۰

سند حدیث کساء و اهمیت آن و نیز روز واقعه کساء و نزول آیه تطهیر را بیان نمایید.

اصل واقعه در حدیث کساء و نزول آیه تطهیر، بنا بر اتّفاق شیعه و سنّى، امرى قطعى و روشن است و جاى هیچ شکّ و شبهه ‏اى در آن وجود ندارد؛ هر چند اختلاف‏ هایى در الفاظ روایات و دیگر جزئیّات جریان کساء و نزول آیه‏ تطهیر مشاهده می شود.
کد خبر: ۲۲۰۶۰۷
۱۲:۱۴ - ۰۵ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
سند حدیث کساء و اهمیت آن و نیز روز واقعه کساء و نزول آیه تطهیر را بیان نمایید، و این که در مفاتیح نیامده و بعداً اضافه شده، صحیح است؟
پاسخ اجمالی

اصل واقعه در حدیث کساء و نزول آیه تطهیر، بنا بر اتّفاق شیعه و سنّى، امرى قطعى و روشن است و جاى هیچ شکّ و شبهه ‏اى در آن وجود ندارد؛ هر چند اختلاف‏ هایى در الفاظ روایات و دیگر جزئیّات جریان کساء و نزول آیه‏ تطهیر مشاهده می شود، ولى حدیثى که تحت عنوان «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) در برخى کتاب ها آورده شده است، قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد.

ماجرای کساء که در منابع حدیثی آمده، از دو جهت حایز اهمیت است؛ یکی مسئله اثبات امامت و ولایت و دیگری اثبات عصمت.

نزول آیه تطهیر و داستان کساء در ماه ذی الحجه بوده است، امّا این که دقیقاً در چه روزی از این ماه بوده، چیزی در منابع اسلامی یافت نشد، ولی این قطعی است که نزول آیه تطهیر و داستان کساء پیش از روز مباهله بود.

پاسخ تفصیلی

پاسخ به پرسش مطرح شده از چند بخش تنظیم یافته است:

الف. نگاهی کوتاه به سند حدیث کساء

واقعه در حدیث کساء و نزول آیه تطهیر از روایات مشهور بین خاصه و عامه است که در منابع شیعه [1] و اهل سنت [2] به سندهای مختلف به گونه متواتر نقل شده و شواهد و قراین بسیارى در تاریخ مؤیّد آن است. روایات فراوانى که در این زمینه وجود دارد، یکسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. در تعدادی از روایات، اصل ماجرا بیان شده، ولی خصوصیات آن ذکر نشده است، و در نقل های دیگر، به جزئیات و خصوصیات واقعه نیز پرداخته‏ شده است. واقعه کساء، مبدأ اصطلاحاتی همچون « اصحاب کساء » [3] و « آل عباء» [4] شده است.

اجمالاً در همه این روایات، این جریان قطعی و مسلّم است که، پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم )، امام على ( علیه السلام )، فاطمه ( سلام الله علیها )، امام حسن و حسین ( علیه السلام ) را فرا خواند [طبق برخی منابع] و یا به خدمت او آمدند [در برخی منابع دیگر]، و پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) عبایى بر آنها افکند، و فرمود : خداوندا! اینها خاندان من هستند، [5] رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»، [6] نازل شد .

تعداد روایات مربوط به آیه تطهیر افزون بر هفتاد حدیث است. [7]

با جست و جو در سندهاى احادیث مربوط به جریان کساء و آیه‏ تطهیر، اسامى راویان از اصحاب به بیش از سى نفر خواهد رسید. عدّه‏اى از آنان عبارتند از: 1. امیرمؤمنان على ( علیه السلام ) 2. امام حسن بن على ( علیه السلام ) 3. امام سجّاد ( علیه السلام ) 4. امام صادق ( علیه السلام ) 5. امام رضا ( علیه السلام ) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطیار 9. بریدة الاسلمى 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصین 12. سلمة بن الاکوع 13. ابوسعید الخدرى 14. انس بن مالک 15. ابوذر 16. ابولیلى 17. ابوالأسود دئلى 18. عمروبن میمون اودى 19. سعد بن ابى وقاص 20. ام سلمه 21. عایشه 22. عمربن ابى سلمه 23. ابوالحمراء 24. زینب بنت ابى سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) 29. عطاء بن سیار 30. ابوهریرة و... . [8]

ب. اهمیّت ماجرای در حدیث کساء

با توجّه به توضیحات بالا، چنین نتیجه گرفته می شود که اصل واقعه در حدیث کساء و نزول آیه تطهیر، بنا بر اتّفاق شیعه و سنّى، امرى قطعى و روشن است و جاى هیچ شکّ و شبهه ‏اى در آن وجود ندارد؛ هر چند اختلاف‏ هایى در الفاظ روایات، شرایط، مکان و زمان جریان کساء و نزول آیه‏ تطهیر مشاهده می شود.

اکنون، بحث از اهمیّت واقعه در حدیث کساء و شأن نزول آیه تطهیر را دنبال می کنیم که از دو نکته زیر روشن می شود:

  1. اثبات امامت و ولایت: حدیث کساء به مسئله امامت و ولایت اهل بیت اشاره کرده و این مقام را در ایشان منحصر می کند.

توضیح آن که: حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی ( علیه السلام ) سخن گفته اند. حدیث کساء یکی از آن موارد است. آن حضرت ( صلی الله علیه و آله وسلم ) در یکی از فرازهای حدیث، امام علی ( علیه السلام ) را برادر، وصی، خلیفه و پرچمدار خود معرفی می کند. [9] برای آن که پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) به مقام اهل بیتش و اهمیت آنان نزد خود اشاره نماید تا بعد از وفاتشان حرمت آنان حفظ شود، بعد از جمع نمودن اهل بیت در زیر کساء فرمودند: «خدایا! اینانند اهل بیت من و خواص و نزدیکانم؛ گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است؛ مى آزارد مرا هرکه ایشان را بیازارد، و به اندوه مى اندازد مرا هرکه ایشان را به اندوه در آورد. من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد، و در آشتی هستم با هر کسی که با آنها در آشتی باشد و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد. از من اند و من از ایشانم؛ پس درودها، برکات، رحمت، آمرزش و رضایت تو را بر من و آنان بفرست و پلیدى را از آنان بردار و آنان را پاکیزه کن». [10] ‏

اکنون سؤال این است که آیا واقعاً این کار پیامبر دلیلی داشته یا بیهوده و بدون دلیل صورت گرفته؟ در پاسخ باید گفت ممکن نیست پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) با آن عظمت و آگاهی کاری بیهوده انجام دهد. [11] پس این کار حضرت دلیل و حکمتی داشته که با کمی دقّت در سیاق جمله های قبل و بعد از آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...» روشن می شود، آن حضرت قصد داشته اهل بیت را کاملاً مشخص و جدا از دیگران کند و بفرماید: آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ...» تنها در بار ه این گروه صادق است، که مبادا کسى مخاطب در این آیه را تمام افرا د خانوا ده پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند؛ مرحوم شیخ عباس قمی در این زمینه می گوید: «شاید سرّ جمع نمودن حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) انوار طیّبه اهل بیت مکرّم [را] تحت کساء براى رفع شبهه باشد که کسى نتواند ادّعاى شمول آیه [تطهیر] براى غیر مجتمعین تحت کساء نماید». [12] بنابراین، اگر پیامبر این کار را برای تمییز اهل بیتش انجام نمی داد، ممکن بود تمامی زنان و خویشاوندان آن حضرت از اطلاق آیه استفاده کنند و خود را داخل در مضمون آیه بدانند. لذا در برخی از روایات نقل شده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم ) جمله «خداوندا! اهل بیت من اینها هستند، پلیدى را از آنها دور کن» [13] را سه بار تکرار فرمودند. [14]

و در برخی منابع نیز آمده که آن حضرت تا مدّتی نزدیک نماز صبح در خانه علی و فاطمه ( علیه السلام ) را می زد و می فرمود: «السَّلَامُ‏ عَلَیْکُمْ‏ أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَکَاتُهُ‏، الصَّلَاةَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ‏،إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا». [15]

  1. اثبات عصمت: نکته مهم دیگری که در این حدیث به آن اشاره شده، عصمت اهل بیت و به تبع آن تمامی امامان ( علیه السلام ) از رجس و پلیدی است. از آن جا که این حدیث شأن نزول برای آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» است، همان طور که این آیه بر عصمت اهل بیت ( علیه السلام ) دلالت می کند، حدیث کساء هم این گونه است.

از سویی دیگر، با توجه به این که اراده الاهى تخلّف ناپذیر است، و جمله «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ‏» دلیل بر اراده حتمى اوست، مخصوصاً با توجه به کلمه «انّما» که براى حصر و تأکید است، روشن مى ‏شود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت از هر گونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است.

این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراده الاهى در این آیه، دستورات و احکام او در باره حلال و حرام نیست (اراده تشریعی)، چرا که این دستورات شامل همگان مى ‏شود و اختصاص به اهل بیت ندارد، و با مفهوم کلمه «انّما» سازگار نیست.

پس، این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الاهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مى‏ دهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد.

در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در زیارت جامعه نیز آمده است: خداوند شما را از لغزش ها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگی ها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملاً تطهیر نمود. [16]

با توضیح ذکر شده، در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد. [17]

با بیان نکات فوق اهمیت حدیث کساء که در اثبات ولایت و عصمت اهل بیت است، روشن شد.

ج. «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا ( سلام الله علیها )

حدیثى تحت عنوان «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا ( علیه السلام ) در برخى کتاب ها آورده شده است که قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد؛ زیرا:

  1. احتمالاً اولین کسى که این حدیث را بدون ذکر سند، نقل نموده، شیخ طریحى - از علماى قرن یازدهم هجرى قمرى- در کتاب «المنتخب» است. چنان که مرحوم شیخ عباس قمّی به این مطلب تصریح نموده است. او مى‏گوید: «حدیث‏ معروف به حدیث کساء که در زمان ما شایع است، به این کیفیّت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثین دیده نشده، مى ‏توان گفت از خصایص کتاب منتخب است». [18] از این رو، ایشان در «مفاتیح الجنان» حدیث کساء را نیاورده است؛ هر چند در سال های بعد از رحلت ایشان، این حدیث را به آن ضمیمه کرده اند. ولى این ضمیمه کردن، دلیلى بر صحت و درستى این حدیث نیست؛ البته، اصل واقعه کساء – همان طور که گفته شد – مورد اتّفاق شیعه و اهل سنّت است.
  1. به رغم این که حدیث کساء در کتاب المنتخب، بدون سند بوده، در نقلى که در حاشیه‏ کتاب «عوالم العلوم» آمد، به صورت مسند ذکر گردیده است. [19] ولی این ذکر سند دارای اشکالاتی است:

یک. با فرض این که شیخ عبداللَّه ‏بن نوراللَّه بحرانى این سند را در حاشیه‏ عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاک و معیارى تشخیص داده است که آنچه مشاهده نموده، همان خط سید هاشم بحرانى باشد؟

دو. سند از ناحیه‏ برخى راویان مانند «قاسم بن یحیى» مشکل داشته و معتبر نیست. [20]

سه. با این که سید هاشم بحرانى در دو کتاب خود به نام ‏هاى «تفسیر البرهان» و «غایة المرام» اهتمام خاصّى به جمع آورى احادیث دارد [نه تصحیح احادیث]، چرا دلیل این حدیث را در آنها ذکر ننموده است؟!

چهار. محدّثان بزرگى مانند شیخ کلینى، شیخ طوسى، شیخ مفید و... که در سلسله سند وجود دارند، هیچ کدام این حدیث را در کتاب ‏هاى خود ذکر نکرده‏اند!

در نتیجه، حدیثى که در برخى منابع به فاطمه زهرا ( علیه السلام ) نسبت داده مى ‏شود، نمى ‏تواند معتبر باشد، به ویژه، متن حدیث با سایر متن‏ هاى معتبر، متفاوت است؛ گر چه با چشم پوشى از اشکال در سند و متن آن، برخی از مطالبی که در این حدیث آمده، در باره مقام اهل بیت عصمت و طهارت‏ ( علیه السلام ) ذکر است و از این جهت با سایر روایات، بلکه آیات قرآن کریم منافاتی ندارد.

د. زمان نزول آیه تطهیر

نزول آیه تطهیر و داستان کساء در ماه ذی الحجه بوده است، امّا این که دقیقاً در چه روزی از این ماه بوده، چیزی در منابع اسلامی یافت نشد، ولی این قطعی است که نزول آیه تطهیر و داستان کساء پیش از روز مباهله بود، و در باره روز تحقق مباهله دیدگاه های مختلفی نقل شده [21] که مشهور میان دانشمندان، این است که 25 ماه ‏ذى‏ الحجّه‏، روز مباهله است.

[1] . مانند: علامه حلّی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 228 و 229، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ اول، 1982م؛ بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد)، محقق و مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، ج 11، قسم 2، فاطمه ( سلام الله علیها )، ص 930 – 934، مؤسسة الإمام المهدى (عج)، قم، چاپ اول، 1413ق؛‏ مظفر نجفى، محمد حسن‏، دلائل الصدق لنهج الحق، ج 6، ص 251، مؤسسة آل البیت ( علیه السلام )،‏ قم، چاپ اول، 1422ق؛ ابن طاووس، على بن موسى،‏ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق و مصحح: عاشور، على،‏ ج 1، ص 113، نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 237 – 240، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.‏

. [2] مانند: احمد بن حنبل، مسند، باب بدایة مسند عبدالله بن العباس و باب حدیث واثلة بن الاسقع؛ سنن الترمذی، باب «من سورة الاحزاب»؛ آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عبدالبارى عطیة، على، ج 11، ص 195، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ حسکانى، حاکم، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص17، نشر مؤسسه طبع و نشر، تهران، 1411 ق.

[3] . حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 129، مؤسسه آل البیت ( علیه السلام )، قم، چاپ اول، 1413ق؛ کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر ؛ آخوندى، محمد، ج 8، ص 93، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[4] . شوشترى، نور الله بن شریف الدین،‏ الصوارم المُهرقة فی نقد الصواعق المُحرقة، بخش الصوارم المهرقة، ص 146، مطبة النهضة، تهران، چاپ اول، 1367ق؛ دلائل الصدق لنهج الحق، ج 5، ص 372.

[5] . ر.ک: نمایه «اهل بیت»، سؤال 829 (سایت: 898) .

[6] . احزاب، 33 : «خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد».

[7] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.

[8] . همان؛ امینى، ابراهیم، بررسى مسایل کلى امامت، ص 192 و 193، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ چهارم، 1386ش.

[9] . «وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَ خَلیفَتى، وَ صاحِبَ لِوائى»؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج 11، قسم 2، فاطمه ( سلام الله علیها )، ص 932.

[10] . همان.

[11] . نجم، 3 و 4: «و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى‏ گوید، آنچه مى‏ گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده، نیست».

[12] . منتهی الآمال، ج 2، ص 1018.

[13] . «اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَیْتِی‏ وَ خَاصَّتِی‏ فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً».

[14] . بحارالانوار، ج 35، ص 224.

[15] . شیخ طوسى، محمد بن الحسن،‏ الأمالی، ص 251،دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق؛ روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 592.

[16] . «عَصَمَکُمُ‏ اللَّهُ‏ مِنَ‏ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه،محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 611، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.‏

[17] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏17، ص 297 و 298 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.

[18] . شیخ عباس قمى‏، منتهی الآمال، ج 2، ص 1018، نشر دلیل ما، قم، چاپ اول، 1379ش.

[19] . عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج 11، قسم 2، فاطمه ( سلام الله علیها )، ص 930 و 931:«رأیت بخطّ الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السیّد ماجد البحرانى، عن...، عن علىّ بن ابراهیم، [عن ابیه ابراهیم] بن هاشم، عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر البزنطى، عن قاسم بن یحیى الجلاء الکوفى، عن...، عن جابر بن عبداللَّه الأنصارى، عن فاطمة الزهرا ( علیه السلام )، بنت رسول اللَّه ( صلی الله علیه و آله وسلم )، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ أبى رسول اللَّه ( صلی الله علیه و آله وسلم ) فی بعض الایّام، فقال: السلام علیک یا فاطمة ...».

[20] . برخی «قاسم بن یحیی»، را ضعیف دانسته و او را توثیق نکرده اند؛ هر چند این شخص در سند برخی از روایات در کتاب «کامل الزیارات» وجود دارد، ولی این یک توثیق عامّی است که تردید و شک را درباره او برطرف نمی کند؛ ر.ک: حائری یزدى، مرتضى بن عبد الکریم، خلل الصلاة و أحکامه، ص 215، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1420ق؛ شهید صدر، سید محمدباقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، محقق و مصحح: هاشمی، سید محمود، ج 4، ص 349، نشر مجمع الشهید آیة الله الصدر العلمی، قم، چاپ دوم، 1408ق؛ امام خمینی، سید روح الله، المکاسب المحرّمة، ج 1، ص 267، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (قدس سرّه)، قم، چاپ اول، 1415ق؛ فاضل لنکرانی، محمد، ‌تفصیل الشریعة فی شرح تحریرالوسیلة- القضاء و الشهادات، محقق و مصحح: واثقى، حسین و مقدادی، محمد مهدى، ص 529، مرکز فقهى ائمه اطهار ( علیه السلام )، قم، چاپ اول، 1420ق؛حلّی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص 494، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق؛ علامه حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الاقوال فی معرفة أحوال الرجال، ص 248، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق.‌

[21] . مانند این که شیخ مفید روز 24 ماه ذی الحجة را روز مباهله می داند،(شیخ مفید، مسار الشیعة، ص 41، نشر کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق)؛ شیخ طوسی نیز روز 24 از این ماه را روز مباهله دانسته و دعایی را در این زمینه نقل می نماید، (شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ج 2، ص 759، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، 1411ق)؛ همچنین برای بحث تحلیلی در زمینه این مسئله ر.ک به: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص 911 – 919، نشر بوستان کتاب، قم، چاپ بیست و یکم، 1385ش.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: