به گزارش «شیعه نیوز» ،
تحولات اخیر منطقهی شمال آفریقا و خاورمیانه که ما بهدرستی از آن به بیداری
اسلامی یاد میکنیم، فصل جدیدی را در تاریخ سیاسی منطقه و جهان گشوده است. تحولاتی
که از تونس آغاز شد و رفته رفته به سایر کشورهای منطقه سرایت کرد.
بعد از به ثمر رسیدن انقلابها در کشورهای شمال آفریقا و
موفقیت انقلابیون در سرنگونی دیکتاتورها، زمزمههای اعتراض مردم در عربستان سعودی
بر ضد خاندان سلطنتی «آلسعود» نیز آغاز شد. تظاهرات مردمی در شهر کوچک «العوامیه»
در شرق عربستان نسبت به زندانی شدن سه تن از فعالان شیعه، نقطهی آغاز دور جدید
اعتراضها نسبت به سالها تبعیض آلسعود بود. در این مقاله، وضعیت اعتراضها در
عربستان، در 4 محور مورد بررسی قرار گرفته است. امید است که این نوشته بتواند در
روشن شدن وضعیت و جایگاه گروههای معترض و همچنین آینده پژوهی تحولات عربستان مؤثر
باشد.
1) موقعیت گروههای معترض از حیث تأثیرگذاری و وزن
سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و مطالبات
الف) شیعیان: عربستان سعودی شامل 5 استان اصلی است. حضور
شیعیان عربستان در استان «الشرقیه» متمرکز است. این استان بالاترین ذخایر نفتی
عربستان را در خود جای داده است. حضور اکثریت شیعیان در این منطقه استراتژیک و
همچنین همسایگی این منطقه با بحرین که اکثریت قاطع جمعیت آن را شیعیان تشکیل
میدهند، وضعیت خاصی برای ساکنان این منطقه ایجاد کرده است. حکومت همواره به شیعیان
این مناطق با نگاه خاصی نگریسته است.
به طور مثال، حکومت هیچگاه آمار دقیق از جمعیت شیعیان این
کشور را اعلام نمیکند و از این رو آمار دقیقی از تعداد جمعیت شیعیان عربستان در
دست نیست. این عدم اعلام، خود نشان دهندهی واقعیتی نیز هست و آن این که تعداد
شیعیان در عربستان قابل توجه است. البته حضور شیعیان در عربستان، تنها به مناطق
شرقی محدود نمیشود، بلکه در مناطق جنوبی نیز شیعیان حضور دارند. شیعیان منطقهی
شرقی، غالباً دوازده امامی هستند، در حالی که شیعیان جنوب عربستان، اسماعیلی و زیدی
مذهب هستند.
با وقوع انقلاب اسلامی، رفتار وهابیون و حکومت با شیعیان به
کلی تغییر کرد و فشارها بر شیعیان بیشتر شد. بعد از انقلاب اسلامی، شیعیان عربستان
این جرأت را پیدا کردند تا احساساتشان را ابراز کنند و علاقهی خود را نسبت به
ایران با افتخار نشان دهند؛ از این رو، حکومت عربستان احساس خطر کرد. به دنبال آن
حکومت فعالیتهایی از قبیل چاپ و توزیع کتب ضد شیعی، تبلیغات بر ضد شیعیان و جمهوری
اسلامی ایران را آغاز کرد. در همین راستا تبعیضهای گستردهای برضد شیعیان صورت
گرفت.
سیاست حکومت در قبال شیعیان همواره، سیاست تبعیض و محروم کردن
شیعیان از حقوق طبیعی و قانونی آنها بوده است. این تبعیض در همهی زمینههای
سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وجود داشته است. شیعیان در مناطق خود از داشتن
قاضی شیعه مذهب محروم هستند و حتی دبیران شیعه نیز حق ندارند در مدارس مناطق شیعه
نشین تدریس کنند و مجبور هستند برای تدریس به سایر مناطق این کشور مهاجرت کنند.
تبعیض برضد شیعیان در سایر عرصهها نیز به شدت وجود دارد. شیعیان از مشارکت در
ساختار سیاسی عربستان و حضور در ادارهها و نهادهای مهم دولتی محروم هستند. مشارکت
شیعیان عربستان سعودی در جامعهی سنی از تمام شیعیان عرب کمتر است. به این معنا که
تنها شیعیانی هستند که نه فقط از تبعیض در عمل، بلکه از تبعیضهای قانونی در این
کشور رنج میبرند.
سالها تبعیض و محرومیت، شیعیان عربستان را بر آن داشته است تا
با شروع موج بیداری اسلامی، اعتراض خود را نسبت به سیاستهای آلسعود با جدیت و قوت
بیشتری پیگیری کنند. خواستهی شیعیان عربستان، با توجه به اوضاع سیاسی این کشور و
بر خلاف سایر کشورهای عربی – اسلامی، «اسقاط النظام» نیست بلکه شیعیان عربستان از
تظاهرات اعتراضآمیز خود سه مطالبهی اصلی دارند: اول) آزادی زندانیانی که به اتهام
شرکت در اقدامهایی مانند انفجارات الخبر، بدون محکومیت حدود 16 سال است که در
زندان هستند؛ دوم) خروج ارتش عربستان از بحرین و خواستهی سوم) احقاق حقوق شهروندی
از قبیل داشتن دستگاه قضایی مستقل، مطبوعات مستقل و ... است. شیعیان عربستان تنها
معترضان به وضعیت سیاسی عربستان نیستند، بلکه اهل سنت نیز از اوضاع موجود ناراضی
هستند.
ب) اهل سنت:
مقامهای عربستانی همواره سعی کردهاند که قیام را مختص شیعیان
القا کنند و دیگر اقشار به ویژه اهل تسنن را کاملاً راضی نشان دهند، اما واقعیت به
گونهای دیگر است. حقیقت این است که علاوه بر شیعیان، که بار اصلی مبارزه را به دوش
میکشند، اهل سنت نیز از سیاستهای خاندان سلطنتی آلسعود به تنگ آمدهاند. در واقع
در کشوری که تمام مسؤولیتهای دولتی در بین افراد ذکور خاندان سلطنتی تقسیم شده
است، دیگر جایی برای حضور سایر مردم، حتی اهل سنت وجود ندارد. اگرچه تبعیضها برضد
سنیها، به اندازهی شیعیان نیست اما سنیهای عربستان نیز از این سیاستهای
تبعیضآمیز آلسعود بیبهره نیستند!
اهل سنت عربستان نیز از رسیدن به حقوق کامل شهروندی خود ناتوان
هستند و به این وضع اعتراض دارند. یکی از معترضان سنی مذهب در این باره معتقد است
که رژیم آلسعود برای هیچ مذهبی ارزش قائل نیست و آنچه برایش مهم است، حفظ موجودیت
خود است. «کساب العتیبی» معتقد است: «برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز حقی مسلم است و
بدون شک در آیندهی نزدیک در دیگر مناطق عربستان نیز شعلهور خواهد شد و این
نیازمند گذر زمان است.»البته اعتراض سنیها تا کنون تنها به فعالیت در اینترنت و
نوشتن و انتشار مقالات انتقادی محدود شده است و اهل سنت مانند شیعیان مگر در مواردی
اندک هنوز وارد صحنهی اعتراضهای خیابانی نشدهاند. در واقع تهدید و ارعاب حکومت
در میان سنیها مؤثر بوده است و آنها را از حضور در صحنه باز داشته است.
2) نوع رویکردهای قدرت حاکم به جایگاه و مطالبات
معترضین
خاندان سلطنتی آلسعود، علیرغم اختلافهای داخلی فراوان،
همواره سعی کرده است تا حکومت را یکپارچه و باثبات نشان دهد. در واقع ثبات سیاسی
عربستان، پاشنهی آشیل خاندان آلسعود بوده و هست. از سوی دیگر، عربستان سعودی
همواره سعی داشته نقش رهبری را در سطح منطقه، جهان عرب و حتی جهان اسلام ایفا کند و
تأثیرگذاری خود را در عرصهی سیاست خارجی افزایش دهد. دخالتهای عربستان در سایر
کشورهای منطقه و جهان اسلام نیز ناشی از همین دیدگاه است.
با شروع موج بیداری اسلامی، عربستان سعودی تلاش بسیاری کرد تا
در مصر، تونس و لیبی منافع خود را حفظ کند. پناه دادن به دیکتاتور تونس توسط
عربستان، خشم انقلابیون این کشور را برانگیخت. اما روند تحولات بیداری اسلامی به
گونهای نبود که خوشایند حکام سعودی باشد. دامنهی قیامها تا نزدیکی مرزهای
عربستان سعودی کشیده شد و بحرین و یمن، صحنهی اعتراضهای شدید و پر حجم مردمی بر
ضد دیکتاتوری حاکم شد. عربستان سعودی از دو جهت نگران بود: اول) بر هم خوردن توزان
قدرت منطقهای و دوم) سرایت این اعتراضها به داخل عربستان.
برای رفع این نگرانیها، آل سعود تلاش کرد تا با صرف پول،
ابزار نظامی و ابتکارات دیپلماتیک، قیام مردمی را در این دو کشور عقیم بگذارد. اما
واقعیت چیز دیگری بود. زبانههای آتش قیامهای منطقه، به عربستان نیز رسید و خشم
فرو خوردهی مردم از سالها تبعیض و بیعدالتی، سر باز کرد. با شروع تظاهرات اعتراض
آمیز شیعیان در مناطق شرقی و گسترش آن به مناطق سنی نشین، آلسعود سرکوب شدید
اعتراضها را سرلوحهی کار خود قرار داد.
آتش گشودن به روی معترضان و زندانی کردن رهبران و فعالان قیام
از سوی حکومت عربستان، در همین راستا صورت گرفت. بدنام کردن و شایعهپراکنی برضد
معترضان نیز به طور جدی از سوی حکومت پیگیری شده است. در رسانههای عربستان این طور
القا میشود که معترضان، عدهای تروریست هستند که با حمایت ایران، تظاهرات میکنند
و بدین ترتیب با تخریب چهرهی معترضان، سایر مردم را از شرکت در تظاهرات منع
میکنند. این سیاست حکومت تا حدودی مؤثر بوده است و به غیر از مناطق شرقی، در سایر
مناطق عربستان تا کنون، تظاهرات جدی و قابل توجهای برگزار نشده است.
3) تاریخچهی تحولات مشابه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوعی همکاری و تعامل میان شیعیان
عربستان با انقلاب اسلامی به وجود آمد. در نخستین ماه محرم پس از پیروزی انقلاب
اسلامی، یعنی آغاز سال 1400 هجری قمری، شیعیان در شرق عربستان در قالب هیأتهای
عزاداری که بیشتر به راهپیمایی شبیه بود، به حرکت درآمدند. در این حرکت، شعارهای
سیاسی نیز سر داده شد. دولت عربستان سعودی که در آن وقت با جنبش «زُحیمان» روبهرو
بود، با رفتاری همراه با حساسیت فوق العاده با این حرکت برخورد کرد و در این راستا
نیروهای نظامی در «قطیف» و «احساء» پیاده شدند.
این نیروها بر روی راهپیمایان آتش گشودند که در نتیجهی آن
نزدیک به 18 نفر شهید و دهها نفر زخمی شدند و شمار زیادی از جوانان نیز بازداشت
گردیدند. بعد از این واقعه نیز سیر اعتراضهای شیعیان بر ضد خاندان آلسعود با فراز
و نشیب ادامه داشته است. البته میتوان به جرأت گفت که اعتراضهای اخیر عربستان از
حیث حجم تظاهرات، جدیت و جرأت معترضان، در تاریخ بی سابقه است. شعارهایی که این
روزها از زبان معترضان شنیده میشود و بر در و دیوار مناطق شرقی عربستان به چشم
میخورد، بیسابقه است و نشان دهندهی عزم راسخ معترضان و شجاعت آنان در ادامهی
مسیر مبارزه است.
4) آینده تحولات و تأثیر آن بر منطقه
می توان گفت که چشمانداز تحولات سیاسی در عربستان سعودی، به
روشنی سایر کشورهای منطقه نیست. در واقع در عربستان عوامل متعددی دست به دست هم
داده است تا نوعی ابهام و پیچیدگی را موجب شود. معترضان عربستان، که عمدتاً شیعیان
هستند، با فرصتها و تهدیدهایی روبهرو هستند. همان طور که پیشتر اشاره شد، خاندان
آلسعود به شدت تلاش میکند تا هر حرکتی را که تهدید کنندهی ثبات سیاسی عربستان
است، در نطفه خفه کند. چرا که این روزها موج بیداری اسلامی در کشورهای همسایهی
عربستان، حکام سعودی را هراسان کرده است.
در اقلیت بودن شیعیان نیز از جمله موانع پیش روست. از سوی دیگر
فرصتهایی نیز وجود دارد. اختلافهای داخلی خاندان سلطنتی که این روزها با مرگ
«سلطان» ولیعهد عربستان، وارد فاز جدیدی شده است، روزنههای امیدی را برای معترضان
ایجاد کرده است. در واقع معترضان عربستان امیدوارند با گذر زمان، قدرت از طبقهی
فرزندان «ملک عبدالعزیز»، به طبقهی بعدی، یعنی نوادگان وی برسد و در این صورت
اختلافهای شدیدی در این خاندان بر سر قدرت درخواهد گرفت که میتواند به پیروزی
معترضان کمک شایانی نماید.
با توجه به مسایل پیش گفته، شیعیان عربستان در آینده راه
دشواری در پیش دارند. گزینههای پیش روی شیعیان عربستان در تعامل با حکومت را
میتوان این گونه برشمرد:
1) کنارهگیری و انزوا
2) مخالفت فعال (با استفاده از تمامی ابزارها، از جمله خشونت،
به منظور تحمیل تغییراتی بنیادین بر نظام سیاسی؛
3) استمرار مبارزه از راه روشهای مسالمتآمیز و
4) همکاری و همزیستی.
به نظر میرسد که شیعیان عربستان گزینهی سوم را برگزیدهاند و
آن را ادامه میدهند. آنچه مسلم است این که، اوضاع عربستان در آینده به هیچ عنوان
به شرایط ثبات کامل، که مطلوب حکومت سعودی است، برنخواهد گشت و معترضان که با جدیت
تمام وارد صحنه شدهاند و تا کنون چندین و چند شهید تقدیم راه انقلاب خود کردهاند،
تا تحقق کامل اهداف خود از پای نخواهند نشست. بیثباتی سیاسی و تظاهرات گستردهی
مردمی در دو کشور یمن و بحرین بر ضد دیکتاتوریهای حاکم و همسایگی مناطق شیعهنشین
عربستان با این دو کشور، بیگمان مهمترین تهدیدهای حکومت آلسعود است.
علاوه بر اینها، تزلزل و اختلافهای داخلی خاندان سلطنتی رو
به افزایش است. با توجه به این واقعیتها، میتوان ادعا کرد که توازن قدرتی که تا
کنون در منطقه وجود داشته است و جایگاهی که عربستان سعودی برای خود در منطقه و جهان
اسلام متصور بوده، در آیندهای نه چندان دور، محلی از اعراب نخواهد داشت. بدون
تردید، در آیندهی منطقه، توازن قوا به نفع حکومت های مردمی خواهد بود و قیمومیت
عربستان سعودی نسبت به ملتهای منطقه رو به اضمحلال است.(*)
منابع:
1. هفته نامهی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی 9 دی، بخش جبههی
مقاومت، شمارههای 37 و 40.
2. سایت دیپلماسی ایرانی، «شیعیان؛ اقلیت فراموش شدهی
عربستان»، 09/09/1390.
3. وب سایت شهیده، «آلسعود نگران موج اعتراضات در مناطق سنی
نشین».
4. پایگاه اینترنتی حوزه، مجلهی پگاه حوزه، شمارهی 227،
18/12/1386.
5. پایگاه اینترنتی حوزه، مجلهی اخبار شیعیان، آبان 1387،
شمارهی 36.
*سید اسماعیل یاسینی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد دیپلماسی و
سازمانهای بین المللی
برهان