شیعه نیوز:
پرسش
آیا این روایت صحیح است: امام صادق( علیه السلام ) فرمود: هنگامی که علی( علیه السلام ) عمرو بن عبدوَدّ را کشت، شمشیرش را به امام حسن( علیه السلام ) داد و گفت: به مادرت بگو: این شمشیر را بشوید، حسن( علیه السلام ) شمشیر را هنگامی بر گرداند که علی( علیه السلام ) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) بود و در وسط شمشیر، نقطه خونی بود که پاک نشده بود. علی( علیه السلام ) فرمود: آیا زهرا آنرا نشُست؟! حسن جواب داد: چرا. علی( علیه السلام ) فرمود: پس این نقطه چیست؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یا علی: از خود ذوالفقار بپرس تا تو را باخبر سازد. علی( علیه السلام ) آنرا تکان داد و گفت: آیا زهرای پاک و طاهر، تو را از خون آن پلید کثیف، نشست؟ شمشیر جواب داد: بله و لکن تو موجودی که در نزد ملائکه بدتر از عمرو بن عبدود باشد نکشتهای.
پاسخ اجمالی
در منابع قابل دسترس، این گزارش برای اولین بار در کتاب الخرائج و الجرائح[1] راوندی(573 ق) به صورت مرسل از امام صادق( علیه السلام ) نقل شده و منابع بعدی نیز از این کتاب نقل کردهاند.
کتاب یاد شده را میتوان منبعی قابل استناد دانست، اما همانطور که گفته شد، روایت به صورت مرسل نقل شده و از آنجا که در منابع دیگر نیز گزارش نشده است، به نوعی خبر واحد است.
به هر حال ترجمه صحیح روایت این است:
هنگامی که امام علی( علیه السلام ) عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند، شمشیرش(ذوالفقار) را به دست فرزندش حسن( علیه السلام ) سپرد و به او فرمود: به مادرت بگو که آنرا بشوید. حسن( علیه السلام ) شمشیر را برد و هنگامی که علی( علیه السلام ) نزد پیامبر( علیه السلام ) بود، آنرا برگرداند، اما هنوز در وسط شمشیر قطره خونی بود که پاک نشده بود!
علی( علیه السلام ) فرمود: مگر زهرا( سلام الله علیها ) آنرا نشسته بود؟! حسن( علیه السلام ) پاسخ مثبت داد. علی( علیه السلام ) فرمود: پس این قطره خون چیست؟!
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) رو به علی( علیه السلام ) کرد و فرمود: از شمشیرت بپرس و او پاسخ خواهد داد. علی( علیه السلام ) شمشیر را بلند کرد و از او پرسید: مگر همسر پاکیزهام تو را از خون آن انسان پلید و نجس پاک نکرده بود؟! خداوند شمشیر را به زبان آورد و او گفت: بله! اما تو تا کنون فردی که فرشتگان نسبت به او کینهای بیش از کینه به عمرو بن عبدود داشته باشند را با من نکشتهای و از اینرو خدایم به من فرمان داد تا این قطره خون سهمیه من باشد و آنرا در خودم جذب کنم و هیچگاه تو مرا از غلاف در نمیآوری، مگر آنکه فرشتگان آن قطره خون را دیده و بر تو درود میفرستند.
[1]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 215- 216، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق.
T