۰

مدیریت سیاسی امام موسی صدر اینگونه بود

پس از ربودن امام موسی صدر در شهریور ۵۷، دیگر راه و روشش یافت نمی شود و رهرویی نیست تا پای در جای پایش بگذارد...
کد خبر: ۲۴۹۴۵
۱۰:۰۰ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش «شيعه نيوز» ، فرید مدرسی در خبرآنلاین نوشت: امام موسی صدر برای هر بخش از جامعه حسابی ویژه باز كرده بود و چشم بر هیچ طبقه یا جریانی نمی بست. همه را به كمك می گرفت و هیچ كس را فراموش نمی كرد. او مدیری همه جانبه نگر و رهبری فراجریانی بود. او افكارش را به نخبگان، سیاسیون و مردم تحمیل نمی كرد، بلكه آنچنان آن را عرضه می كرد كه آنان پس از اندك زمانی آن را می پذیرفتند و خودشان تشنه آن می شدند.
پس از ربودن امام موسی صدر در شهریور ۵۷، دیگر راه و روشش یافت نمی شود و رهرویی نیست تا پای در جای پایش بگذارد...

امام موسی صدر چهره اش آشناست و نامش شهره شهر. در لبنان قدم به قدم تصویرش در خانه، مغازه و خیابان ها دیده می شود و در ایران خیابان ها و مدارس را به نامش لقب داده اند. اما او نیست و همچون خودش، مكتبش فراموش شده است. پس از ربودنش، دیگر راه و روشش یافت نمی شود و رهرویی نیست تا پای در جای پایش بگذارد.

او مكتبی را تاسیسی كرد كه توانست از كوچه پس كوچه های قم بگذرد و آن را در خاورمیانه و دنیای معاصر به نمایش بگذارد و كسی توان رد و طرد آن را نیابد. او این مكتب را رسمیت داد و منزلگه تمامی صاحبان قدرت بر او گشوده شد؛ تا لااقل اگر به كلامش عمل نكنند، در ظاهر از پایبندی به آن بگویند. كلام و رفتارش آنچنان منطقی و اخلاقی بود كه مخالفانش هم گریزی نداشتند تا آن را در عیان نفی كنند. چراكه مكتب صدر، مكتبی فراتر از خطكشی های مذهبی، سیاسی و جغرافیایی مرسوم بود.

سیدموسی صدر پایش را از جبهه بندی های روز فراتر گذاشته بود و با ادبیاتی سخن می گفت كه مقبول دوست و دشمن بود. او وقتی شعائر تشیع را ترویج می كرد، از اصولی یاری می گرفت كه مورد تایید نه تنها شیعیان بلكه دیگر فرق باشد؛ البته بدون نفی اصول دیگر. اگر با آرای دیگر عالمان مرزبندی داشت، سعی می كرد جبهه گیری اش را به گونه ای به نمایش بگذارد كه مانعی برای اهدافش نشوند.

وقتی از سیاست حرف می زد، آنگونه نظر می داد كه مخالفانش هم نمی توانستند بگویند این روش صحیح نیست. بلكه بر اساس ظن و گمان برچسب می زدند كه این برچسب ها كارایی نداشت و مقبول افكار عمومی قرار نمی گرفت. البته در مواجهه با سیاستمداران و رهبران سیاسی - مذهبی نیز به دنبال همرنگی مطلق آنان با افكارش نبود و تلاش می كرد از هر كدام بر اساس موقعیتشان یاری بگیرد.

صدر مردم شناس بود و با آنان زندگی كرده بود. از این رو، دغدغه ها و ریزترین رفتارهایشان را می فهمید و نسخه ای می نوشت كه قابلیت اجرایی شدن داشته باشد. او دغدغه های روزمره، ارزش های دینی و علایق سیاسی شیعیان لبنان را می شناخت. اگرچه خود فراتر از آنان فكر می كرد، اما بلند بلند آن را فریاد نمی زد. بلكه تا آنجایی سخن می گفت كه آنان همراه باشند و اهدافش؛ لااقل به صورت حداقلی عملی شود. البته تمامی این رفتارها در چارچوب اخلاقی اش قرار داشت.

امام موسی صدر برای هر بخش از جامعه حسابی ویژه باز كرده بود و چشم بر هیچ طبقه یا جریانی نمی بست. همه را به كمك می گرفت و هیچ كس را فراموش نمی كرد. او مدیری همه جانبه نگر و رهبری فراجریانی بود. او افكارش را به نخبگان، سیاسیون و مردم تحمیل نمی كرد، بلكه آنچنان آن را عرضه می كرد كه آنان پس از اندك زمانی آن را می پذیرفتند و خودشان تشنه آن می شدند.

اینگونه بود كه در دو دهه حضور در لبنان، بدون حمایت های قدرتمندان آن روز لبنان، نه تنها خود جایگاه بزرگ یافت، بلكه شیعیان را نیز بر صدر نشاند. از این رو، آنان كه در عرصه عمل نتوانستند او را مغلوب كنند و انزوا را به جامعه شیعی لبنان بكشانند، تنها راهكار را حذف فیزیكی یافتند و او را ربودند.

پس از او، دیگران روشی دیگر برگزیدند؛ چه آنهایی كه او را دوست می داشتند و چه آنهایی كه چشم دیدینش را نداشتند. هر دو جماعت باردیگر مرزها را مستحكم خط كشی كردند و دیوارهای اختلاف را بنا كردند و از هر فكری دژی مستحكم ساختند كه گویا حق همین است و بس. مرزبندی های مذهبی همچون گذشته برافراشته شد، جریان های سیاسی پررنگ شدند و مردم در دسته های كوچك مقابل یكدیگر جبهه گیری كردند. اینگونه بود كه دیگر همچون گذشته از مكتب موسای صدر خبری نیست...
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: