۰

لطفاً چگونگی ساخت سد ذوالقرنین را با توجه به آیات سوره کهف توضیح دهید؟

از آیات 93 تا 97 سوره کهف استفاده می‌شود که یأجوج و مأجوج گروهی ظالم بودند و مردمی که از ظلم آنها به ستوه آمده بودند، از ذوالقرنین درخواست کردند تا براى از بین بردن رنج آنان از دست یأجوج و مأجوج، با احداث سدی که میان آنها و آن قوم ستم‌گر فاصله شود و دژ محکمی باشد، در برابر تجاوز آنان به یارى ایشان برخیزد.
کد خبر: ۱۹۷۱۳۰
۱۱:۴۳ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: از آیات 93 تا 97 سوره کهف استفاده می‌شود که یأجوج و مأجوج گروهی ظالم بودند و مردمی که از ظلم آنها به ستوه آمده بودند، از ذوالقرنین درخواست کردند تا براى از بین بردن رنج آنان از دست یأجوج و مأجوج، با احداث سدی که میان آنها و آن قوم ستم‌گر فاصله شود و دژ محکمی باشد، در برابر تجاوز آنان به یارى ایشان برخیزد.
ذوالقرنین در برابر خواسته این مردم مظلوم، آنان را جمع کرد و از نیرویشان استفاده کرد و اقدام به ساختن دیواری بزرگ و محکم بین آنها نمود. قرآن کریم در آیه 96 سوره کهف چگونگی ساخت سد و دیوار را برای در امان ماندن مردم از هجوم قوم یأجوج و مأجوج بیان می‌کند: «آتُونی‏ زُبَرَ الْحَدیدِ حَتَّى إِذا ساوى‏ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونی‏ أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرا»؛ براى من تکه‌‏هاى آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن بریزم.
برای روشن شدن مفهوم آیه نخست کلمات کلیدی آن‌را بررسی می‌کنیم.
کلمه "زُبَر" جمع "زبرة" به معناى قطعات بزرگ آهن است.[1] "ساوى" به معنای تساوی،[2] "صدفین" تثنیه "صدف" به معناى یک طرف کوه است.[3] بعضى گفته‌‏اند این کلمه جز در کوهى که در برابرش کوه دیگرى باشد استعمال نمی‌گردد. بنابر این کلمه مذکور از کلمات دو طرفى؛ مانند زوج، ضِعف و ... است. کلمه "قطر" به معناى مس مذاب بوده،[4] و "افراغ قطر" به معناى ریختن آن در سوراخ و فاصله‌‏ها و شکاف‌‏ها است.[5]
در این آیه قرآن کریم می‌فرماید؛ پس از آن‌که اهالى آن سرزمین از ذوالقرنین خواستند که براى از بین بردن رنج آنان از دست یأجوج و مأجوج، سدّى حایل بین آنها بسازد، ذوالقرنین آنان را جمع کرد و از ایشان خواست تا پاره‌‏هاى آهن را که در آن‌جا فراوان یافت می‌‏شد گرد آورند، سپس دستور داد تا در پیرامون آن آهن‌ها آتش روشن کنند و آتش را به صورتى که در آن زمان معمول بود در میان قطعات آهن بدمند: «قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً». گفت که شعله آتش را در میان پاره‌‌هاى آهن چندان بدمید تا گداخته شود، تا پاره‌هاى گداخته آهن به یکدیگر پیوستگى پیدا کند. سپس گفت: «آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً»، مس گداخته بیاورید تا بر روى آنها بریزم. چون آن مخلوط گداخته را مدتى به حال خود واگذاشت سرد شد، و به صورت یک‌پارچه درآمد و سدى عظیم در میان دو کوه از پاره‌هاى آهن به هم چسبیده و روى آن‌را مس فراگرفته به وجود آمد که قدرت مقاومت آهن را دو چندان می‌کرد و شکاف‌هاى میان قطعات را پر می‌ساخت و از زنگ زدن آهن جلوگیرى می‌کرد.[6]
در حقیقت ذوالقرنین می‌خواست، از این طریق قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد و سدی یک‌پارچه‌‏اى بسازد، و با این طرح عجیب، همان کارى را که امروز به وسیله جوشکارى انجام می‌دهند انجام داد؛ یعنى به قدرى به آهن‌ها حرارت داده شد که کمى نرم شدند و به هم جوش خوردند. و به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایه‌اى از مس پوشاند و آن‌را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد. بعضى از مفسران نیز گفته‌‏اند که در دانش امروز به اثبات رسیده است که اگر مقدارى مس به آهن اضافه کنند، مقاومت آن‌را بسیار زیادتر می‌‏کند، ذوالقرنین چون از این حقیقت آگاه بود اقدام به چنین کارى کرد.[7]

بنابر این ذوالقرنین از این طریف در حقیقت دیواری بزرگ و محکم در برابر تجاوز قوم یأجوج و مأجوج ساخت که به هیچ وجه نتوانستند از آن نفوذ کنند. و این از بزرگ‌ترین کارهاى مهندسى و معمارى در آن زمان به شمار می‌رفت.[8]
تمام آنچه ذوالقرنین انجام داد، فراهم آوردن کارشناسى و تنظیم بخشیدن به نیروى مردم در بناى آن سد بود؛ چرا که وی نه آهنى فراهم آورد و نه مسى و نه نیروى بشرى؛ به دلیل آن‌که همه امکانات در منطقه به صورت فراوان وجود داشت، اما اهالى آن منطقه براى دست‌یافتن به انجام چنین عملى به راهى دسترسی نداشتند. و این امر یا نتیجه اختلافات موجود میان آنها بود، یا نامنظم بودن نیروهاى ایشان، یا به سبب وجود کمبودى در کارشناسى تمدنى آنان؛ چرا که از این مطلب آگاه نبودند که با جمع آوردن پاره‌‏هاى آهن و گداختن آنها و بر روى آن مس گداخته ریختن می‌‏توانند سدى محکم و استوار بنا کنند.[9]
در مورد مکان جغرافیایی این سد، مکان‌های گوناگونی از طرف مفسران و محققان در این مورد معرفی شده است، اما نمی‌توان به نتیجه‌ای صد در صد و قطعی رسید. در همین راستا برخی از مفسران گذشته می‌گویند این سد در کنار "بحر روم"(دریای مدیترانه) است.[10] برخی می‌گویند این سد هم اکنون در منطقه قفقاز وجود دارد، سلسله کوه‌هایى که مانعى طبیعى میان سرزمین‌هاى مغول‌نشین و منطقه قفقاز به شمار می‌رود.[11]
در حقیقت گفته می‌شود این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده ‌است و جایی است که سلسله کوه‌های قفقاز مانند یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوه‌‌ها وجود دارد، این‌راه را امروز به نام تنگه «داریال» می‌خوانند و در ناحیه «ولادی کیوکز» و «تفلیس» واقع شده ‌است. هم ‌اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی است که باید همان سد ذوالقرنین باشد.[12]

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 377، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏5، ص 281، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.
[3]. المفردات فی غریب القرآن، ص 478.
[4]. همان، ص 677.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 364، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[6]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏6، ص 482، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏12، ص 535- 536، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[8]. تفسیر هدایت، ج ‏6، ص 482.
[9]. همان، ج‏ 6، ص 483.
[10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏6، ص 764، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[11]. تفسیر هدایت، ج ‏6، ص 482.
[12]. https://fa.wikipedia.org/wiki

آیات مرتبط

سوره الكهف (93) : حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا
سوره الكهف (94) : قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَىٰ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا
سوره الكهف (95) : قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا
سوره الكهف (96) : آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا
سوره الكهف (97) : فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: