به گزارش «شیعه نیوز»، عبدالله بن جعفر بن ابوطالب برادرزاده علی بن ابی طالب بود. پدرش جعفر از اولین اسلام آورندگان بود و جزو مسلمانانی بود که به حبشه مهاجرت کردند.[۱] او همسر دختر علی، زینب کبرا بود.
چند نفر از بزرگان و نزدیکان اهلالبیت به همراه امام حسین (ع) به سمت کوفه نیامدند و در مدینه و مکه ماندند یکی از این افراد عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب (س) است که در زیر به علل عدم حضور ایشان میپردازیم.
عبدالله بن جعفر همسر گرامی حضرت زینب (س) چگونه شد که همراه کاروان امام حسین (ع) به کربلا نرفتند دلایلی که گفته میشود خیلی محکمه پسند نیست مانند:
۱. دلیل نابینا بودن عبدالله صحیح نیست؛ چون روایت است که وقتی کاروان کربلا برمیگردند، عبدالله حضرت زینب (س) را نمیشناسد و میبیند چقدر خانم شکسته شدند.
۲. کهولت سن هم نمیتواند دلیل دیگر باشد؛ چون حبیب و عوسجه و انس هم پیر بودند و امام سجاد (ع) مریض بودند، ولی رفتند.
۳. از همۀ اینها گذشته، امانخواهی عبدالله از بنیامیه برای ممانعت و نگهداری حضرت از قیام. آیا انسان به مقام عبدالله شک نمیکند؟
پیش از پرداختن به پاسخ صحیح، نخست بیان نکاتی لازم به نظر میرسد:
۱. شهدای کربلا: دربارۀ شهدای کربلا باید گفت آنها انسانهایی بودند که جهاد در راه خدا را معنایی شگرف بخشیدند. آنها نشان دادند قیام در راه خدا درهرصورت پیروزی بزرگی است. آنها کشته شدند و در ظاهر شکست خوردند، اما درواقع به پیروزی واقعی رسیدند و با مرگ، جاودانگی را به دست آوردند و خود را محبوب درگاه الهی کردند. آنها به مقامی رسیدند که کمتر کسی را توان رسیدن به مقام آنهاست. این فضیلت برای آنها به حدی بوده که آنها را با شهدای جنگ بدر یکسان دانستهاند.[۱] آنها با مرگ در راه خدا به حیاتی دست یافتند که معنای واقعی زندگی بود.
۲. حضور نداشتن برخی افراد موجه در کربلا: برخی از افراد سرشناس و موجه در قیام کربلا حضور نداشتند و عذر نبودن آنها نیز تا حدودی قابل توجیه است؛ ازاینجهت بهصرف نبودن در کربلا از رستگاری و ایمان دور نمیشوند. هرچند غایبان در نهضت کربلا ضرر بزرگی کردند که توفیق شهادت در کنار اباعبدالله را به دست نیاوردند، اما این به معنای خروج آنها از ایمان نیست. درهرصورت اینگونه نیست که هرکسی که در کربلا حضور نداشت جزو خیانتکاران به قیام اباعبدالله باشد؛ بلکه حتی بسیاری در زمرۀ مؤمنان قرار میگیرند. اگرچه آنها را یارای برابری با شهدای کربلا نیست و شهدای کربلا به فضیلتی دست یافتند که کمتر بشری را قدرت رسیدن به آن است.
در اصل تشیع ثابت شده که ارکان ایمان توحید، عدل، نبوت و امامت است و مقام و شأن محمد بن حنفیه و عبدالله جعفر و امثال اینها بزرگتر و عظیمتر از این است که خلاف حق اعتقاد داشته باشند
علامه حلی نیز تأییدی بر این مطلب دارد که عبدالله جعفر و امثال او را نباید به دلیل حضور نداشتن در کربلا، از ایمان خارج دانست.
علامه مجلسی به نقل از علامه حلی میگوید: «در اصل تشیع ثابت شده که ارکان ایمان توحید، عدل، نبوت و امامت است و مقام و شأن محمد بن حنفیه و عبدالله جعفر و امثال اینها بزرگتر و عظیمتر از این است که خلاف حق اعتقاد داشته باشند و از ایمانی که با آن ثواب دائم کسب میکردند و از عقاب خلاصی مییابند، خارج شوند.»
شخصیت عبدالله
عبدالله فرزند جعفر طیار از صحابۀ بزرگ رسول خدا (ص) و برادر امیرالمومنین علی (ع) بوده است که شأن و منزلتی عظیم در تاریخ اسلام دارد. جعفر از زعمای مسلمانانی بود که به حبشه هجرت کردند. عبدالله اولین مولود از مسلمانان است که در حبشه به دنیا آمد و پس از بازگشت به حجاز در خدمت پدرش جعفر ملازمت و خدمت رسول خدا (ص) میکرد و بعد از پدر سالها در کنف تربیت عباس بن عبدالمطلب زندگی میکرد.[۲]
عبدالله بهعنوان یکی از بزرگان بنیهاشم سالها در خدمت امیرالمومنین(ع) بود و او را در مواقع مختلف یاری میکرد. کتابهای تاریخی حضور او در جنگ صفین را نقل کردهاند.[۳]
این اعتقاد و باور عبدالله دربارۀ امام حسن و امام حسین (ع) نیز ادامه یافت و او تا حد توان به این دو بزرگوار خدمت رساند. نقل شده است: روزی معاویه در مدینه در مجلسی که تنها امام حسن و امام حسین (ع) به همراه عبدالله جعفر، ابن عباس و فضل بن عباس حضور داشتند رو به عبدالله بن جعفر کرد و گفت: «این شدت تعظیم و تکریم تو نسبت به حسنین(ع) چیست؟ ایشان از تو فاضلتر نیستند، پدر ایشان از پدر تو بهتر نیست و اگر نه این بود که مادر ایشان فاطمه زهرا (س) دختر رسول خداست میگفتم مادر تو اسماء بنت عمیس از مادر ایشان نیز کمتر نیست. عبدالله از این سخنان خشمناک شده و فرمود: معرفت و شناخت تو به این دو و پدر و مادر این دو اندک است. سوگند به خدا ایشان بهتر از من، پدر ایشان بهتر از پدر من و مادر ایشان بهتر از مادر من است.»
حال شخصیتی با این سابقه و اعتقاد؛ چرا در کربلا که میتوان آن را مسئلۀ بزرگ مسلمانان آن زمان و حتی آیندگان دانست، حضور نیافت؟
در تاریخ مجموعاً بهطورقطع علّت اساسی حضور نیافتن عبدالله جعفر در کربلا قید نشده است و نمیتوان بهراحتی علت حضور نیافتن وی را مشخص کرد
علل حضور نیافتن عبدالله بن جعفر در کربلا
البته تحلیل عبدالله از سفر امام (ع) این بود که وی به خاطر حفظ جان خود به عراق سفر میکند و انجام قیام و تشکیل حکومت خواست واقعی آن حضرت نیست. به این دلیل عبدالله با دلسوزی به امام (ع) پیشنهاد میدهد که از رفتن به کوفه صرفنظر کند و وقتی مصمم بودن امام (ع) را میبیند با فرستادن خانوادۀ خود ازجمله همسر و دو فرزند، تلاش در حفظ امام (ع) میکند.
در تاریخ مجموعاً بهطورقطع علّت اساسی حضور نیافتن عبدالله جعفر در کربلا قید نشده است و نمیتوان بهراحتی علت حضور نیافتن وی را مشخص کرد؛ جز اندکی از کتب مابقی به احتمالات در این باب متوسل شدهاند، اما عقیدۀ اکثر شیعیان بر این است که عبدالله جعفر پس از شهادت امام علی (ع) شدیداً مطیع امام حسن و امام حسین (ع) بود و تا حد توان آنها را یاری میکرد.
برای حضور نیافتن عبدالله در کربلا عللی را ذکر کردهاند که بهاختصار به بیان و بررسی آنها میپردازیم:
۱. یکی از علل مذکور در میان محققان، نابینایی عبدالله بوده است. این دلیل خالی از اشکال نیست؛ زیرا یک انسان نابینا طبیعتاً محدودیتهایی را در جامعه دارد و نمیتواند فعالیتهای اجتماعی چندانی داشته باشد؛ اما عبدالله فعالیتهایی داشته که عادتاً از یک انسان نابینا بعید است. ازجمله فعالیتی که عبدالله در امان گرفتن برای امام حسین (ع) انجام داده، پذیرش نابینایی عبدالله را کمی سخت میکند. عبدالله به امام مینویسد: «اما بعد، من تو را به خدا سوگند میدهم که چون نامۀ مرا خواندی از این سفر بازگردی؛ زیرا من از این راهی که بر آن میروی بیمناکم، از اینکه هلاکت تو و پریشانی خاندانت در آن باشد و اگر امروز تو از میان بروی روشنایی زمین خاموش خواهد شد؛ زیرا تو چراغ فروزان راهیافتگان و آرزو و امید مؤمنان هستی، به راهی که میروی شتاب مکن تا من به دنبال این نامه خدمت شما برسم. والسلام.» بعدازاین عبدالله به نزد عمرو بن سعید رفت از او درخواست کرد اماننامه برای امام حسین (ع) بفرستد و او را آرزومند سازد که از این راه بازگردد. عمرو بن سعید نامه برای آن حضرت نوشت و ... پس وقتی عبدالله بن جعفر به آن حضرت رسید و نامه عمرو بن سعید را به او دادند، در بازگشت آن حضرت کوشش بسیار کردند، اما امام حسین (ع) قبول نکردند.[۴]
۲. برخی دیگر هم احتمال دادهاند شرکت نکردن او به اشاره و فرمان امام (ع) بود تا عبدالله برای حفظ بقیه بنیهاشم در مکه و مدینه باقی بماند.[۵]
او در آن زمان حدود ۷۰ سال سن داشت و شاید کهولت سن به همراه ناتوانی او سبب شد که امام (ع) قیام را بر وی واجب نکرده باشد. ازاینرو بهفرمان امام (ع) در جنگ شرکت نکرده باشد و برای حفظ بقیه بنیهاشم در مکه و مدینه باقی بماند.
۳. برخی عقیده دارند که عبدالله بن جعفر به دلیل اینکه بیماری در مدینه ماند؛ شاید در صورت تندرستی، او نیز در کربلا حضور پیدا میکرد.[۶] وجود مریضی به همراه اینکه خانواده خود را به کربلا فرستاد، ازجمله عواملی است که حضور نیافتن عبدالله در کربلا را توجیه میکند.
بنابراین با توجه به اینکه بین دو گزینۀ اخیر منافاتی وجود ندارد، میتوان چنین نتیجه گرفت که عبدالله بن جعفر به دلیل اینکه مریض بود و در آن زمان حدود ۷۰ سال سن داشت و همراه با کهولت سن و ناتوانی او سبب شد که امام (ع) قیام را بر وی واجب نکرده باشد. ازاینرو به فرمان امام (ع) در جنگ شرکت نکرده باشد و برای حفظ بقیۀ بنیهاشم در مکه و مدینه باقی بماند.
تأسف عبدالله از حضور نیافتن در کربلا و شهادت در رکاب آن حضرت و همچنین فرستادن خانواده خود با آن حضرت نیز، میتواند تأییدی بر گفتۀ ما باشد.
ازجمله عوامل دیگری که نشان میدهد عبدالله به خاطر حضور نیافتن در کربلا مقصر نیست، این است که بنیهاشم او را احترام میکردند و حضرت زینب (س) به عنوان همسر عبدالله او را بر حضور نداشتن در کربلا نکوهش نکرده
گناهکار نبودن عبدالله
همانگونه که بیان شد عبدالله با حضور نیافتن در کربلا، فضیلت بزرگی را از دست داد، اما این بدان معنا نیست که او را مقصر بدانیم؛ زیرا همانگونه که بیان شد شواهد و قراین بسیاری وجود دارد که عذر او موجه بوده و او خود میل به حضور در کربلا و شهادت در رکاب آن حضرت را خواستار بوده است و فرستادن فرزندان خود با عبدالله بن جعفر برای جهاد و شـهـادت در رکاب امام (ع)، دلیل روشنی است بر اینکه اصل قیام حسینی مـورد تـأیـیـد وی بـوده اسـت.
تأسف او از اینکه در کربلا حضور نداشته را میتوان از فحوای داستان او و غلامش به دست آورد. نقل شده وقتی خبر شهادت فرزندانش در کربلا را به وی دادند او گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» غلام عبدالله به نام ابو السلاسل در این زمان گفت: «این مصیبتی است که به سبب حسین بن علی (ع) دریافتیم.» عبدالله وقتی این جملات را شنید سخت برآشفت و سر و دهن غلام را با نعل کوفت و فرمود: «یابن اللخناء أ للحسین تقول هذا و الله لو شهدته لاحببت ان لا افارقه حتی اقتل معه: ای پسر زن زشت آیا در حق حسین (ع) اینگونه سخن میگویی؟ به خدا سوگند اگر در کنار او حضور داشتم دوست داشتم هرگز از وی جدا نشوم تا اینکه در نزد او شهید شوم.»
ازجمله عوامل دیگری که نشان میدهد عبدالله به خاطر حضور نیافتن در کربلا مقصر نیست، این است که بنیهاشم او را احترام میکردند و حضرت زینب (س) به عنوان همسر عبدالله او را بر حضور نداشتن در کربلا نکوهش نکرده و با او زندگی میکرده است و در تاریخ نقلی از آن حضرت که در ذم عبدالله باشد نیامده است. این خود گواه بزرگی است بر اینکه عبدالله از نگاه آنها مقصر نبوده است.
منبع: اسلام کوئست