شیعه نیوز:
و كفى اللَّه المؤمنين القتال و كان اللَّه قويا عزيزا ) سوره احزاب، آيه 25 (
خداوند مؤمنان را از جنگ بى نياز ساخت، و خداوند قوى و شكست ناپذير است.
عبداللَّه بن مسعود اين آيه را چنين تفسير مى كند: كفى اللَّه المؤمنين القتال بعلى و كان اللَّه قويا عزيزا [1]
همچنين ابن عباس مى گويد: خداوند در جنگ خندق مؤمنان را به وسيله علی بن ابی طالب علیه السلام ، آنگاه كه عمرو بن عبدودّ را كشت، از جنگ بى نياز ساخت.[2]
داستان جنگ خندق به روايت حذيفه صحابى چنين است:
در آن جنگ، عمرو بن عبدود از خندق عبور كرد و مقابل سپاه پيامبر ايستاد و مبارز طلبيد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: كدام يك از شما داوطلب مبارزه با عمرو است؟ هيچ كس جز علی بن ابی طالب اعلان آمادگى نكرد. او برخاست و پيامبر به او فرمود: بنشين! دوباره فرمود: كدام يك از شما به مقابله با عمرو برمى خيزد؟ هيچ كس برنخاست مگر علی ، پيامبر فرمود: بنشين! سپس فرمود: كدام يك از شما براى نبرد با عمرو برمى خيزد؟ هيچ كس برنخاست و علی برخاست. پيامبر به ايشان فرمود: او عمرو بن عبدود است. علی گفت: من هم علی بن ابی طالب هستم. رسول خدا صلی الله علیه و آله زره خود را كه ذات الفضول نام داشت، بر او پوشانيد و شمشير خود، ذوالفقار، را به او داد و عمامه خود، سحاب را دور سرش پيچيد و به او فرمود: پيش برو! و چون حركت كرد، پيامبر او را چنين دعا كرد: خدايا، او را از فراروى و پشت سر، از راست و چپ، و از سر تا پا محافظت فرما.
علی رفت و فراروى عمرو ايستاد و گفت: تو كيستى؟ عمرو گفت: گمان نمى كردم در جايگاهى قرار بگيرم كه شناخته نشوم. من عمرو بن عبدود هستم. تو كه هستى؟ علی گفت: من علی بن ابی طالب هستم. گفت: همان پسركى كه او را در دامان ابوطالب مى ديدم؟ گفت: آرى. عمرو گفت: پدرت دوست من بود و من خوش ندارم تو را بكشم. علی گفت: ولى من كشتن تو را ناخوش نمى دارم. شنيده ام كه تو زمانى پرده كعبه را گرفته اى و با خداى عزوجل عهد كرده اى كه هر كس تو را بين سه كار مخير كند، يكى از آنها را انتخاب كنى؟ گفت: راست گفته اند. علی گفت: از هر جا كه آمده اى به همان جا بازگرد! گفت: نه، زبانزد قريش مى شوم. علی گفت: پس به دين ما درآى تا هر چه از آن ما باشد از آن تو نيز باشد، و هر چه بر ما رسيد، به تو نيز برسد. گفت: نه، اين را نیز نمى پذيرم. علی گفت: تو سواره اى و من پياده ، تو نیز از مرکبت پیاده شو تا جوانمردانه و برابر نبرد کنیم . عمرو از مركبش فرود آمد و گفت: آنچه از اين جوان ديدم، از هيچ كس نديدم. سپس به صورت اسبش زد تا كنار رفت و خود با قامتى بلند فراروى علی قرار گرفت. علی كه در مكان ناهموارى ايستاده بود، برگشت تا جاى پاى محكمى بيابد. در اين هنگام، عمرو با شمشير به او حمله كرد و ضربه را فرود آورد. علی با سپر دفاع كرد و نوك شمشير بر سرش نشست و در همان حال با شمشير خود هر دو پاى عمرو را نشانه رفت و او را نقش بر زمين ساخت و صداهايشان در هم پيچيد. ناگهان صداى تكبير علی به گوش رسيد، و پيامبر فرمود: قسم به آنكه جانم در دست او است، علی عمرو را كشت. آنگاه اولين كسى كه فرياد برآورد، عمر بن خطاب بود كه ديد علی شمشيرش را به زره عمرو مى سايد. عمر فرياد تكبير سرداد و گفت: يا رسول اللَّه، او را كشت!
علی سر عمرو را جدا كرد، و در حالى كه دستان خويش را بالا برده بود، به سوى ما بازگشت. پيامبر به او فرمود: يا علی ، تو را بشارت باد كه اگر كار امروزت را با كار امتم بسنجند، كار تو بر كار آنان فزونى گيرد. اين بدان دليل است كه مسلمانان، همگى، با كشته شدن عمرو بن عبدود عزت يافتند. [3]
پی نوشت :
[1]. حاكم حسكانى، شواهدالتنزيل، ج 2، ص 5-7.
[2]. همان
[3]. همان
T