به گزارش «شیعه نیوز»، سخنان رئیسجمهور فرانسه در توهین به دین اسلام موجب خشم گسترده مسلمانان در سراسر جهان شده است. «امانوئل مکرون» اخیراً در مراسم یادبودی که در دانشگاه سوربن برگزار شد، گفت: «ما از نقاشیها و کاریکاتورها دست نخواهیم کشید، گرچه برخی عقبنشینی کنند»؛ چیزی که مسلمانان آن را تشویق مکرون به تداوم انتشار کاریکاتورهای موهن به پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله دانستند.
پایگاه خبری «المصری الیوم» در گزارشی به قلم «محمد عبدالقادر» با عنوان «ای مکرون این پیامبر خداست...خاورشناسان درباره رسول خدا(ص) چه میگویند»، مهمترین سخنانی را که مستشرقان غربی در مورد پیامبر رحمت(ص) و در دفاع از ایشان بیان کردهاند برجسته کرده است تا مشخص شود که چه اندازه به پیغمبر خدا تهمت، دروغ و نیرنگ میبندند.
«صد رتبهبندی مؤثرترین چهرههای تاریخ»، کتابی به قلم «مایکل هارت» نویسنده اهل ایالات متحده آمریکاست که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد. در این کتاب اولین شخصی که در لیست هارت قرار گرفته به عنوان رتبه اول چهرههای تاریخ، پیامبر اسلام، محمد(ص) است.
او در این کتاب در مورد انتخاب پیامبر اسلام به عنوان تأثیرگذارترین شخصیت در تاریخ بشریت میگوید: انتخاب من در قرار دادن نام محمد(ص) در بالاترین جایگاه لیست چهرههای جهانی ممکن است بعضی افراد را شگفتزده کند و مورد پرسش دیگران واقع شود؛ اما او تنها مرد تاریخ است که در ابعاد معنوی و مادی به شکل خارقالعادهای موفق بود. محمد یکی از بزرگترین ادیان تاریخ را پایهگذاری و ترویج کرد و رهبر سیاسی تأثیرگذاری شد. امروز سیزده قرن پس از وفاتش نفوذ او همچنان نیرومند و فراگیر بوده و از او تأثیرگذارترین شخص تاریخ بشریت ساخته است.
هارت میگوید: «پیامبران دیگری هم آغازگر گسترش پیامهای بزرگی بودند، اما قبل از تمام کردن کار خود درگذشتند و محمد(ص) تنها کسی است که ریاست دینی خود را تکمیل و احکام دین اسلام را معین کرد و ملتهایی به آنها در طول حیات پیامبر ایمان آوردند و از آنجا که در کنار دین دولت جدیدی را ایجاد کرد، در زمینه دنیوی نیز قبایل را به یک ملت و ملتها را در یک امت متحد کرد و بنیان زندگی آنها را مهیا و مسائل دنیوی را ترسیم کرد و آنها را در نقطه آغازین جهان قرار داد.»
ویلیام مونتگمری وات (۱۴ مارس ۱۹۰۹ تا ۲۴ اکتبر ۲۰۰۶) هم که استاد رشته زبان عربی و مطالعات اسلامی در دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند و برجستهترین مفسر غیرمسلمان در غرب به حساب میآمد، دو کتاب از زندگینامه حضرت محمد(ص) تألیف کرده، یکی «محمد در مکه» و دیگری «محمد در مدینه» که آن را در سال ۱۹۵۳ به رشته تحریر درآورد. او در کتاب محمد در مکه آورده است: «آمادگی این مرد برای تحمل آزار و شکنجه در راه اعتقاداتش، افزون بر ذات اخلاقی متعالی کسانی که به او ایمان آوردند و پیرو او شدند و او را پیشوا و رهبر خود دانستند در کنار عظمت و شکوه دستاوردهای محمد، نشانه عدالت و صداقت ذاتی ریشهدار در وجود اوست.»
«برتلی سانت هیلر»، مستشرق آلمانی، (۱۷۹۳- ۱۸۸۴) در کتاب خود با نام «شرقیها و عقاید آنها» نوشته است: محمد رهبر یک حکومت و مراقب زندگی و آزادی ملت و افرادی که مرتکب جنایت میشدند بود. متناسب با اوضاع زمانه و احوال قبایل شهری نشده و غیرمدنی که پیامبر در میان آنها میزیست، مجازات در نظر میگرفت. همه را به خدای یگانه فراخواند و در این دعوت حتی با دشمنانش با رأفت و عطوفت رفتار کرد و دو صفت که از ارزندهترین صفات بشری است در شخصیتش دیده میشد که عدالت و رحمت بود.
«ادوار مونته»، فیلسوف و مستشرق فرانسوی، (۱۸۱۷ ـ ۱۸۹۴) نیز در کتاب خود «العرب» مینویسد: «محمد به نیت پاک و ملاطفت و انصاف در حکم دهی و پاکی در بیان افکار و تحقق بخشی به آن معروف بود و در یک جمله او پاکترین و دیندارترین و دلسوزترین شخصیت زمان خود و قویترین فرد در حفظ زمام امور بود که مردم را به حیاتی رهنمون شد که هرگز خواب آن را هم ندیده بودند و دولتی پیشرفته و دینی برای آنان تأسیس کرد که تا امروز پابرجاست.»
«ژان ژاک روسو»، نویسنده سوئیسی، نظریهپرداز سیاسی و از برجستهترین نمایندگان فلسفه روشنگری سده هجدهم، درباره پیامبر(ص) گفته است: «تا به امروز جهان مردی را ندیده است که بتواند ذهنها و قلبها را از پرستش بتها به پرستش خدای واحد سوق دهد، جز «محمد» و اگر او زندگی خود را صادقانه و با امانتداری آغاز نمیکرد، نزدیکترین افرادش هم به او اعتقادی نداشتند به ویژه پس از اینکه پیام آور خدا برای قومی شد که عقلها و دلهایشان سخت و سنگ شده بود؛ اما خدایی که او را برای انتقال پیام خود برگزیده بود او را از طفولیت آماده کرده بود. از همین رو محمد، فردی متفکر، عاشق طبیعت و متمایل به انزوا و بزرگ شدن در تنهایی بود.
«توماس ارنولد»، نویسنده و شرقشناس انگلیسی، در کتاب «دعوت به اسلام» مینویسد: «قبل از وفات محمد تقریباً همه شبهجزیره عربستان مطیع او شدند و در کشورهای عربی که قبلاً تسلیم هیچ شاهی نبودند، وحدت سیاسی ایجاد شد و آنان تابع یک فرمانروای مطلق شدند و محمد با رسالت خود در میان قبایل مختلف کوچک و بزرگ که از نزاع و درگیری با یکدیگر دست نمیکشیدند، یک امت واحد را ایجاد کرد و با ایده دین مشترک با رهبری واحد، قبایل متعدد را در یک نظام سیاسی واحد جمع کرد، نظامی که امتیازات آن با سرعتی شگفتآور و چشمگیر آشکار شد.
«آلفونس لامارتین»، اندیشمند فرانسوی، میگوید که بزرگترین حادثهای که در زندگی من اتفاق افتاد این بود که زندگی رسول الله را کامل مورد بررسی و پژوهش قرار دادم و عظمت و جاودانگی آن را دریافتم. افراد مشهور اسلحه ساخته، قانون وضع کرده، امپراطوریهایی تأسیس کردند؛ اما این مرد، محمد(ص) ارتشی را فرماندهی نمیکرد، قانون وضع نمیکرد، امپراطوریها را اداره نمیکرد و بر مردم حکومت نمیکرد؛ اما میلیونها نفر را که در آن زمان یکسوم جهان را شامل میشدند، هدایت میکرد و فقط این نبوده بلکه باعث از بین رفتن عقاید و باورهای غلط نیز شده بود.
«برنارد شو»، نویسنده انگلیسی، میگوید: زندگی رسول اسلام را بارها و بارها به دقت خواندم و در آن جز خلقت را به نحو شایسته آن ندیدم و چقدر آرزو کردم که این دین راه و روش تمام جهانیان باشد.»
«راما کریشنا»، پیشوای مذهب هندو(۱۸۸۶) در کتاب محمد پیامبر نوشت: شناخت شخصیت محمد از همه جنبههای آن ممکن نیست، اما آنچه میتوانم ارائه دهم یک نگاه اجمالی به زندگی او از تصاویر پی در پی زیباست. او محمد پیامبر، محمد سلحشور، محمد تاجر، محمد سیاستمدار، محمد خطیب، محمد اصلاحگر، محمد جانپناه یتیمان، محمد حامی بردهها، محمد آزادکننده کنیزان و محمد عدالتگر است. همه این نقشهای شگفتانگیز، او را به یک قهرمان تبدیل کرد.»
«لئو تولستوی»، ادیب مشهور روسی ۱۸۲۸ ـ ۱۹۱۰ و نویسنده آثاری پربار درباره نفس انسانی میگوید: فخر محمد همین بس که امتی ذلیل را از بند سنن و آداب جاهلیت رهایی بخشید و راه رشد و ترقی را در برابر آنان باز کرد و شریعت محمد به دلیل انسجام آن با عقل و حکمت بر تمام جهان حکم خواهد کرد.
«ویلیام مویر انگلیسی» در کتاب «تاریخ محمد» نوشت: «محمد، نبی مسلمانان، از زمان کودکی به دلیل اخلاق شریف و رفتار نیک به امین ملقب شد و گذشته از این شخصیت وی به گونهای است که هیچ وصف کنندهای را یارای توصیف حالات عالی وی نیست و به دلیل نادانی و اطلاع کم خود، هرگز وی را به درستی درک نخواهد کرد و البته کسی که در تاریخ پرشکوه حیاتش که او را در صدر پیامبران و اندیشمندان جهان قرار داد، اندیشه و تحقیق کند تا حدی به حدود شخصیت وی آگاهی مییابد.»
«برتراند راسل»، یکی از فیلسوفان بزرگ بریتانیا و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۵۰، گفت: «من در مورد اسلام و پیامبر اسلام خواندهام و متوجه شدم که این یک دین است که آمده تا به دین جهان و بشریت تبدیل شود و آموزههایی را که محمد آورد هنوز تشریح و بررسی میکنیم و بالاترین جوایز را به خاطر آن میگیریم.»
ادوارد براون، پژوهشگر فرانسوی، در كتاب «تاریخ تمدنها در جهان» مینویسد: «محمد بن عبدالله پیامبر عرب و خاتم پیامبران برای اعراب و كل مردم دین جدیدی را بشارت داد و دعوت به پرستش خدای یگانه کرد و شریعت در تبلیغ او تفاوتی با اعتقاد و ایمان ندارد. او یک اقتدار الهی الزامآور دارد که نه تنها امور دینی، بلکه امور دنیایی را نیز کنترل میکند. بنابراین زکات را بر مسلمان واجب می داند، جهاد علیه مشرکان و گسترش دین حنیف را تکلیف میکند. یک نظام اجتماعی که فراتر از سیستم قبیلهای اعراب قبل از اسلام بود ایجاد کرد و بدین ترتیب وحدت دینی منسجمی برای شبهجزیره عربستان حاصل شد، چیزی که قبلاً شناخته نشده بود.
«گوستاو لوبون»، شرقشناس فرانسوی، (۱۸۲۱-۱۹۲۱) میگوید: اگر ارزش مردان با عظمت اعمالشان سنجیده شود، محمد [صلی الله علیه و آله و سلم] یکی از بزرگترین افرادی بود که تاریخ آنها را میشناخت و برخی از دانشمندان غربی عدالت و انصاف را در قبال محمد(ص) رعایت میکنند، گرچه تعصب مذهبی بینش بسیاری از مورخان را که به لطف او شناخته شدهاند، کور کرده است.
«آن بیزیت» در کتاب «زندگی و آموزههای محمد »(انتشارات مادرس ۱۹۳۲ ) آورده است: «ممکن نیست که کسی زندگی و شخصیت نبی بزرگ اسلام را مطالعه کند و بداند که وی چگونه زندگی کرد و مردم را آموزش داد، مگر آنکه به ارج نهادن و ستایش این پیامبر بزرگ بپردازد و با آنکه شاید مطالبی تکراری و شناخته شده برای برخی مردم را بازگو کنم ولی خود هرگاه که این مطالب را میخوانم با اعجاب و شگفتی و بزرگداشت بیشتری این معلم بزرگ عرب را میستایم. آیا میخواهی بگویی که مردی که در عنفوان جوانی خود در ۲۴ سالگی با زنی که چندین سال از خودش بزرگتر بود و مدت ۲۶ سال تا ۵۰ سالگی خود به او وفادار ماند و حتی یکبار پایش نلغزید یا حتی فکر اختیار همسر دیگری را هم نکرد در این سن که تمام شهوات جنسی و جسمی فروکش کرده است برای اشباع تمایلات و شهوتهای جنسی ازدواج کرده است! حکم دادن درباره زندگی انسانها به این روش نادرست و خارج از انصاف است.»
بیزیت مینویسد: «اگر به زنانی که پیامبر با آنها ازدواج کرده بنگری درخواهی یافت که این ازدواجها یا سبب و دلیلی برای هم پیمانی با قبیلهای به نفع پیروان و دینش و یا برای دست یافتن به منافعی بوده که اصحابش را بهرهمند میساخته و یا زنی که وی را به همسری گرفته شدیداً محتاج حمایت بوده است.»
«واشینگتن اروینگ»، خاورشناس آمریکایی، در کتاب زندگی محمد نوشته است: «محمد آخرین پیامبر و بزرگترین پیامبر فرستاده شده از سوی خداوند متعال برای دعوت مردم به پرستش خدا بود. اقدامات رسول خدا(ص) پس از فتح مکه نشان داد که او یک پیامآور و نه یک رهبر پیروز است. او در برابر شهروندان خود رحمت و ترحم کرد، اگرچه در موقعیتی مستحکم قرار گرفت؛ اما موفقیت و پیروزی او با رحمت و بخشش تاجگذاری شد.
«لورا وشیا واگلری»، شرقشناس ایتالیایی، در کتاب «دفاع از اسلام» نوشته است: «محمد همیشه به اصول الهی پایبند بود با پیروان ادیان الهی بسیار مدارا میکرد. او میدانست چگونه در برابر بت پرستان صبر پیشه کند.»
«مهاتما گاندی» در مصاحبهای در مورد خصوصیات محمد(ص) میگوید: «من میخواستم ویژگیهای مردی را بدانم که قلب میلیونها انسان را تسخیر کرده است و کاملاً متقاعد شدم که شمشیر وسیله رسیدن اسلام به جایگاه والای آن نبوده است. سادگی رسول با دقت و صداقت در قول و وعدههایش، از خود گذشتگی او نسبت به دوستان و پیروانش، و شجاعت و اعتماد مطلق او به پروردگار و پیام او همان چیزی است که راه را برای او هموار کرد و بر مشکلات فائق آمد.»
«مستر سنکس» مستشرق آمریکایی ۱۸۳۱ – ۱۸۸۳ در کتاب دیانت عرب نوشته است: محمد ۵۷۰ سال پس از مسیح به دنیا آمد و وظیفه او رشد دادن عقل بشری با بنیانگذاری اصول اولیه اخلاق فاضلانه و بازگرداندن عقل بشری به اعتقاد به خداوندی یگانه و زندگی آخرت بود.اندیشه دینی اسلامی به حقیقت رشد عظیمی در جهان ایجاد کرد و عقل بشری را از قید و بندهای سنگینی که در اطراف معابد به دست کاهنان بتپرست بر گرده آن سنگینی میکرد، رهایی بخشید.