شیعه نیوز | این مقاله قصد دارد برخی از علل غیبت امام عصر را عنوان کند:
برخی از علل غیبت امام زمان عبارتند از:
- حضرت مهدی علیه السلام پس از پر شدن جهان از ظلم و جور و البته تقاضای همگانی دنیا برای عدالت الهی ظهور خواهد کرد و هدفش اجرای عدالت جهانی است.
- هنوزظلم در تمام جهان به اوج درجات و حد اشباع نرسیده است تا حضرت ظهور کند اما ظهور نزدیک است.
- حضرت زمانی ظهور خواهند کرد که خوف قتل یا کشته شدن زودرس را نداشته باشند و آنقدر یاران و پیروان ایشان آمادگی داشته باشند که شرایط ظهور مهیا باشد.
- در روایات شیعه حداقل عدد سیصد و سیزده نفر فرمانده مومن و پایدار در راه حق و امام معصوم آمده است که باید آماده شوند و شاید هنوز در کل جهان این تعداد افراد صد در صد مخلص فراهم نشده اند.
- مأیوس شدن تمام مردم زمین از اصلاح گران و حکّام و ثابت شدن برای تمام مردم که هیچ قدرت و دولتی نمی تواند عدالت کامل را برای مردمش ایجاد کند. در روایات اسلامی هم موجود است، از ابی عبدالله امام جعفرصادق علیه السلام روایت است:
" تمام اصناف و گروه های مختلف فکری و سیاسی و دینی به مقام حکومت و مدیریت می رسند تا کسی ادعا نکند که اگر ما حکومت می کردیم عدالت را بطور کامل اجرا می کردیم، پس آن زمان امام زمان ظهور می کنند.». [1]
- آماده شدن مقدمات و شرایط تشکیل دولت و حکومت بسیار قوی و فراگیر جهانی برای اجرای عدالت و تکامل عقول مردم .
- امتحان شدن و غربال شدن مخلصین حقیقی از دروغگویان و آزمایش ایمان مردم و صبر و استقامت مومنین بر سختی ها و در راه حق و عدل.
در روایاتی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است که به برخی یاران فرمودند : " یاران مخلص خدا و ائمه حتمأ در مسیر حق غربال می شوند ، و امتحانات سختی در پیش دارید ، و مخلص از کاذب جدا می شوند و امیدوار به لقای حکومت ما ازافراد مأیوس باز شناخته می شود و شقی از سعید متمایز می گردد." [2]
- مجموعه ای از علل و عوامل همانند:
- ازدیاد نا امنی ها و بی نظمی جهانی،
- انتشار فسادها و گناهان گوناگون،
- فاسد شدن آب و هوا
- تولید غذاهای مصنوعی،
- فساد ادارات و اقتصاد جهانی،
- متمایز شدن منافق و مأیوسان از رحمت الهی از مخلصین و مومن حقیقی
- جنگها و ...
خلاصه ائمه معصومین فرموده اند بسیاری از علل غیبت حضرت از اسرار الهی است که بعدها کشف می شوند، وظیفه مومنین به حضرتش کثرت دعا برای تعجیل در ظهور ایشان است و البته تکلیف مسلمانان ادای واجبات و ترک محرمات و امر به معروف و نهی از منکر با شرایط آن است.
عبدالله بن فضل هاشمی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند :
« اصل حکمت غیبت امام زمان پس از ظهور حضرت معلوم می شود همانند سرّ و حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و .... که به دست حضرت خضر برای حضرت موسی زمانی که می خواستند از یکدیگر جدا شوند آشکار شد » .
از دیگر عوامل غیبت:
سریر می گوید در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام روی زمین نشسته بودند و به شدت گریه می کردند و فرمودند: " آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های الهی دارد که حتی همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آن آگاه شوند، غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است، امام آه سوزناکی کشیده و ادامه دادند:
" قائم ما غیبت طولانی خواهد داشت و عمرش طولانی می شود ، در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش ، شک و تردید در دل آنان پدید می آید و بسیاری از دین خود برمی گردند." [3]
- امام صادق علیه السلام فرمودند: " برخی از مردم در ولادت ایشان به شک و تردید می افتند، مردم در مورد ایشان امتحان می شوند. [4]
- بیم از کشته شدن:
در دوران غیبت حضرت بر جانشان از کشته شدن می ترسند. روش حکومت ایشان همراه با معجزات و علوم غیب و یاری الهی و ملائک خواهد بود، که اجرای این سیره نیاز به تکامل عقول و معارف و علوم و رشد فکری بشر دارد.
حضرت با وجود حکومت های جور در سراسر عالم همواره در معرض کشته شدن هستند. خصوصأ آن که حکومت ها بدانند که حضرت برای برچیدن تاج و تخت آنان و تسلط بر آنان ظهور خواهد کرد.
همانطور که می دانیم هیچ یک از امامان به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند بلکه یا مسموم یا به قتل رسیده و همگی شهید شدند.
تنها درباره حضرت مهدی علیه السلام احادیث وارد شده که جهان را مملو از قسط و عدل خواهند نمود، لذا تا زمانی که خدا صلاح بداند و آمادگی های لازم بوجود آید ظهور به تأخیر خواهد افتاد.
از طرق مختلف روایات هست از جمله از امام محمد باقر علیه السلام است فرمودند: " برای مهدی علیه السلام پیش از ظهورش غیبتی است، از عللش آنست که می ترسد او را به قتل برسانند». همانند جریان حضرت موسی بوده که از خوف کشته شدن از مصر می گریزد و نزد شعیب می رود تا پس از آماده شدن شرایط زمانی و پیروانش ظهور کند . [5]
بدون تقاضا و نیاز شدید مردم به منجی ظهور واقع نمی شود.
حضرت علی علیه السلام فرمودند: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار محروم خواهد ساخت."
زمانی که اغلب مردم جهان از تمدن های مادی منهای معنویت به ستوه آمدند و ظلمت و تاریکی جهان را فرا گرفت، ظهور منجی عالم مورد نیاز شدید و استقبال عالم قرار خواهد گرفت ، زیرا در اوج ظلم ها و فشارها درخشش نور نمایان تر است.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
" هیچگاه زمین از حجت و نماینده خدا خالی نخواهد ماند»
امام صادق علیه السلام فرمودند: " آخرین کسی که از دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است، برای این که کسی بدون حجت و رهبر نماند تا از خدا توقع داشته باشد که تکلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."[6]
اگر آخرین حجت خدا غایب نمی شد به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، شهید می گشت و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شوند.
یکی از علل غیبت امام زمان علیه السلام نداشتن اصحاب مخلص جهت یاری رساندن به ایشان است.
یاران خاص حضرت 313 نفر هستند و مسئولین و فرماندهان مهم حکومتی در زمان ظهور حضرت خواهند بود. از امام صادق علیه السلام روایت شده که: " یاران امام زمان مردانی هستند که گویی قلب هایشان قوی و شجاع است و هیچ چیز نتواند دلهایشان را نسبت به خداوند گرفتار شک و انحراف کند».
یاران عام چندین هزار خواهند بود که در مکه با حضرت پیمان می بندند.
- تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور :
امام صادق علیه السلام فرمودند : " قائم ما در حالی ظهور می کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست »
ماموریت حضرت مهدی ابتدا با امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت و هدایت است اما اگر گردنکشان و معاندین در مقابل ایشان صف آرایی کنند ، با آنان جنگ و جهاد می کنند.
- اجرای سنت های انبیا درباره حضرت مهدی علیه السلام :
از امام صادق علیه السلام روایت است: سنت های پیامبران علیهم السلام در غیبت هایشان برای امام مهدی اجرا می شود و خداوند می فرماید: سنت پیشینیان درباره شما هم جاری می شود [7]
این روایت از امام جواد علیه السلام است: «زمانی که خداوند تبارک و تعالی بر خلقش خشم کند، ما را از میان آنها دور می سازد » . [8]
در روایات هست که غیبت امام برای آنست که مردم شناخت امام داشته و قدر امام را بشناسند.
- حضرت نباید تحت بیعت حاکمان جور باشد :
از ناحیه مقدس امام عصر علیه السلام آمده است: " بر گردن پدرانم بیعت سرکشان زمان بود ، اما وقتی من خروج می کنم بیعت هیچ ظالمی بر گردنم نخواهد بود.[9] "
مظفر العلوی از ابن العیاش از عمار الساباطی گفت از ابی عبدالله امام جعفر صادق پرسیدم : آیا عبادت خدا زمانی که امام غایب است و در دولت های باطل زندگی می کنیم افضل است یا با وجود امام زمان و دولت حق؟
فرمودند : " صدقه دادن در سرّ و مخفی بهتر از صدقه آشکار است و عبادت شما هنگام غیبت امام زمان برتر است زیرا در دولت های باطل مومنین از دشمنان ترسانند و تقیه می کنند.
برتری شما در زمان غیبت امام زمان در حالی که نماز بپا می دارید و حج می روید و عبادات و حلال و حرام بجا می آورید و بر مصیبت ها و گناهان صبر می ورزید ، دنیا پرستان و قدرتمندان شما را بسوی دنیا می خوانند و شما بسوی اطاعت پروردگار و امام زمانتان می شتابید ، شما از دشمنانتان در خوف و ناامنی هستید و بر دینتان پایداری می کنید، لذا اعمال و ارزش شما در زمان غیبت امام برتر و افضل است. مقام شما بالاتر از اصحاب بدر و اُحد است."[11]
زمانی که ظلم و جورها در جهان به اوج خود رسید و مردم از حکومت های زمانه به ستوه آمدند و ناامید شدند و برایشان ثابت شد که حاکمان معمولی قادر به بسط عدالت در جهان نیستند و آمادگی روحی و فکری و قلبی پیدا کنند ظهور نزدیک می شود.
- فراهم نبودن زمینه تشکیل حکومت جهانی
امام مهدی علیه السلام فرمود: " اگر شیعیان ما در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند و باور داشتند، ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد، دیداری مبتنی بر صداقت، و علت مخفی شدن ما از آنها چیزی نیست جز آنچه از کردار آنها به ما می رسد و مورد توقع ما نیست». [12]
- حکمت های غیبت امام زمان علیه السلام همانند حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن بچه و اصلاح دیوار در داستان حضرت موسی و خضر مخفی است.
منتظر حقیقی حضرتش همانند کسی است که دین خود را همانند پاره آتش در کف حفظ کند.
و... چه بسا علل و عوامل مخفی دیگری باشد که الله اعلم!.
منابع:
[1] کتاب غیبت نعمانی ، ج1 ، ص 274
[2] کمال الدین ، ج2 ، ص 673
[3] کشف الغمه ، ج3 ، ص 311
[4] کمال الدین ، ج2 ص 346
[5] علل الشرایع ،ج1،ص 284
[6] بحار الانوار ، ج53 ، ص 191
[7] سوره انشقاق : 19 و کتاب علل الشرایع ، ج1 ص 245
[8] الکافی ج1 ، ص 343
[9] الاحتجاج ، ج 2 ص 285
[10] بحارالانوار- محمد باقر مجلسی – ج 52 ص 113
[11] بحار الانوار – ج 52 – ص 127 – ، ص 128
[12] احتجاج طبرسی – ج 2 – ص 315
نویسنده: صادق یادگاری