به گزارش «شیعه نیوز»، ژان باپتیست تاورنیه، جهانگرد و بازرگان فرانسوی که در عصر صفوی بارها به ایران و مشرق آمده درباره ایرانیان میگوید: «آتش زیاد درست نمیکنند، زیرا چوب در آنجا خیلی گران و بسیار کمیاب است.» (۱) با توجه به پوشش جنگلی ناچیز فلات ایران این گزارش صحت دارد و بیشک تهیه چوب و برپایی بخاریهای هیزمی برای بیشتر ایرانیها هزینه زیادی داشت. این شرایط زمینه برپایی کرسی را فراهم کرد.
جعفر شهری پژوهشگر معاصر، این وسیله گرمکننده را بدینگونه شرح میدهد: «چهارپایه بزرگی از چوب و سطوح مختلف از یک ذرع در یک ذرع تا زیادتر و در بعضی در شکل مستطیل با سه وجب بلندی که لحاف به اندازه پوشش از ابعاد چهار در چهار تا هفت در هفت و کمتر و زیادتر به روی آن انداخته با جاجیم و چادر شب سفید آن را پوشانده مزین میساختند و به تناسب کوچکی و بزرگی کرسی مجمعهای مسی برای قرار دادن چراغ یا سماور و مثل آن رویش گذاشته، اطرافش را پشتی یا رختخواب نهاده به زیرش میرفتند.»
در زیر کرسی یک منقل قرار میگرفت که حرارت زیر آن را تأمین میکند. آماده کردن آن بهطور سنتی روشی مخصوص به خود را داشته است؛ ابتدا ته و درزهای منقلی را با گچ خیس کرده کاملاً میپوشاندند. سپس داخل آن را خاکستر الک کرده میریختند و وسط خاکسترها را گود کرده، خاکه زغال ریخته، آتش زغال میگذاشتند و باد میزدند تا آتش زغال به خاکه زغالها برسد.
سپس به آهستگی و ملایمت روی آن را با کفگیر خاکستر داده، خاکسترهای دور منقل را به دور خاکهها و آتش رو برگردانده، فشرده و صاف میکردند. سپس منقل را برای از بین رفتن بوی زغال مدتی در فضای آزاد باقی گذاشته و سپس زیر کرسی قرار میدادند.
البته هر چند ساعت یکبار یک لایه از خاکستر روی آن را پس زده، آتشش را تند میکردند. این روش آتش کردن مخصوص اولین منقلی بود که زیر کرسی قرار داده میشد. از اینجا به بعد، هربار منقل را «خاکه رو خاکه» میکردند.
به این ترتیب که آتش باقیمانده ته منقل را با خاکانداز برداشته، خاکه تازه در منقل ریخته، آتش را مجدداً رویش میریختند و خاکستر میدادند، که بیشتر زنان وظیفه چنین کاری را داشتند. البته یک روش دیگر نیز برای تهیه آتش گلولهای بود که از خاکه زغال تهیه میشد.
به این ترتیب که در تابستان خاکه زغالها را در طشت آبی میریختند، شنهای آن که تهنشین میشد، زغالهای روی آب مانده را جمع میکردند و با دست به شکل گلولههایی سفت و فشرده مانند کوفته برنجی درآورده و در آفتاب خشک میکردند.
سپس در زمستان دو، سه تا از این گلولهها را در اولین آتش در ته منقل گذاشته، رویش را خاکه و آتش میدادند و باقی مراحل به شکل مذکور اجرا میشد. در این میان جدای از منقل برای گرم کردن کرسی از «چاله کرسی» نیز استفاده میشد که بیشتر در میان خانوادههای بیبضاعت که توانایی تهیه منقل را نداشتند مرسوم بود، که البته شرط آن هم داشتن اتاقی بود که «زیر پر» باشد و بتوان در آن چالهای کند. این چاله را در محل مورد نظر میکندند، دورش را گچ کشیده و صاف میکردند و آتش را در آن درست کرده، کرسی را رویش برمیگرداندند.
در این روش لازم بود که میز کرسی روی پایههای کناری بالا زده شود و پس از آماده شدن آتش سر جای خود قرار گرفته و به اصطلاح برگردانده شود. البته جدای طبقه اجتماعی، چاله کرسی را به این منظور نیز حفر میکردند که منقل یا ظرف مخصوص زغال کرسی (استنبلی) را داخل آن قرار میدادند و این باعث میشد، موقع قرار دادن پا در زیر کرسی با منقل و آتش برخورد نکند.
از آنجایی که این شیوه بیشتر به کار فقرا میآمد و این خانوادهها توانایی دو جا آتش روشن کردن را نداشتند، از آتش کرسی برای پخت غذا نیز استفاده میکردند، در مواردی نیز برای گرم ماندن غذای پدر خانواده که از محل کار آمده و دیرتر از سایرین غذا تناول میکرد، غذای او را زیر کرسی میگذاشتند که گاه بر اثر بیاحتیاطی بچهها، پایشان به ظرف غذا خورده و آن را روی فرش یا منقل سرازیر میکردند.
بعدها سازنده کرسی برای جلوگیری از این اتفاقات میخ یا قلاب کوچکی در سقف کرسی ایجاد میکرد که به آن چند رشته سیم بسته و ظرف غذا را داخل این نگهدارنده در معرض حرارت ملایم منقل قرار میدادند. (۳)
در میان مردم ایران نشستن دور کرسی فقط برای گرم شدن نبود، بلکه اعضای خانواده از کوچک تا بزرگ، دوست و غریبه را دور هم جمع میکرد و مهرورزی و پیوندهای خانوادگی را تقویت میکرد. این تأثیر تا جایی بود که نشستن دور کرسی آدابی داشت چنانکه بزرگ ترها در دورترین فاصله از در اتاق به معنایی در بالای اتاق و کودکان جایی پایینتر از اتاق مینشستند.
نکته جالب اینکه کرسی در طول تاریخ مورد توجه مسافران و جهانگردان اروپایی قرار گرفته است. پیتر دلاواله همزمان با صفویان در بخشی از سفرنامهاش درباره کرسی و چگونگی استفاده از آن نوشته است که با آغاز زمستان مردم در روی کورهای برافروخته از زغال چهارپایهای به شکل یک میز کوچک گذاشته و روی آن را با پارچهای ضخیم مملو از پنبه میپوشاندند که با آن مانع از خارج شدن گرما از درون آن چهارپایه یا همان کرسی شوند. (۴)
ژان شاردن سیاح فرانسوی درباره کرسی و چگونگی گرم کردن آن آورده است: «.. طرز دیگر گرم کردن اتاق چنان است که در کف اتاقهای مخصوص نشیمن زمستانی، گودالی به عمق ۱۵ یا ۲۰ شست و بنا به وسعت اتاق به قطر شش یا هفت پا حفر میکنند و روی آن میزی چوبی به ارتفاع یک پا و قطری یک پا بیش از قطر چاله جای آتش میگذارند و روی آن یک یا دو پوشش ضخیم چنان میگسترانند که از هر طرف مقداری آویخته شود.
وقتی بخواهند آن را گرم کنند مقداری آتش کاملاً افروخته یا اخگر در چاله میان حفره میریزند و برای اینکه آتش دوام بیشتر کند رویش را با قشری از خاکستر میپوشانند. برای گرم شدن دور میز مینشینند و پوشش آن را که از هر طرف آویخته شده تا سینه روی خود میکشند. حرارتی که از چاله داخلی این میز منتشر میشود بسیار ملایم و مطبوع و چنان آرام بخش است که خواب به دیدگان میآورد…» (۵)
با ورود هنر عکاسی در دوران قاجار، تصاویری از ایرانیان آن دوره در کنار کرسی به جا مانده است که حکایت از حضور ریشهدار این وسیله گرما بخش دارد. در عکسهای آنتوان سوروگین پرکارترین عکاس دوران قاجار و پدر عکاسی اجتماعی ایران، عکسی از دو زن ایرانی نشسته زیر کرسی در زمان قاجار وجود دارد که از پیوند عمیق این وسیله با جامعه حکایت میکند.
با وجود کشف چاههای نفت در اواخر دوره قاجار و جایگزینی تدریجی این ماده بهعنوان سوخت گرمایشی در دوره پهلوی، گرمای کرسی همچنان رونقبخش بسیاری از دورهمیهای ایرانیان بود. حتی در روزگار کنونی نیز ساکنان بعضی از روستاها با برپایی کرسی بیگانه نیستند و برای گرم کردن خودشان از آن استفاده میکنند.
کرسی در روزگار کنونی علاوه بر گرمابخشی برای سلامتی فواید زیادی دارد که از آن جمله میتوان به رفع کمخونی، پاکسازی بدن، تقویت حافظه، درمان آرتروز و کاهش قند خون اشاره کرد.
زیرا پاها در زیر آن آرامآرام گرم میشوند و در این حالت مغز استخوان که کارش خونسازی است شروع به فعالیت میکند، زیر کرسی عروق گشادتر شده، به مغز سریعتر خون میرسد، همینطور گرمای پاها در بهبودی درد زانو، کمردرد و آرتروز نقش دارد. (۶) بنابراین بهتر است، از طرف محافل علمی برای ترویج و نوسازی آن تلاش شود.
کتابنامه:
۱-تاورنیه، ژان باپتیست، ۱۳۸۲، سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، نشر نیلوفر، ص. ۳۸،
۲-شهری، جعفر، ۱۳۷۸، تاریخ اجتماعی ایران در قرن سیزدهم، انتشارات رسا
۳-زرگریان، محسن، ۱۳۸۸، کرشمه کرسی، مجله گردشگری، ش. ۲۴-۲۳، ص. ۷۴،
۴-دلاواله، پیترو، ۱۳۴۸، سفرنامه، ترجمه شعاعالدین شفا، نشر کتاب، ص. ۶۷،
۵-شاردن، ۱۳۷۲، سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، ج. ۲، نشر توس، ص. ۸۷۶،
۶- www.iribnews.ir