به گزارش «شیعه نیوز»، کتاب زخم فطرت، پرهیزنامه ای از گناه است که به قلم سید حسین اسحاقی نگاشته شده و سرفصل های مختلف این کتاب در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما عزیزان خواهد شد.
راههای جلوگیری از گناه و روشهای درمان آن
۱ . دوری از هواپرستی
هواپرستی، سرچشمه گناهان است و آدمی را از جاده ایمان بیرون میبرد. قرآن کریم میفرماید:
{فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی} (طه: ۱۶)
تو را از ایمان به قیامت باز ندارد، آن که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است.
{وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّه} (قصص: ۵۰)
چه کسی گمراهتر از آن کس که از هوای نفس خویش پیروی میکند و هدایت الهی نیافته است.
پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هواپرستی را گونهای از بتپرستی میشمارد و میفرماید:
ما تَحْتَ ظِلِّ السَّماء مِنْ اِلهٍ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ اَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ هَوی مُتَّبعٍ.(۱)
در زیر آسمان، نزد خدا هیچ بتی بزرگتر از هوا و هوس که از آن پیروی کنند، وجود ندارد.
حضرت علی (علیه السلام) نیز در گفتار زیبایی، هواپرستی را نکوهش میفرماید:
إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَی وَطُولُ الأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَأَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنْسِی الآخِرَةَ.(۲)
خطرناکترین پرتگاهی که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته، هوا پرستی و آرزوهای دور و دراز است، چرا که پیروی از هوا شما را از حق باز میدارد و آرزوهای دراز آخرت را به دست فراموشی میسپارد.
پیآمدهای هواپرستی به اندازهای شوم و دردناک است که میتواند دستآورد همه عمر انسان و حسنات و اعمال صالحش را به باد دهد.
امام صادق (علیه السلام) در سفارش نیکویی میفرماید:
لا تَدَعِ النَّفْسَ وَهَوَاهَا فَإِنَّ هَوَاهَا فِی رَدَاهَا وَتَرْکُ النَّفْسِ وَمَا تَهْوَی داءُها وَکَفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَی دَوَاهَا.(۳)
نفس را با هوا و هوسها رها مکن؛ چرا که هوای نفس سبب مرگ نفس است و آزاد گذاردن نفس در برابر امیال، درد آن است و بازداشتن آن از هوا و هوسهایش دوای آن است.
انسان هر اندازه که پیرو خواستههای نفسانی باشد به همان اندازه، از نیروی عقل و اراده فاصله میگیرد. آدمی به دلیل افراط در هواپرستی، سست اراده و بیاختیار میشود و همه فضایل انسانی را از دست میدهد.
سرچشمه همه گناهان از دید اسلام، پیروی بیچون و چرا از هوای نفس است و پرهیزگار کسی است که از دام هوا و هوس برهد. پیامبر اعظم، هوسگریزان را از شجاعان امت خویش میشمارد: «اَشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هواهُ» (۴)؛ «شجاعترین مردم کسی است که برخواستههای نفسانی چیره شود».
۲. شیطان گریزی
خداوند به همه افراد بشر هشدار میدهد که مراقب فریبهای شیطان باشند:
{یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما} (اعراف: ۲۷)
ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد؛ چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و لباس آنان را از اندامشان درآورد.
آدمی باید از چنین دشمن خطرناکی، کنارهگیری کند و به سفارش امام علی (علیه السلام) در خطبه قاصعه گوش فرا دهد:
ای بندگان خدا! از این دشمن خدا بر حذر باشید! مبادا شما را به بیماری خویش [کبر و غرور] مبتلا سازد و با ندای خود شما را به حرکت درآورد و به وسیله لشکریان سواره و پیادهاش شما را جلب کند به جان خودم سوگند! او تیری خطرناک برای شکار کردن شما به چله کمان گذاشته و آن را با قدرت و شدت تا سر حد توانایی کشیده و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است و هم او گفته [است]: پروردگارا! به سبب آنکه مرا بیرون کردهای، زرق و برق زندگی را در چشم آنها جلوه میدهم و همه آنها را اغوا میکنم.(۵)
شیطان، دشمنی است که از هر سو به انسانها حمله میآورد؛ زیرا خودش میگوید:
{ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم} (اعراف: ۱۷)
من از هر سو به سراغ فرزندان آدم میروم؛ از پیش رو، از پشت سر، از سمت راست و از سمت چپ.
اگرچه خداوند شیطان را در وسوسهگری آزاد گذاشته، انسان را در برابر او بیدفاع نگذاشته، بلکه او را نیز نیروی عقل و خرد بخشیده و فطرت پاکی را برای رفتن به سوی کمال عطا کرده است. همچنین فرشتگان را که الهامکنندگان نیکیهایند، به کمک انسانهایی فرستاده است که میخواهند از وسوسههای شیطان برکنار بمانند:
{إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَة} (فصلت: ۳۰)
آنها که میگویند پروردگار ما خداوند یکتاست و سپس استقامت به خرج میدهند، فرشتگان بر آنها نازل میشوند.
۳. خویشتنداری
نفس آدمی، اژدهایی خطرناک است که هرگاه فرصتی یابد، به ستم و تجاوز دست میزند: {إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی}؛ « بیشک نفس به بدی امر میکند، مگر آنکه خدا رحم کند. » (یوسف: ۵۳)
خویشتنداری، گونهای از مراقبت درونی است که افراد بر پایه آن، بدون نظارت یا ضبط و مهار بیرونی وظایف خویش را اجرا و از رفتارهای ناهنجار دوری میکنند. انسان در اینگونه از نظارت، همواره با توجه به درستی اعمال و رفتار خود، پیش از اینکه دیگران عملکردش را ارزیابی کنند، خود به ارزیابی آنها میپردازد.
خداوند بزرگ در اینباره میفرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوا پیشه کنید و مراقب خویش باشید که چه چیزی پیش میفرستید. تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که خدا از همه کارهای شما آگاه است.(۶)
ضبط و مهار خود، همه گستره زندگی انسان خدامحور را در برمیگیرد. انسان خداجو، در همه حال (کار و تلاش، تفریح و استراحت و مطالعه)، رفتار خود را میپاید و همواره در چارچوب قانونهای الهی به ادای تکالیفش میپردازد:
{تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیم} (نساء: ۱۳)
اینها احکام الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او پیروی کند، [خداوند] وی را به باغهایی وارد میسازد که از زیر آنها، نهرها، روان است در آن جاودانند و این، همان کامیابی بزرگ است.
گذشتن از حدود الهی، به راستی بزرگترین ستم انسان بر خود اوست؛ چنانکه خداوند میفرماید:
{وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَه} (طلاق: ۱)
هر کس پا را از احکام الهی فراتر نهد، به یقین به خود ستم کرده است.
{وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فیها وَ لَهُ عَذابٌ مُهین} (نساء: ۱۴)
هرکس خدا و پیامبر را نافرمانی و از احکام الهی تجاوز کند، [خداوند] وی را در آتشی وارد میکند که همواره در آن خواهد بود و برای او عذابی خفتآور است.
البته ایمان و یقین به خدا، مؤمنان را به ضبط و مهار رفتارشان و دوری از هرگونه لغزش و گناه وامیدارد. آنان از سویی بر این باورند که خدا همواره بر اعمالشان ناظر و به آنها و ظاهر و باطنشان آگاه است:
{أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُم} (توبه: ۷۸)
آیا نمیدانند خداوند از باطن آنها و سخنان پنهانیشان آگاه است.
از سوی دیگر، آنان از ارتکاب گناه و گذاشتن از حدود الهی همواره هراسناکند: {فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین}؛ « پس از آنها نترسید و از من بترسید، اگر اهل ایمان هستید. » (آل عمران: ۱۷۵)
۴. پیروی از امامان معصوم (علیهم السلام)
هدایت کردن به راه خیر و صلاح، نخست شایسته ذات الهی است و پس از او، پیامبرانش بدینکار دست میگشایند. حضرت علی (علیه السلام) درباره راهبری و هدایت رسول الله میفرماید:
وَاقْتَدُوا بِهَدْیِ نَبِیِّکُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْیِ وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَی السُّنَن.(۷)
به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و پیرو سنّت او باشید که در هدایت، از تمام سنن کاملتر است.
خداوند در آیهای از قرآن، به پیامبر چنین میفرماید:
{إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هاد} (رعد: ۷)
ای پیامبر! تو هشداردهنده مردمی و هر قومی را هادی و راهنمایی است.
امام باقر (علیه السلام) نیز در تفسیر این آیه شریفه میفرماید:
رَسُولُ اللهِ (صلّی الله علیه وآله وسلّم) الْمُنْذِرُ وَلِکُلِّ زَمَانٍ مِنّا هادٍ یَهْدِیهِمْ إِلَی ما جاءَ بِهِ نَبِیُّ اللهِِ.(۸)
رسول گرامی، انذارکننده است و در هر زمان، از ما اهل بیت، راهنمایی است که مردم را هدایت میکند به آنچه رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آورده است.
هر یک از امامان معصوم (علیهم السلام) نیز پس از رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم) ، در روزگار خود هادی مردماند و راه صلاح و رستگاری را به آنان مینمایاند. حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرماید:
بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْماءِ.(۹)
از تیرگیهای جهالت، با هدایت ما، راه صلاح را شناختید و هدایت شدید.
مأموریت پیامبر و اوصیایش این بود که دین حق و صراط مستقیم را به مردم عرضه و آنان را به فلاح و سعادت راهنمایی کنند. خداوند راه خود را بهترین مسیر میشمارد و میفرماید:
{وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه} (انعام: ۱۵۳)
این صراط مستقیم من است، از آن پیروی کنید و پیرو راههای باطل نباشید که نتیجهاش پراکندگی و بازماندن از راه حق و حقیقت است.
پیروی از باطل، روح آدمی را به جولانگاه شیطان بدل میسازد و همه اندام و جوارحش را به لغزش و گناه میکشاند. امیرمؤمنان در اینباره هشدار میدهد:
إِنَّ الشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَیُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَیُعْطِیَکُمْ بِالْجَماعَةِ الْفُرْقَةَ وَبِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ.(۱۰)
شیطان، راههای خود را برای شما آسان میکند و خواهان آن است که پیوندهای دینی شما، گره گره از هم بگشاید، جماعت شما را به پراکندگی بدل سازد و با تفرقهافکنی، فتنه و فساد پدید آورد.
۵. عبادت
اگر عبادت به روش درست و همراه با شرایط آن انجام شود، در زدودن گناهان بسیار تأثیر میگذارد.
خداوند در آیهای از قرآن، نمازگزاردن را راهی برای دوری از فحشا و گناهان میخواند: {إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر}؛ « بهدرستی که نماز، [انسان را] از کار زشت و ناپسند بازمیدارد. » (عنکبوت: ۴۵)
پروردگار مهربان همچنین هدف روزهداری را به دست آوردن تقوا و پاکسازی میداند:
{یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون} (بقره: ۱۸۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما واجب و مقرر شد؛ چنانکه بر آنان که پیش از شما بودند، مقرر شد، باشد که پرهیزکار شوید!
رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در تمثیلی ارزشمند میفرماید:
إنّ مَثَلَ الصَّلاةِ کَمَثَلِ النَّهرِ الْجاری کُلَّما صَلّی کَفَّرَت ما بَینَهُما.(۱۱)
نماز، همانند آب جاری است؛ هر زمان که انسان نماز میخواند، آن نماز، گناهانی را که در میان دو نماز انجام شده از میان میبرد.
سخن زیبای امام صادق (علیه السلام) نیز در اینباره خواندنی است:
مَن اَحَبَّ أن یَعلمَ أَقُبِلَت صَلاتُهُ اَم لَم تُقبَل فَلینَظُر هَل مَنَعَت صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکرِ؟ فَبقَدرِ ما مَنَعتْهُ قُبِلَت مِنُه.(۱۲)
کسی که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه الهی شده است یا نه، باید ببیند آیا این نماز او را از زشتی و منکر باز داشته یا نه، پس همان مقدار از نمازش که [وی را از گناه] باز داشته، پذیرفته است.
انسان باید عبادتهای خود را با شرایط و با توجه و خضوع به جای آورد تا بتواند در جلوگیری از فحشا و منکر تأثیرگذار باشد.
۶ . مراقبت از قلب
دست، پا، زبان، چشم، گوش و...، به گناه و ناهنجاری آلوده میشوند، اما همه این اعضا به فرمان قلبند؛ چنانکه پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) میفرماید:
إذا طابَ قَلبُ المَرءِ طابَ جَسَدُهُ وَإذا خَبُثَ القَلبُ خَبُثَ الجَسَدُ.(۱۳)
زمانی که قلب انسان پاک باشد، جسدش پاک میشود و هرگاه قلب او پلید باشد، جسدش نیز پلید است.
دل بر اثر غفلت و دوری از خدا، حقیر و خاکی میشود، چنانکه امام صادق (علیه السلام) میفرماید: « وَ وَقفُ القَلبِ فی الْغَفلَةِ عَنِ الله » (۱۴)؛ « قلب بر اثر غفلت از یاد خدا، به وقف گرفتار میآید ».
قلب غافل، از خدا بریده است و به معاد نمیاندیشد و خداوند آن را نکوهش میکند:
{أُولئِکَ الَّذینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (۱۰۸) لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۰۹)} (نحل: ۱۰۸ و ۱۰۹)
آنها کسانی هستند که [بر اثر فزونی گناه] خدا بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده است و غافلان حقیقی، همانها هستند و به ناچار، آنها در آخرت زیان کارند.
قلبی که خدا را ناظر اعمال خویش نبیند و به اعمال و رفتار خود توجه نداشته باشد، به اعضا و جوارحش فرمانهایی میدهد که پذیرش آنها موجب بزهکاری و ناهنجاری میشود. رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در اینباره چنین سفارش فرمودند:
فی الاِنسانِ مُضغَهٌ إذا هِی سَلِمَت و صَحَّت سَلِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ فَإذا سَقِمَت سَقِمَ لَها سائرُ الجَسَدِ و فَسَدَ و هِی القَلبُ.(۱۵)
در بدن انسان، پارهای گوشت است؛ زمانی که سالم و صحیح باشد، بقیه جسم نیز سالم است و اگر بیمار باشد، از بیماریاش بقیه جسد نیز بیمار میشود و آن، قلب است.
از این رو، مراقبت از قلب و زدودن غفلت از آن، بسیار مهم است و سفارشهایی برای نرم کردن قلبها و حیات آنها نیز وجود دارد. بدترین بیماری، بیماری قلب است؛ چنانکه امام زین العابدین (علیه السلام) میفرماید: « أماتَ قَلبی عَظیمُ جِنایَتی » (۱۶)؛ « بزرگی گناه هم، دل مرا میرانده است ».
هنگامی که دل آدمی، جولانگاه هوا و هوس شد، انگیزهای برای کار خیر ندارد. از این رو، نخست باید آن را زنده کرد و از سیاهیها وارهانید. قلب را نباید به درندهخویی، شکمپرستی، شهوترانی، تجاوز از حقوق دیگران و حرامخوری و... آلوده ساخت. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
وَالْقَلْبُ یَقُومُ بِالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِیمَا تُغَذِّی قَلْبَکَ وَجِسْمَکَ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ حَلالاً لَمْ یَقْبَلِ اللهُ تَعَالَی تَسْبِیحَکَ وَلا شُکْرَکَ.(۱۷)
و قوام قلب، به غذایی است که انسان مصرف کند، پس نگاه کن که قلب و جسمت را به چه چیزی تغذیه میکنی و اگر آنچه به او میدهی، حلال نباشد، خداوند تسبیح و شکر تو را نخواهد پذیرفت.
پس، قلب را باید نرم و آماده پذیرش حق و ادای تکالیف کرد. حضرت امیر (علیه السلام) در توصیهای زیبا میفرماید:
طُوبَی لِذِی قَلْبٍ سَلِیمٍ أَطاعَ مَنْ یَهْدِیهِ وَتَجَنَّبَ مَنْ یُرْدِیهِ وَأَصابَ سَبِیلَ السَّلامَةِ بِبَصَرِ مَنْ بَصَّرَهُ وَطاعَةِ هادٍ أَمَرَهُ وَبادَرَ الْهُدَی قَبْلَ أَنْ تُغْلَقَ أَبْوابُهُ وَتُقْطَعَ أَسْبابُهُ وَاسْتَفْتَحَ التَّوْبَةَ وَأَماطَ الْحَوْبَةَ فَقَدْ أُقِیمَ عَلَی الطَّرِیقِ وَهُدِیَ نَهْجَ السَّبِیل.(۱۸)
خوشا به حال آن که قلبی سلیم دارد از کسی که هدایتش میکند، فرمانبری و از آن که وی را به پستی میکشاند، دوری میجوید و با بینایی کسی که بینایش میسازد، به راه امن و درست میرسد، به طاعت آن کسی گردن مینهد که به هدایت دعوتش میکند و به سرای هدایت روی میآورد؛ پیش از آنکه درهایش بسته شود و اسبابش قطع گردد، در توبه را میگشاید و گناه را از بین میبرد. اگر چنین کند، بر جادة حق قرار گرفته و به راه راست و گسترده حق، هدایت شده است.
برای حفظ نور قلب و سپیدی آن باید از گناه پرهیز کرد. امام باقر (علیه السلام) در اینباره هشدار میدهد:
ما مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُواقِعُ الْخَطِیئَةَ فَما تَزالُ بِهِ حَتَّی تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلاهُ أَسْفَلَه.(۱۹)
برای دل، چیزی تباهکنندهتر از گناه نیست؛ زیرا دل، مرتکب گناه میشود و بر اثر مداومت بر آن، گناه بر وی چیره میگردد و وارونهاش میکند.
آوردهاند که جوانی نزد یکی از صالحان رفت و از وی خواست که نصیحتش کند. عارف پذیرفت. روزی جوان و عارف از جنگلی میگذشتند، عارف به جوان دستور داد که نهال نورستهای را از زمین بکند. جوان آن نهال را به آسانی از ریشه درآورد. چند قدمی که رفتند، عارف به درخت بزرگی با شاخههای بسیار اشاره کرد و گفت: این درخت را نیز از جای برکن! جوان به رغم کوشش بسیار، نتوانست. عارف گفت: ای جوان! بدان که تخم هوا و هوس، شهوت، بغض، کینه، حسد، دشمنی، حرص، نفاق و همه بدیها، همین که در دل اثر گذاشت، مانند آن نهال نورسته است که میتوانی به آسانی آن را از ریشه بکنی، اما اگر آن را واگذاری تا بزرگ شود، ریشه خود را آنچنان محکم و قوی میکند که از کندن آن ناتوان خواهی بود. چنانکه این درخت بزرگ ریشه دوانیده و کندن آن سخت است. پس همیشه بکوش تا رذایل در وجودت ریشه ندواند. آنها را از درون خود برکن وگرنه، گرفتاری بسیاری به بار میآورد و ریشه کن کردن آن، محال یا مشکل خواهد شد.(۲۰)
۷. فکر نکردن درباره گناه
اندیشیدن درباره فرجام کارها، عامل بازدارندهای از انحراف و گناه است. امام علی (علیه السلام) در اینباره میفرماید: « مَا زَلَّ مَنْ أَحْسَنَ الْفِکْرَ »؛ « کسی که نیکو بیندیشد، دستخوش لغزش نمیشود ».
همچنین میفرماید: « مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فِی الْمَعَاصِی دَعَتْهُ إِلَیْهَ » (۲۱)؛ « کسی که بسیار درباره گناه فکر کند، به تدریج به سوی گناه کشیده میشود ».
حضرت عیسی (علیه السلام) نیز به دلیل همین نداشتن تمرکز فکری درباره گناهان به حواریون خود چنین سفارش میفرماید:
و من به شما امر میکنم فکر زنا نکنید تا چه رسد به اینکه زنا کنید!
زیرا کسی که روح و فکرش را به زنا هدایت کند، مانند کسی است که در اتاق رنگینی آتش روشن کند، دود آن آتش نقشینههای رنگین اتاق را کثیف و دودآلود میسازد، گرچه خانه را نسوزاند.(۲۲)
کسی که میخواهد گناه نکند، به زمینههای گناه نیز نباید توجه کند و ذهن و روح خود را آلوده سازد؛ زیرا بر اثر اندیشیدن درباره گناه، آرام آرام ایستادگیاش را در برابر گناه، از کف خواهد داد.
فرجام سخن
چیرگی برخواهشهای ناروای نفسانی و دوری از گناه، از منظر آموزههای دینی نه تنها نشانه اراده استوار و قدرت آدمی، بلکه مایه عزت و سرافرازی اوست. کسی که بر خواستههای نفسانی خود چیره و بر آنها حاکم میشود، عنان نفس سرکش خود را به عقل میسپارد و خواهشهای وی را محدود میسازد، دارای عالیترین سرمایه روحانی و شخصیت معنوی است. چنین کسی، گرد گناه و ناپاکی نمیگردد و به جرم و جنایت دست نمیآلاید.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اینباره میفرماید:
مَن قَدَّمَ عَقلَهُ عَلی هَواهُ حَسُنَت مَساعیه.(۲۳)
کسی که عقل خود را بر هوای نفسش مقدم بدارد، اعمال و کوششهای او همواره نیکو و پسندیده است.
باری، کسی که در راه ارضای غرایز خود به ندای عقل توجه نکند و نفس سرکش خویش را در برآوردن خواستههای ناروایش آزاد بگذارد، همواره در راه لغزنده انحراف و سقوط گام میزند.
او بنده شهوت و لذتهای پست است و از آزادگی؛ یعنی نشانه شرف انسانی و مایه سعادت و خوشبختی بیبهره خواهد ماند. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
مَن اَهمَلَ نَفسَهُ فی لَذّاتِها شَقِیَ وَبَعُدَ.(۲۴)
کسی که نفس خویش را در لذتهایش رها سازد، بدبخت و دور افتاده از فیض الهی خواهد بود.
این سخن زیبای امام صادق (علیه السلام)، راههای درست و غلط را باز مینماید:
اَقصِر نَفسَکَ عَمّا یَضُرُّها مِن قَبلِ اَن تُفارِقَکَ وَاسْعَ فی فَکاکِها کَما تَسعی فِی طَلَبِ مَعِیشَتِکَ فَاِنَّ نَفسَکَ رَهِینَةٌ بِعَمَلِکَ.(۲۵)
نفس خود را از خواستههای زیانبارش بازدار؛ پیش از آنکه مرگت فرارسد و جان از تنت جدا گردد و در راه آزادی نفس خویش بکوش، چنانکه در طلب معاش خود تلاش میکنی که نفس تو در گرو اعمال تو خواهد بود.
آنان که در برابر خواستههای نفسانی صبر پیشه کردند، به مقامات عالی دست یافتند و از آنان به نیکی یاد شده است. امام صادق (علیه السلام) درباره اینان میفرماید:
إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ تَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ فَیَأْتُونَ بابَ الْجَنَّةِ فَیَضْرِبُونَهُ فَیُقالُ لَهُمْ: مَنْ أَنْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: نَحْنُ أَهْلُ الصَّبْرِ فَیُقالُ لَهُمْ: عَلَی ما صَبَرْتُمْ فَیَقُولُونَ کُنّا نَصْبِرُ عَلَی طاعَةِ اللهِ وَنَصْبِرُ عَنْ مَعاصِی اللهِ فَیَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: صَدَقُوا أَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ وَهُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: {إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب} (زمر: ۱۰).(۲۶)
زمانی که قیامت شود، جمعی از مردم برمیخیزند و به سوی درِ بهشت میروند و در میزنند. گفته میشود: کیستید؟ میگویند: اهل صبر. گفته میشود: بر چه صبر کردید؟ میگویند: بر طاعت خدا و گناهان. خداوند میفرماید: راست گفتند: آنان را به بهشت درآورید. [خداوند در قرآن فرموده است]: « همانا صابران، پاداش خود را بدون حساب دریافت میکنند ».
پی نوشت ها:
۱. المیزان، ج۱، ص۲۵۷.
۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۸.
۳. تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص ۵۰۷.
۴. نهج الفصاحه، ش۲۹۹.
۵. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
۶. حشر: ۱۸.
۷. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.
۸. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۹۱.
۹. نهج البلاغه، خطبه ۴.
۱۰. همان، خطبه ۱۲۱.
۱۱. وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۷.
۱۲. مجمع البیان (ذیل آیه ۴۵، سوره عنکبوت).
۱۳. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۶۸.
۱۴. همان، ص ۵۵.
۱۵. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۵۰.
۱۶. بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۴۲.
۱۷. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۷۵.
۱۸. نهج البلاغه، خطبه ۲۴.
۱۹. اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۸.
۲۰. کشکول ممتاز، تاج لنکرودی، صص ۱۷۱ـ۱۷۰.
۲۱. میزان الحکمه، ج ۷، ص ۵۳۸.
۲۲. بحارالانوار، ج ۱۴، ص۳۳۱.
۲۳. غررالحکم و دررالکلم، ص ۶۴۵.
۲۴. همان، ص ۶۴۴.
۲۵. مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۱۰.
۲۶. بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۱۰۱.