. تعيين وقت براي ظهور و فلسفه انتظار
انتظار منجي از سويي عاملي براي پايداري و شکيبايي در برابر سختيها و مشکلات عصر غيبت و از سويي ديگر عاملي براي پويايي و تحرک شيعيان و آماده?باش هميشگي آنان است. براساس تعاليم ائمه معصومين(ع) منتظر بايد هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگي خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندي در پيشگاه حجت خدا ظاهر شود.
به عبارت ديگر انتظار ظهور حجت در آينده?اي نامشخص هم بيم دهنده و هم نويدبخش است. بيم دهنده است؛ زيرا منتظر با خود ميگويد شايد همين سال، همين ماه و يا همين روز ظهور رخ دهد پس بايد آماده حضور در پيشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و اميدبخش است؛ چرا که منتظر ميانديشد شايد در آينده?اي نزديک ظهور رخ دهد و سختيها و مشکلات او به پايان برسد و لذا بايد پايداري و مقاومت ورزيد و تسليم جريانهايي نشد که در پي غارت سرمايههاي ايماني و اعتقادياند.
با توجه به مطالب ياد شده، ميتوان گفت که تعيين زمان براي ظهور برخلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستي و يا نااميدي بکشد؛ زيرا وقتي گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آينده?اي نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پيوست، ما به طور طبيعي دچار سکون و رکود ميشويم و به اين بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داريم؛ از به دست آوردن آمادگي لازم براي ظهور خودداري ميکنيم.
از سويي ديگر اگر ظهور به هر دليل در زماني که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار نااميدي و يأس ميشويم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجي آخرالزمان نيز دچار ترديد شويم. اين نکته?اي است که در روايات نيز مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله در روايتي که فضيل بن يسار از امام محمد باقر(ع) نقل کرده، آن حضرت در پاسخ اين پرسش که »آيا براي اين امر (برخاستن قائم(ع))، وقت (مشخص) وجود دارد، فرمود:
کساني که براي اين امر وقت تعيين ميکنند، دروغ ميگويند (آن حضرت سه مرتبه اين سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود:) زماني که موسي(ع) قومش را براي رفتن به قراري که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سي روز ديگر برميگردد، اما زماني که خداوند ده روز ديگر بر آن سي روز افزود، قومش گفتند: موسي خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند...1
داستان ارتداد قوم يهود و گوساله پرست شدن آنها در پي تأخير ده روزه حضرت موسي در تاريخ مشهور است و اين هشداري است به همه کساني که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
آنچه در روايات امام باقر(ع) در مورد فلسفه تعيين نشدن وقت ظهور آمده بود، به بياني ديگر در روايتي که از امام موسي کاظم(ع) نقل شده، آمده است. آن حضرت در اين زمينه ميفرمايد:
اگر به ما گفته ميشد: اين امر [ظهور قائم] تا دويست سال و يا سيصد سال ديگر واقع نميشود؛ دلها سخت ميشد و بيشتر مردم از اسلام برميگشتند. اما گفتهاند: اين امر چه با شتاب پيش ميآيد و چه نزديک است! تا دلهاي مردم الفت گيرد و فرج نزديک احساس شود.
بنابراين همه بايد تلاش خود را متوجه اصل قضيه انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم، حفظ شادابي و سرزندگي انتظار در آنها و يادآوري وظايف منتظران کنند و از پرداختن به موضوع زيان ظهور و تعيين وقت براي تان خودداري نمايند2.
2. ظهور ناگهاني فرا ميرسد
در بسياري از رواياتي که از پيامبر گرامي اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، اين نکته مورد تأکيد قرار گرفته که ظهور نيز همانند قيامت، ناگهاني و غير منتظره فراميرسد. از جمله در روايتي که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوارش از پيامبر اکرم(ص) نقل ميکند چنين آمده است:
به پيامبر(ص) عرض شد: اي رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور ميکند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قيامت است. »تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است. جز به ناگهان بر شما نيايد«3و4.
امام باقر(ع)، نيز در تفسير اين آيه شريفه:
آيا چشم به راه چيزي جز آن ساعتند که ناگاه و بيخبرشان بيايد؟5
ميفرمايد:
مراد از ساعت، ساعت [قيام] قائم(ع) است که ناگهان برايشان بيايد6.
حضرت صاحبالامر(ع) نيز در يکي از توقيعات خود بر اين نکته تأکيد ميورزند که ظهور ناگهاني و دور از انتظار فرا ميرسد:
فرمان ما به يکباره و ناگهاني فرا ميرسد و در آن زمان توبه و بازگشت براي کسي سودي ندارد و پشيماني از گناه کسي را از کيفر ما نجات نميبخشد7.
اين دسته از روايات از يکسو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آماده ظهور حجت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همه کساني که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
3. نهي از تعيين وقت براي ظهور
چنانکه گفته شد؛ تعيين وقت براي ظهور جايز نيست و براساس روايات معصومين(ع) ما وظيفه داريم کساني را که به تعيين وقت براي ظهور ميپردازند تکذيب کنيم. در اينجا براي آشنايي شما عزيزان به برخي از اين روايات اشاره ميکنيم.
امام صادق(ع) در روايتي خطاب به محمدبن سلم ميفرمايد:
اي محمد! هر کس براي تو خبري از ما درباره تعيين وقت [ظهور] نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما [اهل بيت] براي هيچ?کس وقت ظهور را تعيين نکرده?ايم8.
در روايات ديگري وقتي »مهزم« به امام صادق(ع) عرض ميکند:
فدايت شوم، در مورد اين امري که ما در انتظار آنيم، مرا آگاه کنيد که چه زماني واقع ميشود؟
آن حضرت ميفرمايد:
اي مهزم! آنان که [براي اين امر] تعيين وقت ميکنند دروغ ميگويند و آنها که [در اين امر] شتاب ميکنند نابود ميشوند و کساني که تسليم ميشوند نجات مييابند9.
همچنين در توقيعي که از ناحيه مقدسه صاحبالزمان(ع) در پاسخ به پرسشهاي »اسحاق بن يعقوب« وارد شده چنين ميخوانيم:
اما آشکار شدن فرج، به اراده خداوند است و آنان که [براي ظهور] وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند10.
توجه به روايات ياد شده به?خوبي اين نکته را بر ما روشن ميسازد که ما نه تنها حق نداريم به استناد برخي رويدادهاي اجتماعي و يا حوادث طبيعي به پيش?بيني زمان ظهور و تعيين وقت براي آن بپردازيم؛ بلکه بر ما لازم است که ادعاي کساني را که مدعي دانستن زمان ظهورند تکذيب کنيم و جلوي نشر اينگونه ادعاها را بگيريم.
فلسفه اين حکم نيز روشن است؛ شما تصور کنيد اگر هر از چندي زماني براي ظهور تعيين شود و ظهور به وقوع نپيوندد چه پيش خواهد آمد. آيا مردم رفته رفته نااميد نميشوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل انديشه مهدويت و ظهور منجي از دست نميدهند؟!
4. زمان ظهور، رازي از رازهاي خدا
براساس آنچه تاکنون بيان شد اين احتمال که زمان ظهور را تنها خداوند، تبارک و تعالي، ميداند تقويت ميشود و ميتوانيم بگوييم: حضرت مهدي (ع) نيز منتظر روزي هستند که با اذن خداوند حرکت نجات?بخش خود را آغاز کنند. اما از برخي ديگر از روايات چنين برميآيد که خداوند، زمان فرا رسيدن امر فرج را چون بسياري ديگر از رازهاي آفرينش براي پيامبر خود حضرت محمد(ص) آشکار ساخته و آن حضرت نيز آن را براي وصيّ خود امير مؤمنان(ع) و ايشان نيز آن را براي فرزندشان امام حسن مجتبي(ص) و... همينطور هر امام براي امام پس از خود آشکار ساخته است. ولي آنها اجازه آشکار ساختن آن را براي ديگران ندارند.
در قسمتي از وصاياي امام صادق(ع) به ابوجعفر محمدبن نعمان، معروف به »مؤمن الطاق« با اشاره به زمان فرا رسيدن امر فرج چنين آمده است:
اي فرزند نعمان! عالم (امام) نميتواند از همه آنچه که ميداند، تو را آگاه سازد؛ زيرا آن [زمان] راز خداست که خداوند آن را به جبرئيل(ع)؛ جبرئيل(ع) آن را به محمد(ص)؛ محمد(ص) آن را به علي(ع)؛ علي(ع) آن را به حسن(ع)؛ حسن(ع) آن را به حسين(ع)؛ حسين(ع) آن را به علي(ع)؛ علي(ع) آن را به محمد(ع)؛ و محمد(ع) آن را به ديگري [امام ششم] عرضه داشته است. پس شتاب مکنيد...11.
همچنين در روايت ديگري که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در پاسخ يکي از ياران خود که ميپرسد: »کاش به ما ميفرموديد اين امر (ظهور امام مهدي(ع)) چه زماني خواهد بود تا به آن خبر شادمان شويم« مطالبي را بيان ميکنند که از آنها استفاده ميشود که ايشان وقت ظهور را ميدانند اما بنابر مصالحي از بيان آن خودداري ميکنند.12
بنابراين در مورد اين مطلب که آيا امام زمان(ع) از زمان ظهور خود آگاه است يا خير اظهارنظر قطعي و صريحي نميتوان کرد و هر دو احتمال از روايات قابلاستفاده است.
سخن آخر اينکه براساس روايات قطعي و ترديدناپذير، وظيفه ما انتظار فرج، نزديک ديدن ظهور و کسب آمادگي کامل براي فرا رسيدن اين روز فرخنده است. بنابراين بايد بسيار مواظب بود و اجازه نداد که اصل موضوع »انتظار فرج« به عنوان ارزشمندترين سرمايه اعتقادي شيعه با طرح مباحث فرعي و حاشيهاي چون زمان ظهور، نحوه زندگي حضرت در زمان غيبت و... مورد بيتوجهي يا کم توجهي قرار گيرد و از وظايف اصلي منتظران در زمان غيبت، غفلت شود.