عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي
داستان غم انگيز عاقبت شوم سرتيپ عراقي که عزادارن امام حسين(ع) را در
حسينيه آبادان به توپ بست، را منتشر کرد.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مشرق، ويژه نامه دفاع مقدس
همشهري نوشت: عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي بوده است که در سالهاي
جنگ به همراه يگانهاي ارتش عراق به عکاسي ميپرداخته است.
او در سال 1994 با سرتيپ فوزي السعد در بغداد ملاقاتي داشته است که مطالب زير حاصل آن ديدار است.
سرتيب فوزي السعد فرمانده توپخانه مستقر
در السيبه بود. او مسئول به توپ بستن حسينيه آبادان در شب عاشورا است.
وقتي دستور آتش توپخانه از بغداد آمد، سرتيب احمد علوان سرپيچي کرد. او
همان روز با يک جيپ به عقبه منتقل شد و به زندان افتاد.
پس از او سرتيپ فوزي السعد فرماندهي
توپخان را به عهده گرفت. خبر اين بود که هنگام نماز مغرب بخش اعظمي از
نيروهاي ايراني براي اقامه نماز مغرب و عزاداري در شب عاشورا در حسينيه
اجتماع خواهند کرد. آبادان در محاصره عراقيها بود. عبد گفت: من آنجا
بودم. بعد از خلع سرتيب احمد علوان کسي جرأت سرپيچي نداشت. همه ميدانستند
که به توپ بستن حسينيه آن هم هنگام اقامه نماز کاري غير انساني و غير شرعي
است. با اين حال سرتيب جانشين دستور آتش را صادر کرد و حسينيه دقيقاً در
هنگام نماز مغرب و در شب عاشوراي سال 1981 (1360)به توپ بسته شد. خبري که
نيروهاي نفوذي عراق دادند حاکي از آن بود که گلولهباران توپخانه باعث
شهادت و زخمي شدن بيش از 200 نفر در آن شب شد. عبد گفت: سالها از جنگ
گذشت. ميخواستم بدانم سرتيب فوزي کجاست و چه ميکند. آدرس او را در بغداد
و در منطقهاي فقيرنشين در حومه شهر پيدا کردم و به سراغش رفتم. شنيده
بودم که او بيمار است. وقتي او را ديدم باور کردني نبود. دو پاي او قطع
شده بود و دست راستش از کتف کنده شده بود. انگار دست راستش را همراه با
بخشي از سينه تراشيده بودند. مرا که ديد زار زار مثل بچه گريه کرد.
ميخواستم از او بپرسم آن حادثه در شب عاشورا را يادت هست. اما او خودش
بلافاصله قبل از هر سؤالي گفت: آن شب را يادت هست؟ 13 سال است با اين وضع
تاوان يک دستور و به توپ بستن حسينيه را ميدهم. عبد گفت: برايم عجيب بود
که او در فقر کاملي به سر ميبرد.
وقتيکه يک چنين خبري را اينطور کمرنگ مي بينيم و هزارجور خبر بي اهميت رو در تلويزيون به عنوان اهم خبرها !
مي بينيم معلومه که کسي عبرت نمي گيره چون خوب نشونشون نمي ديم ...