«شیعه نیوز»: حقوق شهروندی از مباحث بسیار مهم عصر حاضر است که غربیان سعی دارند آن را از دستاوردهای خود بدانند، غافل از اینکه در دوران پیامبر (ص) این حقوق پیریزی شد و ایشان با رفتار خود سعی کردند مردم را به رعایت این حقوق، تشویق کنند؛ بنابراین این سوال مهم پیش می آید که نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟ پیامبر اکرم (ص) در دورانی که وحشیگری و قتل و غارت امتیاز بود، با مبنا قرار دادن دین و با مهاجرت به مدینه، حقوقی برای مردمان مدینه تاسیس نمودند و به تبلیغ آن پرداختند. از جمله حقوق شهروندی مورد تاکید پیامبر در جنگ حدیبیه، شرط آزادی اسیران را تعلیم خواندن و نوشتن قرار دادند، یکی دیگر از حقوق شهروندی عدم تفتیش عقاید، محترم شمردن حقوق زنان، حق مالکیت، تساوی همه افراد، امنیت اجتماعی میباشد که در مقابل پیامبر برای هر کدام، دستوری دارند.
به طور سنتی شهروند را معادل تبعه است و به کسی گفته می شود که از حقوق مدنی، سیاسی یک جامعۀ دولت ملت بهره مند است و حقوق شهروندی، صرف نظر از تعلقات ملی، همۀ افراد ساکن کشور را در بر می گیرد. در بسیاری از حقوق مدنی، مثل حق امنیت، صیانت از حیثیت، جان، حقوق و مسکن اشخاص و نیز بهرۀ اقلیت های دینی از احوال شخصیۀ خاص خود، در سیرۀ نبوی و در حقوق ایران، حقوق شهروندی به طور یکنواخت و بدون تبعیض مورد مراعات است. در بخشی از حقوق سیاسی، مثل حق آزادی بیان و عقیده و منع تجسس نیز حقوق ایران و سیره نبوی بر حقوق همگانی احترام گزارده است.
نظام شهروندی به معنای واقعی آن، به معنای برخورداری عموم اعضای جامعه از حقوق و تکالیف برابر است، به گونه ای که هیچ تبعیضی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و حقوق مدنی میان افراد جامعه وجود نداشته باشد. در باب مسؤولیت شهروندان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) در بیان گهرباری میفرمایند: «اَلَا کلُّکم راعٍ و کلُّکم مسؤولٌ عن رعیّتِهِ ». (مجلسی، ١٤٠٤، ج ٧٢، ٣٨) در همین زمینه گفته شد که در اسلام هرجا صحبت از رعیت شده، مراد همان حقوق شهروندی امروزین است.
در مقام مقایسه جایگاه حقوق شهروندی در میان ادیان و مکاتب بشری، اسلام در عالیترین مرتبه قرار دارد؛ چه آن که به انسان در مقام «خلیفة اللّهی» حقوق و آزادیهای اجتماعی را داده و در عین حال، او را مسؤول و مکلف به شناختن خیر خود و دیگران دانسته است. اساساً در نظام حقوقی اسلام به طور کلی حق و تکلیف با هم وجود دارد. از دیگرسو، در این نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرای تکلیفی و شرعی نیز به چشم میخورد.
نکته مهم دیگر این است که در جامعه اسلامی همه شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام شؤون جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، مفهوم شهروند حتی به غیر مسلمانان نیز اطلاق میشود. در خصوص مسؤولیت شهروندان مسلمان در جامعه در قبال یکدیگر، پیامبر اعظم (ص) میفرمایند: هرکس شب را به صبح برساند در حالیکه به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست. (مجلسی، ١٤٠٤، ج ١٠٣، ص ٢)
از دیگر سو، از آن جهت که هدف اسلام، ساختن همه انسان ها و دعوت آنها به احراز مقام خلیفة اللهی است، تعاون و همکاری در آن اهمیت به سزایی دارد، به طوری که در قرآن به عنوان مهم ترین منبع حقوق اسلامی با آیاتی رو به رو میشویم که ما را به همکاری در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتیها سفارش میکند، (مائده /٢) که به خوبی، نشان دهنده اهمیت و جایگاه خود و مشارکت جمعی در سرنوشت جامعه است.
تاثیر رفتار پیامبر بر ترویج حقوق شهروندی
یکی از مهم ترین حقوق شهروندی سوادآموزی و برخورداری از آموزش رایگان در مقطعی از تحصیل میباشد؛ چرا که هر اندازه جامعه از تحصیلات برخوردار باشد به همان اندازه در زمینه های مختلف پیشرفت میکند و این مسأله ای بوده که پیامبر اکرم (ص) هم بر آن توجه فرموده اند از جمله کارهای ایشان در این زمینه، تشویق مسلمانان به علم آموختن و سفارش و تأکید بر این امر مهّم و بر جای نهادن میراث گرانبها در این زمینه است . در دوران جاهلیت در شبه جزیره عربستان، علم و دانش، رونقی نداشت و تعداد باسوادان بسیار کم (در حدود ١٧ نفر) بود، (بلاذری، ١٣١٧، ٦٥٣) اما با هجرت رسول الله (ص) به مدینه گام هایی برای رونق علم و دانش برداشته شد و از سوی دیگر در «مدینه» فرصت لازم وجود داشت و حتی پیامبر (ص) از اسیران غزوۀ بدر (سال دوم هجرت ) برای تعلیم به جوانان مدینه بهره برد.
نخستین آیات الهی که بر قلب مبارک پیامبر اکرم (ص) فرود آمد، به رسالت آموزشی آن حضرت به فرمان خداوند متعال برای علم آموزی و خواندن، اشاره دارد(علق، آیه ٥-١). از آیات سوره مبارک علق این نکته فهمیده می شود که خداوند بزرگ که خودش بزرگترین معّلم جهان خلقت است، به فراگیری علم و دانش و معرفت آموزی ارزش زیادی قائل شده است و ما را به این نکته رهنمون می کند که سرچشمه تعلیم و تعّلم در اسلام و در قرآن و سپس در سخنان و احادیث و روایات رسول مکّرم اسلام و دیگر ائمۀ اطهار است.
پیامبر اکرم (ص) از راه هایی مانند ایراد خَطابه ها، پند و موعظه، ارشاد و راهنمایی مسلمانان یا از طریق قرائت قرآن و سفارش به نوشتن آن، نوشتن حدیث، مکاتبه و فرستادن مبلغین اسلامی به سایر سرزمین ها همواره مسلمانان را به علم آموزی و خواندن و تعّلم و فراگیری دانش تشویق می نمودند و به این صورت اولین سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند. (ابن سعد، بی تا، ص ٣٧٣). به تشویق رسول الله (ص)، زید بن ثابت زبان عبری یا سُریانی (یا هر دو) را آموخت و یا فردی مانند «عبدالله بن عباس » بنابر نقل مشهور با کتابهای تورات و انجیل آشنایی یافت یا «عبدالله بن عمروعاص » به کتاب تورات و به قولی به زبان سریانی وقوف پیدا کرد. (زرین کوب، ١٣٦٢: ٢٧).
این نمونه ها به خوبی بیانگر این مطلب می باشد که حتی از همان زمان پیامبر(ص) با سفارش و تشویق ایشان، اصحاب هم در طلب علم می کوشیدند. رسول الله (ص) در طول ٢٣ سال تلاش در راه اسلام ، از همان روزهای آغاز بعثت تا زمان رحلت ، در زدودن و از بین بردن جهل و نادانی مردم تلاش نمودند؛ چراکه نادانی می تواند نابودی و هلاکت مردم را فراهم کند و عبارات حکیمانه و گُهرباری از ایشان در زمینه ضرورت تعلیم و علم آموزی، تلاش برای طلب علم و معرفت، مقام معلم و دانشمندان، جایگاه و ارزش قلم، واجب بودن فریضۀ آموختن یادگار مانده است. در اینجا به نمونه هایی از میراث آن حضرت در این زمینه اشاره می شود.
کسب علم از نگاه رسول الله (ص) به اندازه ای ارزش دارد که برای آن باید راه دور و دراز را تحمل نمود، به طوری که می فرمایند: «اُطلبوا العِلمَ وَ لو بالصّین ، فاِنَّ طَلَبَ اِلعلمِ فریضَهٌ علی کُلِ مُسلِمٍ؛ دانش را فرا بگیرد هر چند در چین باشد. چرا که طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است » (کلینی، ج ١، ٣٦) (همان، ج ٣٩٣١، ٣). «قیّدوا العلمَ بالکتاب: دانش را با نگارش و نوشتن به بند بکشید»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢، ٣٥) «العِلمُ خزائنُ و مَفاتیحهُ السُّوال ، فاسألوا رَحِمَکُمُ اللهَ فإَّنهُ توجَرُ أرَبعَة: الساِئلُ و المُتکلِّمُ و المسُتمعُ وَ المُحِبُّ لهُم: دانش، گنجینه هایی است که کلیدهایش پرسش است. بپرسید، خدایتان رحمت کند که چهار کسی را مزد برسد: پرسش کننده ، پاسخ دهنده، پاسخ شنونده و دوستدار آن » (همان، ٢٧٣).
تساوی عمومی در برابر قانون
با نگاهی به تاریخچۀ نظام اجتماعی ایران و ساختار حکومتی آن می بینیم در گذشته مردم به عنوان رعیت از حقوق و امتیازات محدودی برخوردار بودند. چرا که حاکمان خود را از نژادی برتر میدانستند و حکومت رئیس حکومت بر خلق خدا، به اراده و مشیت خداوند شمرده می شد و جنبۀ الوهیت پیدا کرده بود، چرا که در ایران نیز مانند همۀ ممالک جهان قبل از پذیرش اصل حاکمیت ملی و اجتماعی، نظریۀ حاکمیت الهی پذیرفته و اعلام شده بود. به موجب این اصل، منشأ دولت اراده و مشیت خداوند است و سلاطین نمایندگانی هستند از جانب پروردگار که ادارۀ امور عمومی به آن ها سپرده شده تنها عاملی که قدرت اجرایی آنان را می توانست محدود نماید، دستورهای دینی و سنت و اخلاق و اَحیاناً سازمان هایی همچون شورای سلطنت و مجالس نجبا و اشراف بود.
از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از جانب خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل ، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری مشروع از نعمت های خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش وظیفه دار است.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسّلم) نیز بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی اصل مساوات را که از حقوق شهرونی است در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچ گونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند دندانه های شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسان ها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «النّاسُ سَوَاءٌ کَأَسنَانِ المِشطِ؛ مردم چون دندانه های شانه مساویند». (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٢، ص ٣٤٨) دین مبین اسلام تمام انسان ها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است : «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم » (حجرات /١٣)
راوی چنین میگوید: سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسّلم ) از جای خویش بلند شد احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنه ای را دید، گفت این، «عجمی» کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است؟ پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: "ای مردم از زمان آدم تا به امروز... . عرب را بر عجم و... برتری و فضلی نیست، مگر به تقوا » (محدث نوری، ١٤٠٨، ج ١٢، ص ٨٩)
مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش
نمونه ای از تحقق حقوق شهروندی این است که شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شهر به کار میگیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته های محلی گوناگون نظیر انجمن اولیا و مربیان و سازمان های غیردولتی عضویت و فعالیت میکنند. شرکت در نشست ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه های عمومی، هیأت منصفه یا هیات های حل اختلاف، مشارکت در پروژه های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل آن ها بسیار سودمند خواهد بود. همچنین شرکت در انتخابات و رأی دادن، نمونه دیگری از حقوق شهروندی است حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت های شهروندی محسوب میگردد اما در واقع یک امتیاز نیز میباشد. کسانی که رای نمیدهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمیشود. قبل از هر رایگیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
رسول گرامی اسلام (ص) با وجود بهره مندی از عقل کامل و ارتباط با مبدأ وحی، در مسائل مختلف اجرایی و اجتماعی، در جنگ و صلح و دیگر امور مهم، با یاران خود مشورت می کرد و رأی اکثریت را ترجیح می داد. هر چند مشکلاتی از این ناحیه پدید می آمد، ولی برکت های مشورت، از زیان های احتمالی آن بسیار بیشتر بود. از امام رضا (علیه السلام ) نقل شده است که رسول خدا (ص) همواره با یاران خود درباره امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم نهایی را می گرفت و با این رفتار خود یکی دیگر از حقوق شهروندی را در جامعه ترویج میدادند.
ایشان هم خود اهل مشورت بود و هم به دیگران سفارش می کرد که تنها به رأی و نظر خود اعتماد نکنند و به رایزنی با دیگران و آگاه شدن از دیدگاه های آنان همت گمارند. زمانی که علی علیه السلام را به یمن اعزام می کرد، به او فرمود: «یا عليُّ! وَ لاَ ندِمَ مَنِ استَشارَ؛ ای علی! پشیمان نشد، آن کس که مشورت کرد ». (ابن بابویه ، ١٣٧٦، ص ١٣٦)
هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
یکی از مسایل عصر، شیوه تعامل نظامهای سیاسی با اقلیت های مختلف دینی، قومی، نژادی و... است.
از این رو است که در جامعه جهانی، تاریخچه حمایت از حقوق اقلیتها، پیشینه ای قابل توجه خصوصاً در قرن بیستم دارد. از این رو در کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد، سخن از اعتقاد و عمل به مذهب به عنوان حقوق اقلیت ها است و حق ابراز عقیده و مذهب در عبادات و رسوم مذهبی و همچنین عمل به مذهب و تعلیم آن مورد تأکید است و در اعلامیه های رفع کلیه اشکال تبعیض مذهبی و اعتقادی (نوامبر ١٩٨١) مجمع عمومی، [سازمان ملل ] آزادی فکر و وجدان (نفس )، مذهب یا عقیده را به صورت عملیاتی تعریف نموده اند و یا سخن از حق عدم اعمال تبعیض علیه اقلیتها و... است.
از جمله حقوقی که اسلام برای شهروندان یک جامعه قرار داده این است که هیچ کس را نمیتوان به جهت داشتن اعتقاد خاص، مورد آزار و تذیت قرار داد از این رو، قرآن میفرماید «لا إکراه فی الدین: در دین هیچ اجباری نیست » (بقره /٢٦٥) همه باید با میل و ارداه خود به اسلام بگرایند؛ نه تنها در دین اجبار وجود ندارد بلکه سایر ادیان هم تا زمانی که مخل نظم جامعه نیستند میتوانند در کنار مسلمانان زندگی کنند و در عین حال، هیچ کس حق تعرض به ما، جان و ناموس آن ها ندارد.
قرآن در جایی میفرماید « وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ (انعام. ١٠٨) معبود کسانی را که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می کردند آگاه می سازد». پیامبر اکرم (ص) نیز با اهل کتاب و سایر آیین ها، رفتار مسالمت آمیزی داشتند و در حیطه اخلاق گرامی آن حضرت (ص) فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت و آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت می بارید.
یهود بغض شدید با آن حضرت (ص) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امر است. مثلا یک بار یکی از یهودیان در بازار اظهار داشت «سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است » یکی از پرورش یافتگان مکتب نور نبوت آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند. از وی پرسید: آیا بر محمد (ص) نیز برتری داشت؟ او گفت آری: صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت، مستقیما به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد. (صحیح بخاری).
انتهای پیام