به گزارش «شیعه نیوز»، بانوی مستبصر بوسنیایی گفت: ایران اولین کشوری بود که در جنگ بوسنی کمک کرد و کمکهای ایران بسیار موثر و جدی بود تا حدی که خیلی از کارشناسان بوسنیایی معتقدند اگر ایران نبود بوسنی هم نابود شده بود.
بوسنی و هرزگوین از جمله کشورهای اروپایی است که جمعیت مسلمانان در این کشور نیمی از کل جمعیت آن را در بر می گیرد. شاید جنگ بوسنی یکی از فجایع قرن بیستم باشد که طی آن، نسل کشی مسلمانان در اروپا از سوی قدرت های بین المللی آغاز شد و صرب ها هم عامل اصلی این کشتار بودند. این نبرد خانمانسوز از پنجم آوریل 1992 آغاز شد و تا 14 دسامبر 1995 ادامه یافت و طی آن بیش از 100 هزار نفر جانشان را از دست دادند. در روزهایی که کشتار وحشیانه مسلمانان در این کشور در جریان بود نماینده کلینتون گفته بود اگر حضور ایران در طی سالهای 92 تا 94 میلادی در بوسنی نبود، مسلمانی باقی نمیماند که ما مجبور شویم طرح دیتون را امضا کنیم بدین معنا که جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مسلمانان بی گناه این کشور نقش تاریخی داشته است.
مسلمانان بیش از یکسال و نیم مورد هجوم صربها و کرواتها بودند، یعنی حمله از تمام جهت های جغرافیایی شروع شده بود و این ملت که هیچ امکاناتی نداشتند، هیچ راهی هم جز دفاع نداشتند و جمهوری اسلامی در این اوضاع وارد صحنه شد.
«آمنه آرمینا» (آرمینا حاساگیچ) دانشجوی بوسنیایی ساکن قم تا ۱۷-۱۶ سالگی یک دختر اروپایی بود که در خانواده ای زندگی می کرد که ملزم به رعایت قوانین و شئونات اسلامی نبودند؛ اما وی تصمیم می گیرد با تلاش و کوشش و تحقیقات مستمر راه خود را در شناخت حقیقت پیدا کند.
بانو آرمینا حاساگیچ از کشور بوسنی که اسلام را آگاهانه انتخاب کرده، در گفتگویی پیرامون نحوه برگزیدن دین مبین اسلام و مکتب تشیع، آشنایی مردم کشورش با نقش جمهوری اسلامی ایران در بوسنی توضیحاتی ارائه کرده است.
متن گفت و گو به شرح ذیل است:
ـــ ابتدا خود را معرفی بفرمایید و در خصوص نحوه مسلمان شدن و آشنایی با دین مبین اسلام توضیح بفرمایید.
ـــ من «آرمینا حاساگیچ» اهل کشور بوسنی و هرزگوین هستم. حدود 8 سال پیش به ایران آمدم به قصد تحصیل و سپس در اواخر دوره کارشناسی ازدواج کردم . در حال حاضر مشغول به تحصیل در سطح کارشناسی ارشد هستم. در شهر کوچک زنیتسا در بوسنی به دنیا آمدم، کشوری که 50 در صد آن را مسلمانان اهل تسنن تشکیل می دهند. خانواده خودم در دوره کمونیسم بزرگ شده بودند و گرچه مذهب آنها اسلام بود، آنها اطلاعات کمی درباره اسلامداشتند و به رعایت قوانین و شئونات آن مانند حجاب یا نماز ملتزم نبودند.
من در دوره دبیرستان با مذهب تشیع اولین برخورد را داشتم. با مبلغین ایرانی که در آنجا مدرسه داشتند آشنا شدم. من نیز از دانش آموزان آن مدرسه بودم، ولی احساس نمی کردم که مذهب شیعه مذهب درستی باشد که این احساس به خاطر عدم اطلاعات و پیشداوری هایی بود که درباره تشیع در آنجا وجود داشت.
من از هفده سالگی تصمیم گرفتم که بیشتر درباره دین مطالعه کنم و مسیر درست زندگی را پیدا کنم. همیشه به خدا اعتقاد داشتم ولی مسیر صحیح رسیدن به آن را مطمئن نبودم.
با شنیدن داستان یک خانم آمریکایی که مسلمان و محجبه شد، من نیز احساس کردم که باید در مسیر خدای بزرگی که همه نعمتها را به ما داده، کاری انجام دهم و در هفده سالگی باحجاب شدم.
با مطالعات بیشتر درباره دین، متوجه شدم که اسلام فرقه ها و مذاهب زیادی داره که موجب سردرگمی من شد. من خیلی دوست داشتم بفهمم دقیقاً کدام یکی از این مذاهب حق است و میتواند برای زندگی راه درست تری ارائه دهد. با اتمام دوره دبیرستان وارد دانشگاه سارایوو شدم.
من چون هم کنجکاو بودم و هم دوست داشتم سؤالاتی که درباره دین برایم پیش آمد پاسخ بدم، این پیشنهاد را قبول کردم. من درسهای حوزوی را هم خواندم و چند سال اول اقامت من در ایران فقط تحقیق و جستجو و مباحثه بود.
خیلی دلم میخواست تشیع را خوب بفهمم و بعد بپذیرم. تلاش می کردم شبهه هایی که داشتم را مطرح کنم و از اساتید شیعه و سنی در بوسنی جواب بگیرم. خیلی نگران بودم که نکند من نتوانم راه درست زندگی را تشخیص بدهم. این نگرانی گاهی تبدیل به گریه یا حتی بی خوابی می شد.
سرانجام بعد از مطالعات گسترده خود را پیرو مکتب اهل بیت( علیه السلام ) دانستم.
ـــ نظرتان در خصوص حضور ایران طی سال های 92 تا 94 میلادی در بوسنی چیست و این حضور در حمایت از مسلمانان بوسنی چقدر تاثیر گذار بود؟
ـــ ایران اولین کشوری بود که در جنگ بوسنی به ما کمک کرد. کمکهای ایران بسیار موثر و جدی بود تا حدی که خیلی از کارشناسان بوسنیایی معتقدند اگر ایران نبود بوسنی هم نابود شده بود، حتی کسانی که ممکن است با سیاست کنونی ایران مخالفت داشته باشند. مردم هم کمکهای ایران را به یاد دارند مخصوصا کمکهای تسلیحاتی ایران. اما بعد از جنگ در حوزه فرهنگ و اقتصاد ایران حضور کم رنگ تری پیدا کرد و می توان گفت که آن منطقه را فعلا به نحوی از دست داده است. در واقع کشورهای غربی مخصوصا آمریکا از حضور ایران در بوسنی خشنود نبودند و چندین بار تاکید کردند که ایرانی ها باید بروند.
ـــ در حال حاضر جمعیت مسلمانان و شیعیان بوسنی چه تعداد هست و آیا مسلمانان به راحتی می توانند در این کشور با رعایت حجاب و شوونات اسلامی و عمل به دیگر مناسک اسلامی زندگی کنند؟
ـــ کل کشور بوسنی حدود 4 میلیون نفر جمعیت دارد که 51 درصد آن مسلمانان هستند. آماری از تعداد شیعیان آنجا در دسترس نیست و تعدادشان خیلی اندک است، البته بسیاری از آنها شیعه گری خود را اعلام نمی کنند. بلکه، در اکثر موارد و حوزه ها، رعایت شئونات اسلامی بلا مانع است، اما سختی هایی هم دارد. مثلا پیدا کردن غذا و شیرینی جات حلال، فضای ورزشی مناسب بانوان مسلمان، اختلاط زن و مرد در وسایل نقلیه عمومی، اداره ها، دست دادن با خانمها شاید مسائل کوچکی به نظر برسند ولی برای کسی که بخواهد دین خود را حفظ کند می تواند خیلی آزار دهنده باشد. البته بوسنی باز از این لحاظ از کشورهای دیگر اروپایی بهتر و فضای مناسبتری دارد. به هرحال تعداد زیادی از شهروندان آن مسلمان هستند.
ـــ دلیل حمله به مسلمانان بوسنی در سال هایی که جنگ علیه بوسنی در جریان بود و شاهد یک نسل کشی تاریخی بودیم چه بود ؟
ـــ دلیل جنگ و نسل کشی این بوده که بوسنی می خواسته از نظام کمونیستی یوگسلاوی که با ارزشهای اسلامی سازگاری نداشت و مردم مسلمان بوسنیایی را به رسمیت نمیشناخت، مستقل شود و از سلطه یک سیستم الحادی خارج شود.
سکوت اروپا و آمریکا در برابر فجایع کشتار مسلمانان بوسنی
ولی صربستان و صربهای داخل بوسنی (مسیحی های ارتدکس) و بعدا کرواتها یعنی مسیحی های کاتولیک آنجا در این صورت منافع خود را در خطر دیدند و نمیخواستند اجازه دهند یک کشور با اکثریت مسلمانان اروپایی الاصل در این قاره و در همسایگی آنها قرار بگیرد لذا حمله وحشیانه و تجاوز علیه بوسنی را آغاز کردند که منجر به جنایات خیلی بزرگ و نسل کشی مسلمانان شد. البته اروپا و آمریکا دست بسته نظاره گر این فجایع بودند و کاری برای جلوگیری از آن انجام ندادند.
ـــ مسلمانان بوسنی نظرشان در باره ایران و شخص مقام معظم رهبری به عنوان کسی که در سال های جنگ این کشور نگران قلع و قمع مسلمانان بودند چیست؟
ـــ مسلمانان بوسنی ایران و ایرانی ها را دوست دارند گرچه ممکن است اطلاعاتشان نسبت به آنها کم تر باشد. اما ایرانیان را ملت برادر خود می دانند. درباره مقام معظم رهبری نیز به علت تلاشهای فراوان عوامل جنگ نرم در جهان، این شخصیت مغفول واقع شده است و تمام تلاش سازوکار های پروپاگاندای غرب این است که ایشان و نظریات ایشان بورد رسانه ای نداشته باشد و مطرح نشود.
خبرگزاری های مستقل در بوسنی نیز کم هستند بنابر این هنوز باید برای شناساندن مقام معظم رهبری به مردم بوسنی، تلاشهای بیشتری صورت بگیرد. البته کارشناسان، متخصصین، مخصوصا کسانی که در دوران جنگ نقشی ایفا می کردند و موثر بودند، کامل ایشان را می شناسند و بعضا حتی خاطراتی از حضوردر نزد ایشان در دوران جنگ نقل می کنند که شنیدنی است.
ـــ به عنوان بانویی مستبصر که با مطالعه و آگاهانه دین اسلام را بر گزیدید چگونه از بانوان بزرگ جهان اسلام همچون حضرت زینب( سلام الله علیها ) الگوپذیری دارید؟
ـــ قطعاً رفتارها و معرفت حضرت زینب(سلام الله علیها) می تواند در خیلی از عرصه های زندگی منبع عبرت،درس و راهنمایی باشد، اما بارزترین ویژگی که امروزه هم همه را متعجب می سازد همان صبر و تسلیم او در برابر رویدادهای ناگوار و دلخراشی که جلوی چشمش رخ داد می باشد. ما معمولاً ــ مخصوصاً خانمها ــ از هر مشکل کوچک و بزرگ به خدا گله می کنیم و شاکی هستیم، ولی حضرت زینب(سلام الله علیها) در اوج سخت ترین فجایع آرامش قلبی دارد و فقط زیبایی عبد بودن و جانفشانی در این راه را می بیند.
ـــ به نظرشما برای نهادینه کردن فرهنگ حجاب اسلامی در جامعه چه راهکارهایی را مطلوب می دانید؟
ـــ حجاب باید در خانواده تفسیر و توضیح داده شود و تجربه خوب و مثبت از آن برای فرزندان دختر و حتی پسر باید نشان داده شود. غیر از آن، همه نهادهای فرهنگ ساز از جمله رسانه و مدرسه باید در آن هماهنگ باشند و یکی کار دیگری را خنثی نکند. ریشه اعتقادی و ارزشی حجاب باید تقویت شود و این تنها راهکار عمیق برای در امان ماندن از هجوم تبلیغاتی و ضد ارزشی غربی است زیرا در عصری قرار داریم که همگان در معرض انواع پیام های تبلیغاتی مستقیم و غیر مستقیم در این خصوص هستیم. مفاهیمی مانند آزادی، انتخاب شخصی، مد، زیبایی، عفت و پاکدامنی باید درک شوند و در فضاهای تربیتی آموزشی و رسانه ای گنجانده شوند و فعالیت های دیگر که به شاخه های بحث برمی گردد و در همان سطح شاخه می ماند، البته در جای خودش لازم است، ولی به ریشه نیز باید توجه شود.