۰

حضرت مسیح( علیه السلام ) فرمود: «مرده‌ها را زنده و بیماران را شفا دادم، اما با وجود تلاشی که برای درمان افراد احمق داشتم، موفقیتی به دست نیاوردم»؛ آیا افرادی که از هوشی کمتری برخوردارند، به صورت جبری باید در ضلالت و گمراهی باشند؟!

واژه احمق از ریشه «حمق» به معنای کم‌عقلی و ساده‌لوحی و نادانی است. و «احمق» به کسی گفته می‌شود که کلام او بر فکرش مقدّم باشد؛ یعنی فکر نمی‌کند کلامی که می‌گوید صحیح است یا غلط. پس، از روی غفلت سخن می‌گوید.
کد خبر: ۲۱۱۵۱۵
۰۸:۰۷ - ۱۶ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در روایاتی خواندم که؛ حضرت مسیح بن مریم فرمود: «برای علاج مردم احمق کوشش کردم ولی نتوانستم آنان را درمان و اصلاح نمایم». امام علی( علیه السلام ) فرمود: «حماقت دردی است بی‌درمان و مرضی است خوب‌نشدنی». آیا زندگی جبر است و بدبختی جبر؟ من نشانه انسان‌های نادان را در خود احساس می‌کنم و آماده رفتن به جهنم هستم. گناه می‌کنم و نمی‌ترسم. خود را به سبب اندیشه و عبادتی که در این سال‌ها کرده‌ام برتر می‌دانم. از گناه و خدا شرمم کم شده و از گناه ناراحت نیستم. سخن حقیقت را نمی‌دانم و شاید هم نمی‌خواهم. خدایا این بود زندگی؟ پس مرا به جهنم ببر. شاید شما آخرین کسی باشید که مرا از بی‌‌دین شدن و نا‌امیدی منصرف کنید.
پاسخ اجمالی
1. معنای لغوی احمق
واژه احمق از ریشه «حمق» به معنای کم‌عقلی[1] و ساده‌لوحی و نادانی[2] است. و «احمق» به کسی گفته می‌شود که کلام او بر فکرش مقدّم باشد؛ یعنی فکر نمی‌کند کلامی که می‌گوید صحیح است یا غلط. پس، از روی غفلت سخن می‌گوید.[3]
2. احمق از نگاه روایات
روایات متعددی در نکوهش کم‌عقلی و بی‌خردی و نادانی وارد شده است؛ مانند این‌که:
امام علی( علیه السلام ) فرمود: «حماقت دردى است بی‌درمان و مرضى است خوب نشدنى».[4]
امام صادق( علیه السلام ) به نقل از عیسی بن مریم( علیه السلام ) فرمود: «من بیماران را با اجازه خدا شفا می‌دهم، در همین راستا به آسانی کور و جذامى را بهبود بخشیده و مرده‌ها را زنده کردم، امّا از معالجه احمق و اصلاح او عاجز ماندم! پرسیدند: اى روح الله احمق کیست؟ فرمود: کسى که خودرأى و خودپسند است و همیشه حقّ را از آن خود می‌داند، نه بر علیه او، در حالى‌که حقیقت این است که او هیچ فضل و حقّى ندارد، این چنین شخصى احمق است که هیچ راهى براى مداواى او نیست».[5]
گفتنی است؛ مقصود از «افراد احمق» در این دسته از روایات، افرادی نیستند که به صورت مادرزادی از بهره هوشی کمتری برخوردار بوده و به دنبال آن به تناسب هوششان از تکلیف کمتری برخوردارند، بلکه مراد از احمق، افرادی هستند که با اختیار خود زمینه را برای درک کمتر واقعیات فراهم می‌کنند و نادان باقی می‌مانند و یا به عبارت بهتر، خود را به نادانی می‌زنند؛ چنان‌که امام علی( علیه السلام )، در سخنانی می‌فرماید:
«احمق‌ترین مردم کسى است که گمان کند عاقل‌ترین مردم است».[6]
«احمق‌ترین مردم کسى است که [دیگران را] از خوبى بازمی‌دارد (یا: خوبی نمی‌کند) و انتظار تشکّر دارد، و بدى می‌کند و توقع پاداش نیک دارد».[7]
بنابراین، روایاتی که در نکوهش افراد احمق آمده، معنا و مفهومی ندارد که از آن، جبر و سلب اختیار برداشت شود، بلکه انسان‌ها در به دست آوردن دانایی و انجام کارهای نیک و دوری از بدی و انتخاب مسیر درست الهی، اختیار دارند.[8]

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 10، ص 67، بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ فارسی معین، واژه «حمق».
[3]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 5، ص 152، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[4]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 96، قم، دار الکتاب الإسلامی‏، چاپ دوم، 1410ق.
[5]. شیخ مفید، الاختصاص، ص 221، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[6]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 198.
[7]. همان، ص 211.
[8]. ر. ک: «انسان و اختیار»، 51؛ «اختیار انسان و هدایت الهی»، 217؛ «انسان و مسئله جبر و اختیار»، 223.
آیات مرتبط

سوره آل عمران (49) : وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
سوره المائدة (110) : إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي ۖ وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي ۖ وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: