پسر بزرگم رشيد با رژيم شاه سخت مبارزه ميكرد . در دانشگاه تهران تحصيل
مينمود، يكي دو بار دستگير و زنداني شد. قبل از پيروزي، وقتي به اروميه و
روستا مي آمد، در برگزاري هر چه باشكوهتر مراسم نماز جمعه بزرگآباد، تلاش
ميكرد و در فعاليتهاي جنبي آن از قبيل: بيل زني در باغات، شخم زدن، كمك
كردن به فقرا و مستمندان ميكوشيد
او پس از پيروزي انقلاب، ناگهان به گروه سياسي سازمان فدائيان خلق پيوست و
از سران آنها شد، به طوري كه مسئوليت شاخه آذربايجان غربي بر عهده او بود.
خيلي با او صحبت كردم تا در راهش تجديد نظر كند، ولي نكرد. در همان زمان
انشعابي در ميان اعضاي اين گروه پديد آمد و به دو گروه اقليت و اكثريت
منشعب شدند و اقليتها به جمع گروهكهاي سياسي محارب پيوستند و جنگ
مسلحانه بر ضد حكومت اسلامي آغاز كردند. الان بايدم نيست رشيد جز كدام يك
از اينها شد، وي به هر حال من احساس خظر كردم. تصميم گرفتم جلوي فعاليتهاي
او را بگيرم.
نخست چند بار تذكر و تهديد انجام گرفت ولي فايده نكرد.
آن وقت نماينده مجلس و در تهران بودم. يك روز رشيد به تهران آمده بود.
جايش را شناسايي كرديم. در كميته انقلاب تهران با آيتالله مهدويكني تماس
گرفتم و گفتم يك موردي هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم هست. يكي از
محافظان خودم به نام آقاي جليل حسني را نيز همراه آنها كردم. او از
بچههاي كميته اروميه بود و الان به تجارت مشغول است. گفتم اگر مقاومت يا
فرار كرد بزنيد نگذاريد فرار كند و اگر هم تسليم شد، دستگيري كنيد و به
كميته تحويل بدهيد. آنها رفتند و او را دستگير كردند. رشيد چند روزي در
كميته تهران بود. بعد براي بازجويي و محاكمه به تبريز انتقال دادند. او
چون محل فعاليتهايش، استان آذربايجان بود در اين شهر محاكمه و به اعدام
محكوم شد و بلافاصله حكم اجرا گرديد. در مرحله اول، رشيد را به دادستان
وقت، حضرت حجت الاسلام سيد حسين موسوي تبريزي تحويل داده بودند، او نيز وي
را به يكي از دامادهايش كه او هم قاضي بود، سپرد و حكم اعدام رشيد را او
صادر كرده بود. حتي بعد از اعدام جنازهاش را هم به ما تحويل ندادند.
وقتي خبر اعدام رشيد را شنیدم، چون به وظيفه خود عمل كرده بودم هيچ
ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب به هيچ شخصي ولو پسرم باشد، شوخي ندارم و
با هيچ احدي در اين مورد عقد اخوتي هم نبستهام. هنوز هم اگر يكي از
فرزندانم بر ضد انقلاب و رهبري، خداي ناكرده، فعاليت كند، همان كاري را
خواهم كرد كه با رشيد كردم. حقيقت اين است كه رشيد مستحق اعدام نبود. او
جنايتي را مرتكب نشده بود، يا كسي را نكشته بود تنها جرمش اين بود كه
گرايش شديد كمونيستي داشت و اين هرگز منجر به اعدام كسي نميشود. حداكثر
اين اين است كه بايد به حبس ابد محكوم ميگرديد.
مروری بر خاطرات حجت الاسلام حسنی امام جمعه ارومیه / مرکز اسناد انقلاب اسلامی