبي بيروت که منطقه شيعه‌نشين پايتخت لبنان است ضمن بازديد از ويرانه‌هاي باقي‌مانده از حملات رژيم صهيونيستي، با شيعيان و ايتام شهداي اين مناطق، ابراز همدردي کرد.

وي همچنين ديوان جديدي با عنوان "اکتب تاريخ المستقبل" (تاريخ آينده را بنويس) منتشر کرده است که در ابتداي کتاب و پس از عنوان آن، آورده است: «اهدايي به حضرت سيد حسن نصرالله، دبيرکل حزب‌الله که از پروردگارم مي‌خواهم او را از شر موشک‌هاي يهود و نيز موشک‌هاي اعراب حفظ کند.»

عبدالرحمن القرضاوي، در مقدمه اين کتاب که آن را بر روي پايگاه اطلاع‌رساني خود قرار داده، آورده است: «بيشتر قصايد اين ديوان، در جريان حمله شکست‌خورده اسرائيل به لبنان در تابستان سال 2006 ميلادي نگاشته شده و همه آنها به استثناي قصيده "تاريخ آينده را بنويس" در نشريات مصري و انگليسي چاپ شده است.»

وي مي‌افزايد: پيش از پايان جنگ و صدور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل مبني بر آتش‌بس، قصيده "تاريخ آينده را بنويس" را آغاز کردم و آن، قصيد‌ه‌اي بود که قصد داشت معناي "پيروزي" را بيان کند و به گذشته درگيري و آينده ادامه‌دار آن بپردازد اما عجيب بود که قصيده پا به پاي من پيش نمي‌آند که آنکه احساس کردم الهام اين شعر به من قطع شده و در اين هنگام بود که پيامي تلفني دريافت کردم که گفت: «هرگز اين قصيده را ننويس مگر آنکه خودت با پاي خود به مناطق آزادشده جنوب لبنان گام بگذاري!» و من نيز بلافاصله پس از پايان جنگ 33روزه به جنوب لبنان سفر کردم و بسياري از مناطق جنگ‌زده را از نزديک ديدم؛ ويراني‌ها و آوارها را پيش از آنکه بلدوزرها آنها را بردارند و از همه مهم‌تر، پهلواناني را به چشم خود ديدم که اين پيروزي را آفريده بودند و در اين هنگام بود که سرايش اين قصيده را از سر گرفتم و آن را در روز بيست و ششم رمضان همان سال به پايان رساندم.»

اين شاعر عرب با بيان اينکه بيشتر ابيات اين قصيده را در راه قاهره، اسکندريه، بيروت، قانا و بنت‌جبيل سروده است، تأکيد مي‌کند: «همچنان اين قصيده را يک تجربه حسي متمايز مي‌دانم و در پايان بايد از مسؤولان حزب‌الله لبنان که با من همکاري کردند و فرصت بازديد از اماکني را که مي‌خواستم فراهم کردند قدرداني کنم.»

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: