۰

تعریف، پیشینه، اقسام، فواید و ویژگی‌های تفسیر موضوعی چیست؟

یکی از انواع تفسیر قرآن که در روایات، همچنین میان مفسران گذشته به‌طور کم‌رنگ وجود داشت، «تفسیر موضوعی» است؛ یعنی در آن، موضوع خاصى در نظر گرفته شده و تمام آیات مربوطه ملاحظه می‌شود تا نظر قرآن درباره آن موضوع به‌دست آید. این روش بویژه امروزه یک ضرورت به شمار می‌رود.
کد خبر: ۱۹۹۴۹۷
۰۸:۴۲ - ۱۴ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
یکی از انواع تفسیر قرآن که در روایات، همچنین میان مفسران گذشته به‌طور کم‌رنگ وجود داشت، «تفسیر موضوعی» است؛ یعنی در آن، موضوع خاصى در نظر گرفته شده و تمام آیات مربوطه ملاحظه می‌شود تا نظر قرآن درباره آن موضوع به‌دست آید. این روش بویژه امروزه یک ضرورت به شمار می‌رود.
با فواید و ویژگی‌هایی که تفسیر موضوعى دارد، می‌توان آن‌را علتی برای روی آوردن به این نوع از تفسیر دانست. برخی از فواید مهم تفسیر موضوعی عبارت‌اند از:
1. رفع ابهام‌هایى که در نگاه نخست در بعضى آیات قرآن به چشم می‌خورد؛
2. آگاهى از شرایط، ویژگى‏ها، علل و نتایج موضوعات و مسائل مختلفى که در قرآن مطرح است؛
3. به دست آوردن یک تفسیر جامع درباره موضوعات قرآنى؛
4. به دست آوردن اسرار و پیام‌هاى تازه قرآن از راه انضمام آیه‌ها به یکدیگر.

پاسخ تفصیلی
درباره تعریف تفسیر، نمایه «معنای تفسیر و ترجمه و فرق میان آنها»، سؤال 26263 را مطالعه کنید، اما درباره تفسیر موضوعی در بخش‌های زیر بحث می‌کنیم.
تعریف تفسیر موضوعی
معانى آیات قرآن را دو گونه می‌توان مطالعه کرد؛ یکى با ترتیب سوره‌هاى قرآن که معمولاً کتاب‌هاى تفسیر قرآن بر این روش است که از سوره «فاتحه» آغاز و به سوره «ناس» ختم می‌شود، این نوع تفسیر را می‌توانیم «تفسیر مسلسل» (پشت سر هم)، بنامیم. نوع دیگرى از تفسیر نیز وجود دارد که در آن موضوع خاصى در نظر گرفته شده و تمام آیات مربوطه ملاحظه می‌شود تا نظر قرآن درباره آن موضوع به‌دست آید که به آن تفسیر موضوعی می‌گویند.[1]
در حقیقت، تفسیر موضوعى تنها در رساندن پیام‌هاى قرآن کوشیده و به جنبه‌هاى فنى آن چندان کارى ندارد، مگر تا اندازه‌اى که به موضوع بحث مربوط باشد.[2] این روش بویژه امروزه یک ضرورت به شمار می‌رود؛ زیرا جهان‏ امروز در انتظار آن است که پیام‌هاى قرآن را دریافت کند و تشنه به دست آوردن مسائل مطرح شده در این کتاب آسمانى است؛ تا ببیند چه گوهرهاى تابناکى را براى بشریت و براى ابدیت به ارمغان آورده و کدام دریچه‌هاى سعادت را براى همیشه به روى انسان‌ها باز کرده است؟
گفتنی است؛ برخی از تفاسیر ترتیبی، به تناسب آیه، از موضوع خاصی نیز بحث می‌کنند؛ که به نوعی، به طور پراکنده، تفسیر موضوعی را نیز دربردارند.
انگیزه تفسیر نویسى به شیوه موضوعى، رسیدن به دریافت‌هاى قرآنى است که پاسخ‌گوى نیازهاى جامعه باشد؛ لذا بحث در تفسیر موضوعى کاملاً قرآنى است، اگرچه احیاناً براى تبیین مفاد و شرح مراد کلام خدا، از عقل و نقل هم استفاده شود، ولى نکته مهم در بحث، تنها بهره‌گیرى از قرآن است.
با این وصف مشاهده می‌شود که برخى، مباحث اسلامى را که گاه در آن به آیاتى نیز استناد شده است، تفسیر موضوعى به حساب می‌آورند؛ در حالى‌که جنبه‏ فراشمولى دارند و در آنها، تنها نظر قرآن خواسته نشده است. بنابراین باید چنین مباحثى را از مسائل اسلامى به شمار آورد، نه تفسیر موضوعى که جنبه اختصاصى دارد.[3]
پیشینه تفسیر موضوعی
در گذشته، اصطلاح «تفسیر موضوعى» بسیار کم‌رنگ بود. به نظر می‌رسد که واژه «تفسیر موضوعى» یک‏ اصطلاح جدیدى است که بر بعضى از تفسیرهاى معاصر اطلاق شده؛[4] امّا این‌که آیا این قسم از تفسیر در گذشته نیز وجود داشته یا نه، به دو دیدگاه می‌توان اشاره کرد:
1. در تفاسیر گذشته این نام کمتر به چشم می‌خورد؛ ولى می‌توان مشابه حرکت معاصر در تفسیر موضوعى را در زمان‌هاى گذشته نیز جست‌وجو نمود.
2. تفسیر موضوعى به طور کلى اصطلاح نو ظهورى بوده و ریشه‌یابى تاریخى آن، امر بیهوده‌ای است.
به نظر می‌رسد دیدگاه نخست صحیح باشد؛ چرا که تفسیر موضوعى به معناى فراهم آوردن آیات مشابه در لفظ و محتوا و هم مضمون است که مجموع آنها در یک‌جا دسته‌بندى و درباره آن بحث و بررسى شود. به تعبیر دیگر، آیات گوناگون در یک موضوع از تمام قرآن که در حوادث و فرصت‌هاى مختلف نازل شده، گردآورى و جمع‌بندى شود و از مجموع آنها نظر قرآن درباره ابعاد آن موضوع روشن گردد، و این امرى است که سابقه طولانى دارد.[5]
با این تعریف می‌توان گفت که؛ تفسیر موضوعى در متون گذشته، سابقه‌اى دیرینه داشته و به زمان تألیف کتاب‌هاى «آیات الاحکام» باز می‌گردد که سابقه تاریخى آن به قرن دوم هجرى می‌رسد؛ مانند «احکام القرآن» تألیف محمّد بن سائب کلبى (متوفاى 146ق).
در سخنان پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم ) و امامان معصوم( علیه السلام ) نمونه‌هاى فراوانى آمده که شیوه گردآورى آیه‌هاى مربوط به یک موضوع و جمع‌بندى و استفاده از آنها را به ما آموخته است. که شاید چند نمونه زیر براى اثبات این مطلب کافى باشد.
1. در روایت معروفى که به عنوان وصیّت و موعظه پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم ) به «عبداللَّه‏ بن مسعود» در منابع حدیثی آمده،[6] نمونه‌هاى زیادى از این معنا وجود دارد، به طورى که می‌توان گفت این روایت به طور کلى بر محور تفسیر موضوعى دور می‌زند، از جمله هنگامى که در نکوهش دنیا سخن می‌گوید می‌فرماید: «اى ابن مسعود! احمق کسى است که طالب دنیاى زودگذر باشد» سپس پیامبر( صلی الله علیه و آله وسلم ) براى بی‌اعتبار بودن زرق و برق این جهان به آیاتی از قرآن کریم[7] استدلال می‌نماید. همچنین بحث‌هاى دیگرى پیرامون «ذکر اللَّه» و «انفاق در راه خدا» و «مکارم اخلاق» و غیر آن با اتکاى به جمع‌بندى آیات قرآن، در این حدیث شریف مطرح شده است.‏
2. در روایتی؛ امام صادق( علیه السلام ) معنا و اقسام «کفر» را بیان فرموده، آن‌را پنج‌گونه می‌داند و برای هرکدام به آیاتی استشهاد می‌کند[8] که می‌توان آن‌را «کفر از نگاه قرآن» نامید.
3. نمونه جالب دیگر همان چیزى است که در حدیث معروف امام موسى بن جعفر( علیه السلام ) براى «هشام بن حکم» بیان شده است؛ امام( علیه السلام ) در بخشى از این حدیث، براى اثبات مقام عقل و خرد آیات مربوط به «اولو الالباب» را در قرآن جمع‌آورى فرموده است.[9] جمع‌بندى این آیات شریفه و ملاحظه آنها در کنار هم؛ بینش عمیقى به انسان در مورد فهم معناى «اولو الالباب» و مقام و موقعیت آنها می‌دهد، و این کارى است که فقط از تفسیر موضوعى ساخته است.
اقسام تفسیر موضوعى‏
تفسیر موضوعى در یک تقسیم‌بندى، دو قسم دانسته شده است:
الف. تفسیر موضوعى اتحادى: تنها در مورد یک موضوع مستقل قرآنى بحث می‌کند؛ مانند بحث معاد، امامت، عصمت، انسان، فرشتگان، خداشناسى و...
ب. تفسیر موضوعى ارتباطى: در این قسم، دو موضوع مرتبط با هم (مانند ایمان و عمل صالح، توحید و شرک و...) مورد بررسى قرار می‌گیرد و آیات آن کنار هم جمع آورى می‌شود تا نظر قرآن درباره ابعاد مختلف آن روشن گردد.[10]
روش‌های تفسیر موضوعی
دو روش براى تفسیر موضوعى مطرح است:
یک. نخست همه مسائل مطرح شده در قرآن را بیرون آورند، سپس آیه‌هاى مربوط به هر یک را جدا و در یک‌جا گردآورده و با در نظر گرفتن مجموع آن آیات، موضوع را با نظمى طبیعى و به ترتیب، بررسى می‌کنند. در حقیقت، این‌گونه تفسیر موضوعى، پاى سخن قرآن نشستن و گوش فرادادن به آن است، تا قرآن براى ما سخن بگوید و پیام خود را برساند و نقش ما تنها گرفتن پیام‌هاى قرآن است.
دو. مسائل و نیازهای زندگی را از متن واقعیت دریافت کرده، سپس پاسخ آنها را از قرآن جست‌وجو می‌کنند، با این باور که قرآن، همواره پاسخ‌گوى نیازهاى روز است. به دیگر سخن؛ با الهام گرفتن از نیازهاى ملموس زندگی، با قرآن به گفت‌وگو می‌نشینند، پرسش‌ها را مطرح می‌کنند و پاسخ‌هاى آن‌را از قرآن می‌خواهند.[11]
براى کسانى که می‌خواهند به تفسیر موضوعى بپردازند، توجه به چند نکته لازم است:
1. کسى که می‌خواهد به تفسیر موضوعى بپردازد، باید به آیات و مفاهیم قرآنى به طور کامل آشنا باشد و یک دوره تفسیر ترتیبى را دیده باشد.
2. مفسر در جمع‌بندى و نتیجه‌گیرى از آیه‌ها؛ به دقت، ظرافت، ذوق و آگاهى و احاطه به آیه‌هاى قرآن و تفاسیر نیاز دارد. کسانى که بی‌دقت و بدون احاطه به آیه‌هاى قرآن و تفاسیر به تفسیر موضوعى بپردازند، ناخودآگاه دچار لغزش خواهند شد.
3. هر آیه قرآن، داراى ابعاد مختلفى است و در موضوعات گوناگونى قابل استفاده است، مفسر باید به این نکته توجه نماید و به تمام ابعاد آیه‌ها توجه داشته باشد.
4. موضوعات مطرح شده در قرآن فراوان است، مفسر باید همه موضوعات را با تلاش و حوصله به دست آورد و مورد بررسى قرار دهد تا تفسیر موضوعى جامع و فراگیرى شکل گیرد. چنین کارى نیاز به گروه مفسران دارد و از عهده یک شخص خارج است، لذا تشکیل گروه مفسران ضرورى به نظر می‌رسد.[12]
فواید تفسیر موضوعی
فواید تفسیر موضوعى به‌طور فشرده عبارت‌اند از:
1. رفع ابهام‌هایى که در نگاه نخست در بعضى آیات قرآن به چشم می‌خورد؛
2. آگاهى از شرایط، ویژگى‏ها، علل و نتایج موضوعات و مسائل مختلفى که در قرآن مطرح است؛
3. به دست آوردن یک تفسیر جامع درباره موضوعات قرآنى؛
4. به دست آوردن اسرار و پیام‌هاى تازه قرآن از راه انضمام آیه‌ها به یکدیگر.[13]
ویژگی‌هاى تفسیر موضوعى‏
علاوه بر آن‌که تفسیر موضوعى، امروزه یک ضرورت است، ویژگی‌هایى دارد که در تفسیر ترتیبى کمتر می‌توان یافت؛ از جمله:
الف. والایى در هدف:‏ هدف در تفسیر ترتیبى فهم معانى قرآن است. در این تفسیر، مفسّر، در برابر هر آیه نشسته می‌کوشد تا به مدلول آن پى ببرد؛ با قطع نظر از این‌که آن مفهوم، مورد نیاز مخاطب یا پاسخ‌گوى نیاز روز باشد یا نباشد. بر خلاف تفسیر موضوعى که سعى دارد به دیدگاه‌هاى قرآن در مسائل مورد نیاز دست یابد و به عنوان نظریّات وحیانى به مخاطبان عرضه دارد. بدیهى است که این هدف از ارزش والایى برخوردار است.
ب. ژرف نگرى‏: در تفسیر ترتیبى، با توجه به گستره وسیع آیات و ابعاد مختلف‏ آنها، مباحث متنوّع و دامنه‌دارى مطرح می‌گردد...، در حقیقت، در آنها بحر طویلى مطرح است و نمی‌توان چندان درنگ و تعمّق نمود. بر خلاف تفسیر موضوعى که درباره یک یا چند موضوع مرتبط با هم به بحث می‌نشیند و شتاب ندارد و نمی‌خواهد هر چه زودتر به انتهاى قرآن برسد؛ زیرا چنین تعهّدى ندارد و تا هر جا که شرایط فراهم بود پیش می‌رود. بنابراین، تفسیر ترتیبى گرچه فراگیر است، اما علوم و معارف قرآنى به طور اجمال و احیاناً سطحى مورد بحث قرار می‌گیرد؛ اما در تفسیر موضوعى، ژرف نگرى و عمق اندیشه حکم‌فرما است. بنابراین موضوع تفسیر، به شیوه ترتیبى، وسیع ولى تا اندازه‌اى سطحى است و در تفسیر موضوعى محدود اما عمیق است.
ج. نقش اثباتى: در تفسیر ترتیبى مفسر در نقش مخاطبى ساده که پیش روى استاد زانو زده است، تنها مستمع و شنونده است و بدون هیچ پیش فرضى آنچه را قرآن می‌گوید می‌شنود؛ قرآن اعطا می‌کند و مفسر می‌پذیرد؛ اما در تفسیر موضوعى مفسر تنها شنونده نیست؛ بلکه در نقش یک هم‌سخن و هم‌بحث با قرآن سخن می‌گوید و با آن محاوره می‌کند؛ مفسر از قرآن می‌پرسد و قرآن پاسخ می‌دهد.
موضوع فرضیه‌ها را بر قرآن عرضه می‌کند و نظر قرآن را درباره آنها جویا می‌شود و پس از پاسخ اولیه، دوباره آن‌را مطرح می‌کند و پاسخ دیگر می‌طلبد.[14]
با فواید و ویژگی‌هایی که تفسیر موضوعى دارد، می‌توان آن‌را علتی برای روی آوردن به این نوع از تفسیر دانست.
معرفی برخی کتب تفسیر موضوعی
برخی از کتاب‌های تفاسیر موضوعى عبارت‌اند از:
1. پیام قرآن، در ده جلد، تألیف آیت اللّه مکارم شیرازى و همکاران؛
2. منشور جاوید قرآن، در دوازده جلد، تألیف آیت اللّه جعفر سبحانى؛
3. تفسیر موضوعى قرآن مجید، در چهارده جلد، تألیف آیت اللّه جوادى آملى؛
4. معارف قرآن، در سه جلد، تألیف محمّد تقى مصباح یزدى؛
5. تفسیر الموضوعى للقرآن الکریم، در دوازده جلد، تألیف سمیع عاطف الزین.

[1]. جمعى از نویسندگان‏، آشنایى با قرآن‏، ص 112، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1382ش.
[2]. معرفت، محمد هادى، تفسیر و مفسران، مترجمان، خیاط، علی، نصیری، علی، ج ‏2، ص 526، قم، مؤسسه فرهنگى التمهید، چاپ اول، 1379ش.
[3]. همان، ص 529 – 530.
[4]. علوى مهر، حسین، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران‏، ص 363 – 364، قم، مرکزجهانى علوم اسلامى‏، چاپ اول، 1384ش.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن‏، ج ‏1، ص 21 – 22، تهران، دار الکتب الاسلامیه‏، چاپ نهم، 1386ش؛ سبحانى تبریزى، جعفر، مفاهیم القرآن‏، ج 1، ص 8، قم، موسسه الامام الصادق( علیه السلام )، چاپ چهارم، 1421ق؛ آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 364.
[6]. ر.ک: طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 447، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏74، ص 94، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. حدید، 19؛ زخرف، 33 و 34؛ اسراء، 19.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 389 – 391، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. همان، ج ‏1، ص 13.
[10]. آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 364 - 365.
[11]. ر.ک: تفسیر و مفسران، ج ‏2، ص 527.
[12]. ر.ک: پیام قرآن، ج ‏1، ص 33 – 34.
[13]. همان، ص 24.
[14]. تفسیر و مفسران، ج ‏2، ص 528 – 539.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: