به گزارش «شیعه نیوز»، عقیل بن ابیطالب از صحابه پیامبر(صلی الله علیه وآله)، برادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پدر مسلم بود. وی از نسبشناسان قریش بود.
عقیل پسر ابوطالب پسر عبدالمطلب، کنیهاش ابویزید بود. بنا بر گزارشها، وی از حضرت علی(علیه السلام) بیست سال بزرگتر بوده بنابراین ده سال بعد از عام الفیل متولد شده است.
وی از نسبشناسان قریش و شخصی حاضر جواب بود که بدون اعتنا به اینکه شخص مقابلش چه جایگاهی دارد، بدو پاسخ میداد.[۲]عقیل در جنگ بدر با اکراه در سپاه مشرکان بود. او در این جنگ اسیر شد و عمویش عباس برای آزادی وی ۴۰۰۰ درهم فدیه داد.
اسلام آوردن
درباره زمان اسلامآوردن وی، اقوال مختلفی وجود دارد. به گفتۀ ابن قتیبه، عقیل بلافاصله پس از آزادی بعد از جنگ بدر، مسلمان شد.[نیازمند منبع] به گفته ابن حجر، وی در سال فتح مکه مسلمان شد؛ اما در ادامه میگوید: برخی گفتهاند که وی پس از صلح حدیبیه مسلمان شد و در ابتدای سال هشتم هجری به مدینه هجرت کرد.
وی در جنگ موته شرکت کرد و نیز طبق روایتی وی در جنگ حنین از کسانی بود که هنگام فرار برخی از لشکریان، ثابت قدم ماند.
پس از پیامبر
وی به همراه ۲ نفر دیگر در زمان عمر بن خطاب فراخوانده شد که مردم را جهت تقسیم بیت المال به ترتیب مراتبشان بنویسند.
در زمان امام علی(علیه السلام)
طبق گفته ابن ابی الحدید، عقیل [از مدینه] به عراق رفت، و سپس به شام، و آنگاه به مدینه بازگشت و در هیچ یک از جنگهای امیرالمؤمنین(علیه السلام) حاضر نبود. هرچند آمادگی خود و فرزندانش را برای کمک به وی در جنگها اعلام کرد، اما حضرت او را تکلیف به جنگ نکرد.
درخواست از بیت المال
هنگامی که علی(علیه السلام) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجز میباشم، قرض مرا ادا کن.» وقتی علی(علیه السلام) از مقدار قرض که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم قرض تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده[۷] و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(علیه السلام) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.
نامه عقیل به امیرالمؤمنین(ع)
ضحاک بن قیس فهری، پس از واقعه حکمیت و تفرقه یاران امیر مؤمنان(علیه السلام)، از طرف معاویه با لشکری بین سه تا چهار هزار نفر به غارت و کشتار در شهرها و روستاها و اخذ اموال حاجیان پرداخت و بعضی از حجاج را کشت، و چون حضرت(ع) از کوفیان خواست که به مقابله و دفاع برخیزند سستی نمودند. چون خبر این واقعه به عقیل رسید، نامه ای به برادرش [= امیرالمؤمنین(ع)] نوشت، که قسمتی از آن چنین است:
… فأف لحیاة فی دهر جرأ علیک الضحاک! وما الضحاک [إلا] فقع بقرقر، و قدتوهمت حیث بلغنی ذلک أن شیعتک و أنصارک خذلوک، فأکتب الی یابن أمی برأیک، فان کنت الموت ترید تحملت الیک ببنی أخیک و ولد أبیک، فعشنا منک ما عشت، و متنا معک إذا مت، فو الله! ما أحب أن أبقی فی الدنیا بعدک فواقاً. و أقسم بالاعزّ الاجلّ! ان عیشا نعیشه بعدک فی الحیاة لغیر هنئ و لامرئ و لانجیع، و السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
ترجمه: … اف بر زندگی در روزگاری که ضحاک! بر تو حمله آورد، و این ضحاک، پستی ست بدبخت. و چون از این امور [مقصود حمله ضحاک و بیوفایی کوفیان است] مطلع شدم، گمان نمودم شیعیان و یارانت تو را رها کردهاند.ای پسر مادرم! نظرت را برایم بنویس، [که] اگر مرگ را خواهانی، برادرزادگانت و فرزندان پدرت را به سویت آرم، چرا که با تو میزی ایم تا تو میزیای، و با تو میمیریم چون بمیری. به خدا سوگند! که دوست ندارم پس از تو لحظه ای در دنیا بمانم؛ و به خدای اعزّ و اجلّ سوگند! که زندگی ما پس از تو ناگوار و ناخوشآیند و نامطبوع است، و بر تو باد درود و رحمت خدا و برکاتش.
نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، محمدباقر المحمودی، ج ۵، صص ۲۰۹- ۳۰۰.
در علل الشرایع آمده که عقیل به امام علی (علیه السلام) خیانت کرد ولی پیامبر (ص) فرمود من عقیل را به دو جهت دوست دارم. در این باره نظر شما چیست؟
پاسخ
جناب عقیل بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب (علیه السلام) حدود 20 سال از ایشان بزرگتر بود و بسیار مورد علاقه حضرت ابوطالب (علیه السلام) بود و پیامبر اسلام (ص) فرمود که عقیل را دو برابر دوست دارم (إنی لأحبک یا عقیل حبین حبا لک و حبا لحب أبی طالب لک [i] ) یک بار برای خودش و یک بار برای اینکه محبوب ابوطالب بود.
عقیل با علم انساب و شرافت و خساست طوائف کاملاً آگاهی داشت و لذا مردم از ترس اینکه مبادا از زبان ایشان رسوا شوند، برای او احترام فوق العاده قائل بودند و ازدواج امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با ام البنین (س) به اشاره و مشورت جناب عقیل بود.
جناب عقیل در زمان حکومت حضرت امیر بسیار پیر و هم نابینا بود از سوی دیگر فقیر و عائله مند، با این اوصاف امام با او رفتاری داشت که با دیگر مسلمانان داشت و هرگز امتیازی برای او قائل نبود.
ولی اینکه عقیل به امام (علیه السلام) خیانت کرده باشد هرگز چنین نبوده است و اتفاقاً در دستگاه اموی به شرح و بیان فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می پرداخت و معاویه را رسوا می نمود.
بعد از شهادت حضرت علی(علیه السلام) ، عقیل به دو جهت راهی شام شد تا معاویه را ملاقات کند:
- مطاعن و عیوب و ضعفهای معاویه را برملا کند.
- از فقر فوق العاده و قرض فراوان خود بکاهد.
معاویه هم به قصد به دام انداختن عقیل از او استقبال فوق العاده ای نمود ـ معاویه به او گفت: از ورود شما به شام بسیار خوشنود گشتم و لذا دستور استقبال از شما را دادم عقیل گفت: آری استقبال خوبی بود ولی متأسفانه اغلب آنها از کسانی بودند که در داستان عقبه شرکت داشتند و می خواستند پیغمبر اسلام را شهید کنند ولی تو هم از فرستادن آنان معذوری چون افراد با تقوا دور تو جمع نمی شوند، معاویه سخت غضبناک شد ولی به عادت همیشگی خود، غضب خود را پنهان نمود.
عقیل پرسید وزیر و رئیس دولت تو کیست؟ گفت عمر بن عاص؛ عقیل بسیار خندید و گفت: مصداق آیه شریفه ای که خواندم در خارج تحقق پیدا کرده او را نگه دار که از او خبیث تر نخواهی پیدا کرد (اشاره به آیه 26 سوره نور).
عمروعاص از شش نفر متولد شد و در پدرش نزاع شد، مادرش گفت که: عاص از همه بیشتر حق دارد و حق آن پنج نفر دیگر غصب شد پس عمروعاص هم ولد زنا و هم مغصوب است. و کار عقیل رسوا نمودن بنی امیه و ذکر نشر مناقب علی (علیه السلام) بوده است. تفصیل بیشتر مطلب را در تاریخ ببینید [ii] .
[i] عللالشرائع ، ج 1، 133 - باب علة محبة النبی ص لعقیل بن...
[ii] منهاج الولایه، علی بن ابراهیم القرنی گلپایگانی... آیا عقیل به امام علی (علیه السلام) خیانت کرد؟