شیعه نیوز:
پرسش
خواب حضرت یوسف(علیه السلام ) را با نگاه تطبیقی میان قرآن و تورات توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی
قرآن و تورات، گرچه هر دو به ماجرای خواب حضرت یوسف( علیه السلام ) پرداختهاند اما در جزئیات آن، اختلافاتی با یکدیگر دارند. قرآن تنها یک خواب را نقل میکند: « [یاد کن] زمانى را که یوسف به پدرش گفت: «اى پدر، من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم. دیدم [آنها] براى من سجده مىکنند».[1] علاوه بر این، یوسف خواب خود را تنها برای پدرش تعریف میکند و حضرت یعقوب( علیه السلام ) نیز او را از بازگو کردن خواب به برادران نهی میکند.
اما تورات، داستان را به گونهای دیگری میآورد. صحبت از دو خواب میباشد که برای برادران نیز تعریف میکند:
«یوسف وقتى خوابى دید و خواب خود را براى برادران تعریف کرد؛ بغض و کینه ایشان بیشتر شد، یوسف به ایشان گفت: گوش بدهید این خوابى که من دیدهام بشنوید: در میان کشتزار، دستهها را مىبستیم، و اینک دسته من
برخاسته راست ایستاد، و دستههاى شما در اطراف ایستادند و به دسته من سجده کردند. برادران گفتند نکند تو روزى بر ما مسلط شوى و یا حاکم بر ما گردى، آتش خشم ایشان به خاطر این خواب و آن گفتارش تیزتر شد. بار دیگر خواب دیگرى دید، و براى برادران چنین تعریف کرد: من بار دیگر خواب دیدم که آفتاب و ماه و یازده ستاره برایم به سجده افتادند. این خواب را براى پدر نیز تعریف کرد».[2] اما جواب یعقوب به یوسف نیز جالب است. قرآن چنین میگوید: «(یعقوب): فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، که براى تو نقشه (خطرناکى) مىکشند چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!».[3] اما تورات اینگونه میگوید: پدر به او پرخاش کرد و گفت: این خواب چیست که دیدهاى، آیا من و مادرت و یازده برادرانت مىآییم براى تو به خاک مىافتیم؟ سپس برادران بر وى حسد بردند، و اما پدرش آن امر را در خاطر نگاه داشت».[4]
[1]. یوسف، 4.
[2]. پیدایش،37: 6- 10.
[3]. یوسف، 5.
[4]. پیدایش، 37: 11.
آیات مرتبط
سوره يوسف (4) : إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ
سوره يوسف (5) : قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَىٰ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ
سوره يوسف (100) : وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ
T