۱
راستی فاطميه تزديک است

راستی فاطميه تزديک است

سيد حميدرضا برقعی
کد خبر: ۲۰۵۳۲
۰۰:۴۳ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۰

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
 
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
 
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
 
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار


آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
 
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه


گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
 
 
دست من را بگیر،گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم
 
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
 
 
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد



............

صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست
 
 
طرف کوچه رفتم و دیدم
در ودیوار خانه ای مشکی است

با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ء ما چقدر تاریک است

گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
 
شاعر: سيد حميدرضا برقعی
منبع: وبلاگ پرسه در خيال
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
آرام
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۲/۱۲
سلام . دردناک و لطیف و قشنگ و گویا بود.
با اجازه تون منم با ذکر منبع بذارمش توی وبلاگم.
araamedel.blogfa.com