حدیث اول: آثار توکل
امام جواد عـلیه السّلام در کلامی گهر بار فرمود:
«من وثّق باللّه اراه السرور، و من تـوکّل عـلی اللّه کـفاه الامور، و الثقة باللّه حصن لا یتحصّن فیه إلاّ المؤمن، و التّوکّل علی اللّه نجاة من کلّ سوء و حرز
من کلّ عـدوّ » [1]
هـرکس به خداوند اعتماد کند، خدا شادمانی را به او بنمایاند و هرکس به خدا توکل کـند، خـدا امـورش را کفایت میکند. اعتماد به خدا، دژی است که تنها مؤمن در آن محافظت میشود و توکل به خدا، نـجات یافتن از هر بدی و در امان ماندن از هر دشمنی میباشد.»
این حدیث چهار بخش عمده زیر را بر دارد:
الف- نتیجه توکل شادمانی و سرور است:
انسان با توکل به خدا از تکیه گاهی همیشگی و شکست ناپذیر برخوردار می گردد و این او را سرشار از امید و آرامش می نماید. شادی حقیقی نیز در پی امید است و گر نه ناامیدان حتی اگر بر چهره شان هم لبخندی نقش ببندد در دل سرشار از غم و اندوهند.
ب - خداوند کفایت امور انسان متوکل را می نماید:
این کلام امام جواد علیه السلام در حقیقت برگرفته از آیه 3 سورهء طلاق است که خداوند در آن میفرماید:
« و من یتوکّل علی اللّه فهو حسبه إنّ اللّه بـالغ أمره قد جعل اللّه لکلّ شیء قدرا »
«و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد؛ که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز، قدر و اندازهای مقرر داشته است.»
اگر اندکی در معنای توکل دقت کنیم می بینیم که انسان متوکل در حقیقت امورش را به خدا واگذاشته و او را وکیل خود قرار داده است و مگر ممکن است که وکیلی همچون خدا کار موکل خود را به سامان نرساند!
ج- خدا پناهگاه مؤمن است
این مطلب، ناظر به آیات مـختلفی از قـرآن کریم است. به عنوان نمونه آیات زیر:
« وعلی اللّه فلیتوکّل المؤمنون » [2]
«پس مؤمنان باید که بر خدا توکل کنند.»
« إنما المـؤمنون الّذیـن إذا ذکـر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا و علی ربّهم یـتوکّلون » [3]
«مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود،دلهاشان ترسان میگردد، و هنگامی که آیات او بـر آنـها خـوانده میشود،ایمانشان افزون میگردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.»
و سر اینکه در پناهگاه اعتماد به خدا به جز مومن وارد نمی شود آن است که تنها مومن است که به آنچه خدا می گوید باور دارد و در دل خود شک و تردید راه نمی دهد و دیگران با اما و اگرهایی که دارند هیچ گاه نمی توانند بر وجود این دژ و قلعه محکم ایمان بیاورند تا اینکه نوبت بدان برسد که در آن داخل شوند.
د- توکل به خدا امان از هر بدی است.
جهان هستی، سراسر قلمرو حکومت و ولایت خداست. و خدا منشا همه خیرهاست. هنگامی که بنده ای با خدا رابطه قوی برقرار نموده و بر او تکیه می زند در حقیقت خود را به منشا همه خوبی ها اتصال می دهد. و روشن است که در این صورت او از هر بدی و شری که بدو رسد در امان خواهد بود چرا که با وجود نور جایی برای تاریکی نیست.
حدیث دوم : توکل نردبان تعالی و پیشرفت
«الثّقة باللّه تعالی ثمن لکلّ غال و سلّم الی کـلّ عال[4] : اعتماد به خدای متعال،بـهای هر چیز گرانبها و نـردبانی بـه سوی همه بلندیهاست.»
در این حـدیث شـریف، دو مورد دیگر از آثار و فواید توکل بر شمرده شده است:
الف.انسان با توکل و اعـتماد بـه خدای سبحان میتواند هر چـیز گـرانبهایی را بـه دست آورد.
ب.انسان بـا تـوکل می تواند به هر مقصد بلندی دست یابد.
البته باید در نظر داشت که مقصد بلند منحصر به خواسته های دنیایی نیست و همان طور که انسان میتواند در دنـیا از طـریق نردبان توکل بالا رفته و موفقیت کـسب کـند، قادر خـواهد بـود در قـیامت براساس مرتبه توکل خـود، مدارج عالیه بهشت و رضوان الهی را طی کند و به اوج مقامات برسد؛ و بلکه مقصود حدیث بیشتر این مدارج عالیه است که پایدار است در مقابل مقصدهای دنیایی که ناپایدار و زودگذرند.
خـداوند میفرماید:
« والّذین آمـنوا وعـملوا الصّالحات لنبوّئنّهم من الجنّة غرفا تجری من تحتها الانهار خالدین فیها نعم اجر العاملین*الّذین صـبروا وعـلی ربـّهم یتوکّلون »[5]
«و کسانی را که ایمان آوردند و عمل نـیکو کـردند،در بـهشت فـرود مـیآوریم؛در غـرفههایی که جایگاه آنها باشد و از زیر آن غرفهها،آبهایی جریان دارد و در آن غرفهها جاویدان خواهند بود و آن،پاداشض خوبی برای عملکنندگان است.آنان کسانی میباشند(که در سختیها)صبر کردند و بر پروردگـارشان توکل میکنند.»
در تفسیر این آیات آمده است که: مقام و منزلت یافتن در غرفههای بهشتی، نصیب کسی میگردد که برای حفظ دین با نفس خود مجاهده نماید و برناگواریها، سختیهای روزگار و جفای دشـمنان صـبر و بردباری کند و نیز اتّکا و امیدش در تمام امور به پروردگارش باشد.[6]
حدیث سوم : نتایج اعتماد به غیر خدا
«کیف یضیّع من اللّه کافله و کیف ینجو من اللّه طالبه و مـن انـقطع الی غیر اللّه و کّله اللّه الیه: چگونه ضایع میگردد کسی که خداوند کفیل او باشد؟ و چگونه نجات مییابد انسانی که خداوند طالب اوست؟ (انسان فقط به دست خداوند نـجات مـییابد) آنکه به غیر خدا دلبـستگی داشـته باشد،خداوند او را به آنکه طالب اوست، وامیگذارد».[7]
بنا به نص قرآن کریم،خداوند برای بنده کافی است،اگر به او توکل کند؛پس اگر کسی بـر خـدا توکل نکند،خدا او را کـفایت نـمیکند و وی را به کسی که به او امید داشته است، وا میگذارد.این معنا به این آیه اشاره که میفرماید:
« ألیس اللّه بکاف عبده و یخوّفونک بالّذین من دونه و من یضلل اللّه فما له من هاد » [8]
«آیـا خـدا کفایتکننده بنده خود نیست؟و میترسانند تو را به آنان که غیر او هستند و کسی که خدا او را گمراه کند،پس برای او هدایت کنندهای نباشد.»
در بیان این معنا از امام جواد علیه السّلام به دو حدیث دیگر اشـاره مـیشود. امام صـادق علیه السّلام فرمود:
«خداوند به حضرت داود علیه السّلام وحی فرستاد: هرگاه بندهای از بندگانم فقط به من مـتمسک شود و من نیت او را صادق بیابم، اگر آسمان و زمین و تمام آنچه در آنـهاست، بـا او درافـتند،برایش راه گریز قرار میدهم و هر بندهای از بندگانم به کسی جز من متمسک شود و این معنا را در نیت او بـیابم، اسـباب آسمانی را از دست او قطع و زمین را زیر پایش سوراخ میکنم و برای من مهم نیست کـه در کـجا هـلاک شود.»[9]
همچنین میفرماید:در کتابی خواندم که خدای تعالی میفرماید:
«قسم به عزت و مجد و جلالم! قـسم به رفعتم بر عرش! هرکس به کسی جز من امیدوار باشد،امیدش را بـه یأس مبدل و در بین مـردم دورش میسازم. و آیا در شدائد به غیر من امید میبندد در حالی که شدائد در دست من است؟ آیا به غیر من امیدوار است و در خیالش در دیگری را میکوبد در حالی که کلید تمام درهای بسته در دست من اسـت و در خانهام به روی کسانی که مرا بخوانند، باز است؟ چه کسی در مهمی به من امید بست که امیدش را قطع کردم؟ من آرزوی بندگانم را نزد خود محفوظ داشتم و آنها به حفظ من راضی نشدند؛آسمانهایم را از کـسانی کـه از تنزیه من خسته نمیشوند،پر کردم و به آنها دستور دادم که در به روی بندگانم نبندند و بندگان به قول من اعتماد نکردند.آیا نمیدانند که هرکس به مصیبتی دچار شود،کسی جز مـن کـه قبل از درخواست عطا میکنم،با درخواست جواب سائلم را نمیدهم؟ آیا من بخیلم که بندهام مرا بخیل میداند؟ آیا جود و کرم از من نیست؟ آیا عفو و رحمت در دست من نیست؟ اگر تمام اهل آسمانها و زمین آرزومند باشند و به هـر کـدام به قدر آرزوی همه عطا کنم، ذرهای از ملکم کاسته نمیشود؛ چگونه کم شود از ملکی که قیّم آن منم؟ پس وای به حال کسانی که از رحمت من ناامیدند!وای به حال کسانی کـه مـراعات مـرا نکردند و مرتکب معصیت شدند!».[10]
(1). الفصول المهمّه،ابن صباغ مـالکی،ج 2،ص 1501، دار الحـدیث،2241 ق.
(2). ابراهیم/12
(3). انفال/2
(4). بـحار الأنـوار،عـلامه محمد باقر مجلسی،ج 87،ص 463، مؤسسة الوفاء،بیروت،3041 ق.
(5). عنکبوت/85 و 95.
(6). مخزن العرفان،سیده نصرت امین بانوی اصفهانی،ج 01، ص 26،انـتشارات نـهضت زنـان مسلمان،1631 ش.
(7). بحار الأنوار،ج 87،ص 363 و 463.
(8). زمر/63
(9). اخلاق مرحوم سید عبد اللّه شبّر،ترجمه محمد رضـا جـباران، ص 424،انتشارات هجرت،8731 ش.
(10). ترجمه اخلاق اسلامی،(جامع السعادات،ملا مهدی نراقی)، سید جلال الدین مجتبوی،ج 4،ص 182،انتشارات حـکمت، 7731 ش.
- توکل در کلام امام جواد علیه السلام، یاسرجهانی پور، فرهنگ کوثر، شماره 83 ، پاییز 1389
- حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی
- امید، کلید طلایی زندگی شاد، سایت تبیان