شیعه نیوز:
پرسش
ارتباط بین تشکیل حکومتی که حضرت رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن را پی ریزی کردند، با فطرت خدا جوی مردم آن زمان -که البته آن یک الگویی است تا همیشه تاریخ که می شود به آن اقتدا کرد- چه ارتباطی وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
از منظر ما، تشکیل حکومت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )، یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر ( علیه السلام ) که فرمود: «...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة»،[i] ناظر به همین است؛ یعنی هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. بنابر این حکومت است که به همه چیز معنا می دهد.
اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود. پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقا معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. ادامه وجودی مبارک پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی ( علیه السلام ) بعد از علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) و دیگر امامان ( علیه السلام ) تجلی پیدا کرد.
به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان ( علیه السلام ) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است.
[i]کلینى، الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
پاسخ تفصیلی
نبی خاتم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در زمان نبوتش دوران های مختلفی را سپری کردند:
- دوران اختفا: یعنی، دوره ای که رسالت ایشان مخفیانه بود و فقط در محدوده های خاصی تبلیغ صورت می گرفت و این دوره سه سال به طول انجامید.
- دوران علنی و آشکار: یعنی، دورانی که رسالت به صورت عمومی جریان پیدا کرد که ده سال طول کشید.
بعد از سپری شدن این دوره سیزده ساله در مکه، با هجرت پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه، فضای تازه ای برای اسلام و مسلمانان فراهم شد و به محض فراهم شدن این فضا، آن حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به تشکیل یک حکومت کامل با تمام شاخصه ها و ویژگی ها اقدام کردند؛ هر چند در ابتدا این حکومت در محدوده کوچکی صورت گرفت؛ در روایتی که در اسناد تاریخی نقل شده، آن حضرت در سال دوم هجرت، دستور به سر شماری از مردان مسلمان دادند و عددی که برای مردان مسلمان در این سرشماری ذکر شده، عدد چشم گیری نیست. به نظر ما کمتر از هزار است و اگر به این تعداد زنان و کودکان را اضافه کنیم شاید 5 – 6 هزار مسلمان بودند؛ اما در عین حال، پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با همین جمع اندک، یک حکومت کامل را تشکیل داد. البته، در دوران خاتمه حیات مبارک پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) تعداد مسلمان ها بسیار افزایش پیدا کرد، و آیه شریفه « و ببینى مردم گروه گروه وارد دین خدا مىشوند »، [1] ناظر به همین داستان است.
حال، چرا این حکومت تشکیل شد؟ چرا پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اولین زمان ممکن اقدام به چنین کاری کرد؟
از منظر ما، این یک امر الاهی بود، اما نکته ای که این امر را اقتضا می کند، تأثیر حکومت در تمام ابعاد زندگی انسان است، و این تعبیر از امام باقر ( علیه السلام ) که فرمود: «...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة» [2] ، ناظر به همین است؛ یعنی، هیچ کس دعوت و فریاد زده نشده است به چیزی مثل ولایت. پس، حکومت است که همه چیز را معنا دار می کند.
امام خمینی (ره)، در اشاره به اهداف انبیا ( علیه السلام ) می فرماید:« انبیا آمدهاند براى این که این قدرت ها را بشکنند، این قدرت هاى شیطانى را سرکوب کنند و نبى اکرم هم آمده بودند و آمدند براى این که این قدرت ها را بشکنند. این یکى از کارهایى است که انبیا دارند، نه اینکه فقط این است. کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطه کمال و سایر کارها وسیله است. غایت، کمال مطلق است... این طور نیست که انبیا براى دنیا آمده باشند. دنیا یک وسیلهاى است براى کمال؛ چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال مىکنند... آنکه براى قدرت طلبى و شیطنت فعالیت مىکند با آنکه براى خدا فعالیت مىکند، ذاتاً این دو تا با هم فرق دارند و کارهایشان ذاتاً فرق دارد. انبیا براى ثروت و قدرت و دنیا و رسیدن به دنیا و رسیدن به حکومت ابداً یک قدم برنداشتند. و اگر کسى گمان کند که انبیا یا اولیاى بزرگ قدمى براى مَسند برداشتند، این نمىشناسد آنها را؛ این انبیا را نشناخته...». [3]
پس، اهداف انبیا، اهداف دنیایی نبود؛ پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از تشکیل حکومت دنبال قدرت، جاه طلبی و ثروت نبود، بلکه آن حضرت دنبال ساختن آدم ها و ارتقای معنوی آنها بود و حکومت دینی، این گونه است. و ادامه وجودی مبارک پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در روز غدیر در امامت تجلی پیدا می کند. اگر روز غدیر فرمود: «...الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً...» [4] ، به معنای این است که همه آنچه را اسلام در برداشت یک طرف، و این عنصر ادامه ولایت که ادامه وجودی پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده و در وجود مبارک علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) تجلی پیدا کرد، در طرف دیگر. این نعمت بزرگی بود که دین با او کامل و نعمت با او تمام شد. سپس این ادامه وجودی در وجود مبارک امام مجتبی ( علیه السلام ) بعد از علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) و دیگر امامان ( علیه السلام ) تجلی پیدا کرد.
حدیث کساء، از احادیث مشهوری است که بین خاصه و عامه در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت [5] ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است، و مقدار مسلم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: "روزی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و حضرت امام علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین ( علیه السلام ) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، و پیامبر عبایی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه شریفه تطهیر: «...إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» [6] ، را فرود آورد . وقتی همسر پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) سؤال کرد که اهل بیت چه کسانی هستند، آن حضرت پاسخ فرمودند: «انا و علی و فاطمه و الحسن و الحسین». [7] اگر کسی کمترین دقتی در این آیه داشته باشد، متوجه می شود که این آیه دلالت بر منزلت عصمت این پنج بزرگوار دارد.
به اعتقاد ما ولایت فقیه، به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است که در دوران غیبت حضرت حجّت ( علیه السلام ) که در دسترس ما نیست و ما نمی توانیم مستقیم از وجود مبارک آن معصوم استفاده کنیم، فقهای جامع الشرایط ولایت دارند و ولایت فقیه، تجلی و امتداد همان امامت معصومان ( علیه السلام ) و تجلی و ادامه و امتداد همان ولایت نبی خاتم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است. [8]
ممکن است کسی بگوید: قبل از انقلاب هم مردم نماز می خواندند، روزه می گرفتند، و حج می رفتند؛ پس با تحقق انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده است؟
در پاسخ می گوییم: اولاً: باید توجه داشت که قبل از انقلاب چه مقدار از مردم نماز می خواندند و در چه حال و هوایی نماز خوانده می شد و امروزه چگونه است؟ در دانشگاه قبل از انقلاب، دانشجوها و حتی اساتید متدیّن، مخفیانه نماز می خواندند. نماز در نظر عرف عمومی مردم قبل از انقلاب، علاوه بر این که ارزش نبود، ضد ارزش بود و از باب این که مبادا از چشم همکاران و دوستان بیفتند، مخفیانه نماز می خواندند.
خلاصه، دین داری برایشان یک افتخار نبود؛ چون ارزش های اجتماعی حاکم، ارزش های غیر دینی، بلکه ضد دینی بود. وقتی ارزش ها عوض شد، دیگر نماز و دین داری برای ما افتخار است.
ثانیاً: آنهایی که امروزه، مردد هستند، جوّ حاکم بر اجتماع، آنها را به سمت دین هدایت می کند، در حالی که در گذشته این جو آنها را به سمت دیگری می برد. در نتیجه، دین با حکومت یک جریان ایجاد می کند و از سوی دیگر، حکومت به نماز، روزه و ... معنا می بخشد و نمازی که در چنین حکومتی خوانده می شود، فقط ارتباط شخصی با خدا نیست، بلکه آثار فراوانی در زندگی فردی و نیز اجتماعی نمازگزار دارد.
نکته قابل توجه این است که، قرآن و اسلام برای ما شاخص داده و ما با این شاخص می توانیم میزان موفقیت خودمان را در دست یابی به اهداف ارزیابی کنیم؛ مثلاً وقتی قرآن کریم فرموده: «...وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»، [9] نماز و میزان فحشا و منکر یک نسبتی با هم دارند؛ هر چه نماز در جامعه افزایش و عمق پیدا کند، فحشا و منکر کمتر می شود. بنابراین، ما معیار داریم و می توانیم با این معیار پی ببریم که واقعاً چه مقدار در تعمیق ارزش های دینی موفق هستیم.
[1] نصر، 2: « وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً ».
[2] الکافی، ج 2، ص 18، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[3] خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج 12، ص 425 – 426، دفتر نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، چاپ چهارم، 1386ش.
[4] مائده، 3:«... امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم...».
. [5] مسند، احمد بن حنبل، ج 2، ص 292؛ فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 214.
[6] احزاب، 33:«...خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد».
[7] ر.ک: نمایه های «سند حدیث کساء در مفاتیح الجنان»؛ سؤال 8909 (سایت: 8928)؛ « اهل بیت پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) »؛ سؤال 1249 (سایت: 1257).
[8] ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، بحث ولایت فقیه، مؤسسه فرهنگی خرد، قم.
[9] عنکبوت، 45:« و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه بازمىدارد».
T